«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در یادداشتی که در اختیار دفتر منطقه ای خبرنگار خبرگزاری فارس قرار داد، به بررسی اهداف ترکیه در منطقه و به ویژه اظهار نظر ماجراجویانه اخیر رئیس جمهور این کشور در «باکو» پرداخت.
در این یادداشت آمده است: ترکیه کشوری است که پارادایم های سیاست خارجی آن بدون توجه به نوع حکومت و ایدئولوژی آن برای مصرف داخلی و خارجی، برای قرن ها ثابت مانده است. این پارادایم ها همچنین در دکترین های مختلف این کشور نیز که دارای ابعاد میان مدت می باشند، به طور ثابت لحاظ شده است.
این عثمانیسم یا دکترین به روز شده آن، یعنی نئو عثمانیسم است؛ این پان ترکیسم یا نسخه ترکی اوراسیاگرایی میباشد که همگرایی را فقط بر اساس منشأ ترک تباری امکان پذیر میداند. این یک ایدئولوژی خاص ترکی است که ترکیه را به عنوان تنها مرکز جهان اسلام القا و به لحاظ ایدئولوژیکی توسعه طلبی های «آنکارا» در کشورهای فاقد جمعیت ترک تبار را نیز توجیه میکند.
نکته اصلی در این ترکیب ایدئولوژیک، پان ترکیسم می باشد و جای دارد از این نکته یادآوری شود که پان ترکیسم به عنوان یک دکترین ایدئولوژیکی در انگلیس ساخته شده و خود ترکیه در پروژه های پان ترکیستی فقط به عنوان مجری بوده و می باشد.
حضور «رجب طیب اردوغان» در رژه نظامی در «باکو» در واقع اعلان یک نقشه ژئوپلیتیک خاص است که اهداف گسترده و به لحاظ زمانی بلند مدت تری را در نظر دارد که فراتر از منافع رهبری فعلی ترکیه می باشد.
آنچه اردوغان در باکو بیان کرد باید به عنوان به چالش کشیدن ایران، روسیه، چین و بسیاری دیگر از کشورها تلقی شود که سیاست آنها با اهداف و برنامه های آمریکا و انگلیس در مغایرت قرار دارد.
رژه باکو یک نکته را به صراحت برجسته کردو آن که آذربایجان سرانجام انتخاب خود را به نفع ترکیه انجام و به طور غیرقابل برگشتی حاکمیت خود را از دست داد. ترکیه در حال تبدیل شدن به یک فاکتور واقعی در سیاست مربوط به قفقاز جنوبی است و متوقف کردن جنگ گسترده در «قره باغ» فقط یک مکث و توقف موقت است.
با توجه به حضور پایگاه های نظامی ترکیه در قطر این نکته به وضوح به نظر می رسد که اردوغان به طور سیستماتیک به دنبال محاصره ایران بوده و از این طریق می خواهد مفید بودن خود برای آمریکا و انگلیس در جهت مقابله با جمهوری اسلامی را به اثبات برساند.
برخلاف بیانیه های ضدآمریکایی و ضد اروپایی اردوغان و اشارات مداوم وی به ایجاد نزدیکی با روسیه و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، در حقیقت در میان گروه های سیاسی متنوع ترکیه نمی توان هیچ کسی را سراغ گرفت که به فرض رسیدن به قدرت بتواند در سیاست ترکیه «چرخش به سمت شرق» یا «به سمت شمال» را محقق کند.
با وجود همه تناقضات سیاست سال های اخیر آنکارا، به عنوان مثال مشارکت ترکیه در ناتو همچنان ثبات و تزلزل ناپذیر باقی مانده است. برخی فعالیت های ضدترکی در کنگره آمریکا و همچنین تعدادی از بیانیه های انتخاباتی بسیار انتقاد آمیز «جو بایدن» علیه سیاست های اردوغان، بیشتر جنبه شعاری و تبلیغاتی داشت. به عبارت دیگر چنین اقداماتی ماهیت تاکتیکی داشته و نمی تواند به معنای انصراف آمریکا از روابط هم پیمانی با ترکیه ارزیابی شود، بلکه در چارچوب چنین یک روابطی به اردوغان به طور گسترده ای آزادی عمل واگذار شده است.
