سایه سنگین قوم‌گرایی بر فکر و سیاست خارجی «اردوغان»- بخش دوم

خبرگزاری فارس یکشنبه 30 آذر 1399 - 11:01
سایه سنگین قوم‌گرایی بر فکر و سیاست خارجی «اردوغان»- بخش دوم

«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در یادداشتی که در اختیار دفتر منطقه ای خبرنگار خبرگزاری فارس قرار داد، به بررسی اهداف ترکیه در منطقه و به ویژه اظهار نظر ماجراجویانه اخیر رئیس جمهور این کشور در «باکو» پرداخت.

در بخش اول این تحلیل اشاره شد ترکیه کشوری است که پارادایم های سیاست خارجی آن بدون توجه به نوع حکومت و ایدئولوژی آن برای مصرف داخلی و خارجی، برای قرن ها ثابت مانده است. این پارادایم ها همچنین در دکترین های مختلف این کشور نیز که دارای ابعاد میان مدت می باشند، به طور ثابت لحاظ شده است.

این عثمانیسم یا دکترین به روز شده آن، یعنی نئو عثمانیسم است؛ این پان ترکیسم یا نسخه ترکی اوراسیاگرایی می‌باشد که همگرایی را فقط بر اساس منشأ ترک تباری امکان پذیر می‌داند. این یک ایدئولوژی خاص ترکی است که ترکیه را به عنوان تنها مرکز جهان اسلام القا و به لحاظ ایدئولوژیکی توسعه طلبی های «آنکارا» در کشورهای فاقد جمعیت ترک تبار را نیز توجیه می‌کند.

بخش دوم این تحلیل را در ادامه بخوانید.

البته مشارکت در سازمان های مختلف که تحت حمایت ترکیه قرار دارند، برای کشورهای منطقه فرصتی در جهت تنوع بخشیدن به روابط خارجی و به ویژه اقتصادی آنها است، اما واقعیت امر این است که ترکیه گرفتار بحران عمیق اقتصادی بوده و از بازیگرانی مهم فرامنطقه ای نظیر روسیه و چین به مراتب عقب افتاده است.

حضور تجارت ترکیه در همه کشورهای منطقه قابل مشاهده است، ولی حوزه فعالیت آن مشاغل کوچک و متوسط بوده و هیچ گونه پروژه مهم با سرمایه گذاری قابل توجه که نیاز منطقه است، دنبال نمی شود.

هرگونه اقدام عملی (نه اعلامی ترکیه مانند شورای همکاری های کشورهای ترک زبان یا سازمان فرهنگی کشورهای ترک تبار «ترک سای») و تلاش برای نهادینه سازی تعامل با ترکیه می تواند در تقابل با سازمان های همگرایی موجود (صرف نظر از چگونگی توسعه آنها) و پروژه های فرامنطقه ای در تقابل قرار گیرد.

موفقیت اصلی فعالیت های نظامی ترکیه در منطقه می تواند منجر به تقویت نفوذ آن در میان نخبگان نظامی کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان شود که در نظر گرفتن این نکته برای آینده مهم خواهد بود. در ابعاد وسیع تر بحث آموزش نظامی و به ویژه آموزش غیر نظامی ترکیه مطرح است که در حقیقت موفقیت های آن غیرقابل انکار می باشد. تا این اواخر، نفوذ آموزشی ترکیه عمدتا سکولار باقی مانده بود ولی تمایل به گسترش آن در حوزه های مذهبی نیز مشاهده می‌شود که این موضوع در قرقیزستان وضوح بیشتری یافته است.

طی تقریباً 30 سال استقلال کشورهای منطقه، «قدرت نرم» فعال ترکی منجر به شکل گیری لابی قوی در میان نخبگان محلی شده و در سیمای نسلی که به طور فعال تازه وارد صحنه زندگی می شوند، ذخیره بزرگی در اختیار دارد. این موضوع در زمینه های مختلف؛ از انسانی و مهندسی گرفته تا نظامی و امنیتی را پوشش می دهد.

البته آموزش و پرورش ترکی عمدتاً هدف شکل گیری جهان بینی طرفدار ترکیه را که با ایده های پان ترکیسم یا پان اسلامیسم ترکی همراه می باشد، دنبال می کند، هرچند موفقیت این مولفه خاص مبهم باقی مانده و می تواند موضوع بحث و برسی قرار گیرد.

در این میان علیرغم تلاش های آنکارا، فعال شدن همکاری های آن با کشورهای آسیای مرکزی برای پایتخت های این منطقه قبل از همه فرصت مناسب در جهت تحقق سیاست چندجانبه گرایی دانسته شده و هر گونه پروژه «وحدت ترکی» ابزاری برای متعادل سازی منافع بازیگران مهم خارجی در منطقه شناخته می شود.

خواندن شعر تجزیه طلبانه توسط اردوغان در مراسم رژه باکو را نمی توان صرفا ناآگاهی معمولی از ماهیت این «شعر» دانست؛ بدیهی است که این یک ادعای تحریک آمیز نسبت به محل سکونت گروه قومی ترک در قلمرو ایران می باشد. تردیدی وجود ندارد که گفتمان ضد ایرانی در اتحاد آذربایجان و ترکیه ادامه خواهد یافت و علاوه بر اختلافات دیرینه، بسیاری از ابتکارات منطقه ای نیز نفی خواهد شد.

