حدود یک ماه قبل تصاویری از نقاشی های نجمه هاتفی مهرجردی نقاش میبدی در فضای مجازی منتشر شد و در زیر آن تصاویر از مردم، مسوولان و حامیان هنرمندان خواستهبود که از او حمایت کنند.
این بانوی هنرمند بر روی درهای آهنی باغی که در مجاور خانه اش قرار دارد، نقاشیهایی با موضوعات مذهبی به وسیله گچ رنگی و زغال میکشد که این نقاشی های از سوی برخی افراد فعال در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده است.
چند روز قبل برای انجام مصاحبه سراغ این بانوی هنرمند رفتم ، چشمش که به من افتاد به اسم صدایم کرد ، متعجب شدم مرا از کجا میشناسد، وقتی خود را معرفی کرد ، متوجه شدم که سالهای نه چندان دور با مادر خدا بیامرزش آشنا بودم و سلام و علیکی داشتیم .
هاتفی اجازه تهیه عکس از خودش را نداد و فقط اصرار داشت که هنرش دیده شود ، وقتی فهمید خبرنگار ایرنا هستم گفت: امروز خدا کمکم کرد و به من نیرو داد تا نقاشی امام حسین (ع) ، حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) را که از روی درها پاک کردهبودم، دوباره بکشم اما برخی اصرار دارند که من فقط در خانه نقاشی کنم و از نقاشی روی درهای باغ دست بردارم.
این بانوی هنرمند از علاقهاش به نقاشی گفت و ادامه داد: پس از دوران راهنمایی میخواستم رشته تحصیلی خود را مرتبط با نقاشی انتخاب کنم و با اصرار مادرم که معتقد بود دختر باید دوخت و دوز بلد باشد، بدون تمایل شخصی رشته خیاطی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم.
وی در پاسخ به سوال من که بالاخره رشته خیاطی طراحی لباس هم دارد، گفت: نه اصلا این رشته را دوست نداشتم ، نقاشی کردن را دوست داشتم و هماکنون نیز در هر فرصتی بر روی کاغذ نقاشی میکشم و با این حال تا ۲ ماه پیش اصلا نمی دانستم چگونه نشان دهم که نقاشی کردن را بلد هستم تا بتوانم از آن درآمد داشته باشم.
هاتفی در ادامه افزود: یک روز که ناراحت بود ، آمدم در کوچه و شروع کردم روی درب آهنی باغ نقاشی کردن ، هر کسی نقاشی من را می دید تشویق می کرد و صاحب باغ نیز که ۲ برادر هستند اجازه دادند که بر روی دربهای باغشان نقاشی بکشم.
وی با گلایه از کم لطفی نسبت به هنرمندان و با بیان اینکه کاش وسایل کار و محلی برای نقاشی کردن در اختیار داشتم، ادامه داد: وضعیت مالی خوبی نداریم چون همسرم کارگر است و درآمد چندانی ندارد و به این علت اوایل با گچپارههای ساختمانی و سوزاندن چوب و تبدیل آن به ذغال شروع به نقاشی کردم.
هاتفی در حالی که وسایل کارش را که شامل ذغال و چند تکه گچ بود، نشان میداد، اظهار کرد: گچها را یک نفر روحانی برایم آورد ، تیکه گچهای رنگی را هم بچههای محله برایم آوردند، در ابتدا روی طرح نقاشی فکر میکنم و بعد از آن با افکاری که ناخودآگاه به ذهنم میآید در زمانی حدود نیم ساعت نقاشیاش را میکشم.
وی گفت: نقاشیهایی دخترم خیلی بهتر از نقاشیهایی است که من می کشم و بسیار دوست دارم دخترم در رشته درسی مرتبط به این هنر تحصیل کند و در این زمینه پیشرفت کند.
در حال شنیدن درد دل های این هنرمند بودم که ۲ نفر از بانوان محله نیز که در حال عبور بودند، کنار ما ایستادند ، یکی از آنها پرسید: قرار است برای او کاری کنید ؟
این خانم ادامه داد: خانه ما دراین کوچه نیست و با این حال گاهی در حال گذر از کوچه احوالی از هم میپرسیم ، حدود ۲ ماه پیش که او را در حال نقاشی دیدم، از نقاشی زیبایی که کشیده بود ، متعجب شدم و تشویقش کردم که کارش را ادامه دهد و حتی به آموزش و پرورش و هیات محل نیز اطلاع دادیم و در این ۲ ماه او مقداری معرفی شدهاست.
به آنان پاسخ دادم: من فقط می توانم گزارشی از هنر این بانوی هنرمند تهیه کنم، شاید انتشار همین گزارش زمینه ساز کمک مسئولان و هنردوستان به او شود.
فعلا بوم نقاشی نجمه هاتفی مهرجردی ۲ در آهنی است و این در حالی است که در و دیوار شهر و مدرسهها میتواند بوم نقاشی او باشد تا او از هنرش درآمدی کسب کند و دیگران هم از دیدن آثار این بانوی هنرمند لذت ببرند.
مرکز شهرستان ۱۰۶ هزار نفری میبد در ۵۰ کیلومتری شمال غرب شهر یزد قرار دارد.