طی قرن ها ترکیه تلفیق منافع خود با نقش یک اپراتور منطقه ای قدرت های غربی را حفظ کرده و رفتارهای به اصطلاح خاص سیاست خارجی اردوغان بسیار بعید است که بتواند این شرایط را به طور اساسی تغییر دهد.
باید به این نکته اشاره کرد که «واشنگتن» و «لندن» به طور مستقیم یا غیرمستقیم از تمام تلاش های توسعه طلبانه اردوغان در آذربایجان، یونان، لیبی، در مسئله مالکیت «کریمه» و «قره باغ» حمایت میکنند.
به عنوان مثال برای تحقق اهداف ژئوپلیتیک غرب در رابطه با روسیه، به اصطلاح «پلتفرم کریمه» ایجاد شد تا زمینه برای بین المللی سازی «قضیه کریمه» و اعمال فشار به روسیه فراهم شود.
ضمن بی تفاوتی آمریکا و انگلیس حتی ترکیه با هم پیمانان ناتویی خود نیز نظیر یونان و فرانسه به مخالفت می پردازد.
در مورد پروژه اردوغان تحت عنوان «توران بزرگ» که شامل تمام سرزمین های دارای جمعیت ترک تبار می باشد، علاوه بر کشورهای جداگانه همچنین پوشش مناطق روسیه مانند «کریمه»، «پوولژه»، «سیبری» و «گاگوزای» مولداوی، سرزمین های در خاورمیانه، «سین کیانگ» چین و میانمار دوردست نیز در نظر گرفته شده است.
انتقال شبه نظامیان گروه های تروریستی از کشورهای خاورمیانه، افغانستان و پاکستان به قره باغ که توسط سرویس های امنیتی ترکیه صورت گرفت، نقش یک نیروی ضربتی ارتش آذربایجان را ایفا کرد. این یک اتفاق جدیدی است ولی به لحاظ محتوایی تازگی ندارد.
نتایج مبهم سیاست ترکیه و موضع گیری های پیچیده دولت اردوغان در داخل کشور در کوتاه مدت منجر به تحرکات آنکارا در سایر مناطق خواهد شد. همچنین دولت اردوغان با توجه به طولانی شدن بحران هویت سیاسی داخلی ترکیه نیاز به موفقیت های خارجی (هر چند کوتاه مدت) دارد.
در این زمینه آسیای مرکزی از جمله مناطقی است که به لحاظ ژئوپلیتیکی برای ترکیه دارای اولویت می باشد. باید گفت که موفقیت سیاست خارجی آنکارا در کشورهای این منطقه همانند سایر نقاط بسیار نسبی است.
البته در میان نخبگان آسیای مرکزی جناح های پان ترکیست وجود دارد که احتمالاً از مواضع همبستگی با اتحاد سیاسی و نظامی حمایت کنند. اما این همبستگی گروهی به هیچ وجه به معنای آمادگی برای چنین یک همگرایی ای در سطح رهبری قزاقستان یا ازبکستان نمی باشد، به ویژه اینکه منطقه به اندازه کافی مواجه مشکلات و تناقضات داخلی است.
بنابر تعریفی که ترکیه از مقوله «وحدت ترکی» دارد، باید آن مبتنی بر رهبری آنکارا باشد. این در حالی است که در داخل خود منطقه رقابت برای رهبری بین «تاشکند» و «نورسلطان» آغاز شده و پا پیش گذاشتن مدعی بیرونی برای چنین یک نقشی بعید است، برتابیده شود.
در حال حاضر منافع منطقه ای بیشتر بر مبنای پروژه های مورد حمایت مالی چین یا پیشنهادات روسیه در حوزه های اقتصادی تأمین می شود. پیروی از هرگونه ماجراجویی های مربوط به سناریوهای سیاسی یا حتی نظامی-سیاسی پیشنهادی از سوی آنکارا، بدون تردید کشورهای منطقه را در تعارض مستقیم با منافع روسیه و چین قرار خواهد داد که البته باید نخبگان حاکم آنان این واقعیت را به خوبی درک کنند.
ادامه دارد....
انتهای پیام/ح