پیشنهاد اخیر اردوغان برای ایجاد یک پلتفرم یا بستر امنیتی منطقه ای که نوع پیکربندی آن از سوی آذربایجان پیشنهاد شد، در همین راستا قابل بررسی است.

در این رابطه، آذربایجان که حاکمیت خود را به سرعت از دست می دهد، صرفا نقش ابراز کننده تمایل ترکیه برای قرار دادن عامل نظامی-سیاسی زیر پوشش اقدامات دیپلماتیک را اجرا می کند.

ژئوپلیتیک بدون ژئواقتصاد وجود ندارد و در آخرین تحولات قفقاز جنوبی و از جمله توطئه ضد ایرانی اردوغان این امر به وضوح به مشاهده رسید. دخالت اسرائیل در سیاست آذربایجان، از جمله جنگ قره باغ این واقعیت را تائید کرده و دست داشتن آمریکا و انگلیس نیز کوچکترین تردیدی باقی نمی گذارد.

اگر «الهام علی اف» رئیس جمهور آذربایجان در حال تبدیل شدن به مهره ای است که توسط اردوغان حمایت و هدایت می شود، پس خود رئیس جمهور ترکیه نیز بیش از پیش به اجرای نقشی می پردازد که تحقق اهداف اسرائیل و غرب را تسهیل می‌کند.

باید توجه ویژه ای به ارتباط بین حوادث قفقاز جنوبی و سیاست جهانی چین داشت، زیرا در حال حاضر بدون در نظر گرفتن فاکتور «پکن» بعید است در سرتاسر جهان اتفاقی رخ دهد. ترکیه علاقه زیادی به شرکت در پروژه چینی «کمربند و جاده» دارد.

به عنوان مثال ترکیه به طور خاص به این موضوع علاقه مند است که به یک شرکت کننده و قطب اصلی همه پروژه های حمل و نقل فرامرزی تبدیل شده و در این زمینه ایران و روسیه را کنار بگذارد. قبل از همه پروژه های ترانس کاسپین در نظر است که قادر به اتصال بنادر ترکمنستان و قزاقستان در دریای خزر با آذربایجان و با سپس خود ترکیه خواهد بود.

در این رابطه ایجاد دهلیز بین قلمرو آذربایجان و نخجوان (در پی آخرین درگیری در قره باغ ) را می توان موفقیت خاص سیاست حمل و نقلی ترکیه قلمداد کرد. نکته دیگر این است که این دهلیز توسط نیروهای مرزبانی روسیه کنترل شده و بهره برداری فعال آن کاملاً به موقعیت «مسکو» بستگی خواهد داشت.

در حقیقت علاقه مندd به وجود ارتباط مستقیم بین سرزمین های آذربایجان و ترکیه وجود ندارد و در آینده نزدیک امکان بروز موانع زیادی بعید نخواهد بود و این بند از توافق نامه قره باغ می تواند به طور کامل اجرا نشود. بنابراین می توان به راحتی آسیب پذیری (یا حداقل وابستگی) موفقیت ترکیه در تلاش برای دور زدن مسیرهای ترانزیتی از طریق روسیه یا ایران را مشاهده کرد.

انگیزه جدی برای رهبری سیاسی فعلی ترکیه جهت مشارکت در پروؤه «کمربند و جاده» دریافت وام و سرمایه گذاری های چینی است تا بتواند زمینه عبور این کشور از بحران عمیق اقتصادی را فراهم کند.

اما مشارکت آنکارا در پروژه های چینی همیشه محدود به چارچوب استراتژی های ضدچینی غربی و همچنین مبانی بنیادین سیاست خارجی ترکیه، به ویژه تمرکز آن بر دستیابی به تسلط در کشورها و مناطق ترک زبان (و همچنین کشورهایی با جمعیت مسلمان) خواهد بود.

بنابراین با توجه به مجموع مولفه های ضدچینی در سیاست خارجی ترکیه می توان به این نتیجه رسید که حضور این کشور در پروژه های جداگانه چینی فقط در سطح میان مدت امکان پذیر خواهد بود.

ترکیه به دنبال دور زدن ایران و روسیه در توسعه مسیرهای انتقال کالا از چین از طریق آسیای مرکزی و دریای خزر به اروپا است و معتقد است که پروژه چینی «کمربند اقتصادی جاده جدید ابریشم» مسیرهای را مد نظر قرار خواهد داد که بیشتر منافع ترکیه و شرکای ترک زبان آن را برآورده کرده و منجر به احیای پروژه پان ترکیسم خواهد شد، پروژه ای که از اهمیت آن در اواخر دهه 1990 تا حد زیادی کاسته شده بود.

با این حال استفاده بیش از حد از مقوله تعلق قومی یک ضعف سیاست خارجی ترکیه بوده و در نهایت آن را به جای نمی رساند. گذشته از آن، روابط امروز بین الملل هرگونه سیاست خارجی ای را که بیش از حد مبتنی به تعلقات قومی و اعتقادی می باشد، به طور جدی مورد آزمایش قرار می‌دهد.

انتهای پیام/ح

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.