«عبدالغنی الخنجر» فعال سیاسی و سخنگوی جنبش حق بحرین در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم به تبیین اقدام جنایت آمیز آمریکا در ترور رهبران مقاومت و نیز پیامدهای آن پرداخت.
در بخشی از این یادداشت آمده است: آمریکا فقط برای تقویت منافع سیاسی و اقتصادی خود تلاش میکند و به دنبال حمایت از دست پرورده خود یعنی اسرائیل است و این اقدام را با ترور و غارت ثروت ملتهای منطقه و حمایت از حکومت های دیکتاتوری عقب افتاده و نیز جنگ افروزی و دسته بندی بین امت مسلمان و به زانو در آوردن دولتهایی انجام می دهد که از گام برداشتن در مسیر سازش خودداری میکنند.
در بخشی دیگری از این یادداشت آمده است: خون شهیدان سلیمانی و المهندس مسیر مقاومت را تقویت کرد و احساسات میلیونها انسان را برانگیخت تا یک هدف راهبردی مهم محور مقاومت یا همان بیرون راندن نیروهای آمریکایی از منطقه را مورد توجه قرار دهند ؛ هدفی که هرچقدر زمان آن به درازا بکشد، در پرتو تلاشهای یکپارچه محور مقاومت در نهایت به واقعیت خواهد پیوست.
متن کامل این یادداشت در زیر میآید:
یک سال از جنایت وحشیانه و بزدلانه آمریکا در ترور دو فرمانده بزرگ سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون رئیس حشد شعبی عراق میگذرد.
یک سال از بامداد روز سوم ژانویه 2020 میگذرد و دنیا در انتظار بازتابهای این جنایت است زیرا نقطه عطف مهمی در کشمکش بین جبهه مقاومت و محور شر صهیو- آمریکایی در منطقه به شمار میآید؛ نقطه عطفی که آغاز جدیدی را برای مفاهیم مقاورمت و مبارزه با استکبار جهانی را رقم زد؛ مقاومتی که خود با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در آغاز دهه هشتاد نمود یافت و تا امروز ادامه یافت و این نقطه آغاز تا امروز مانند شریانی از مقاومت ادامه یافته است و از فلسطین عبور کرده و به سوریه، لبنان، عراق و افغانستان رسیده است تا از آنجا به تمام آزادیخواهان حامی و یار مقاومت در جهان امتداد پیدا کند.
خون شهیدان سلیمانی و المهندس مسیر مقاومت را تقویت کرد و احساسات میلیونها انسان را برانگیخت تا یک هدف راهبردی مهم محور مقاومت یا همان بیرون راندن نیروهای آمریکایی از منطقه را مورد توجه قرار دهند ؛ هدفی که هرچقدر زمان آن به درازا بکشد، در پرتو تلاشهای یکپارچه محور مقاومت در نهایت به واقعیت خواهد پیوست زیرا این محور تمام امکانات لازم برای تغییر شکل منطقه را در اختیار دارند به گونهای که امید را به ملتهای آن بازگرداند و هدف نهایی شکست تلخ به آمریکا و بیرون راندن آن از منطقه و قطع کردن دست آنان و در نتیجه هموار کردن راه آزادی فلسطین اشغالی است.
در بحبوحه تمام این رخدادها و کشمکشهای مداوم، همچنان شاخ شیطان بدست دولتهای عربی سرکش و از طریق فروش تمام ارزشهای اصیل و ملی گرایی عربی و دین و مذهب به قیمت حفظ قدرت و مشروعیت دروغین نمایان شده است؛ مشروعیتی که برگرفته از پایگاههای آمریکا و توطئه علیه نیروهای مقاوت و ملتهای فلسطین و لبنان و نیز عراق است تا جایی که فروش فلسطین به بهایی اندک به خصیصه حامیان و پدرخواندگان عادی سازی تبدیل شده است و این حامیان بدون شرم هم پیمانی و عادی سازی با دشمن اسرائیلی را فریاد می زنند و همچنان شریک جنایتهایی هستند که از قرنها پیش مرتکب شده و می شوند.
این رخدادها در پرتو عادی سازی سریع به نقطه مهم و تاریخی تبدیل شده است که به مثابه تکمیل بازتابهای درد شدید منطقه است که پس از شکلگیری انقلابهای عربی در جهان در سال 2011 آن را تجربه کرده است که در ظاهر شر است اما در دل خود امید بزرگی را برای تغییر و بالا بردن کفه جبهه مقاومت که در جهان عربی و اسلامی امتداد یافته است، جا داده است.
در این راستا فلسطین که در طول دهههای طولانی قطب نمای کشمکش بوده است بار دیگر به سرفصل تبدیل شده است آن هم در حالی که دشمنان فلسطین تلاش کردند جهت قطب نما را با ایجاد دسته بندیهای طایفهای و نژادی و مذهبی منحرف سازند و دشمان وهمی ایجاد کنند ؛ تلاشهایی که در راستای سیاست شعله ور کردن کشتار عربی-عربی و اسلامی- اسلامی جا دارد آن هم در زمانی که تلآویو از ثبات برخوردار شده است و از دشمن سرسخت در حال تبدیل شدن به متحد راهبردی است که این بخشی از اهداف طراحی شده در جریان این کشمکش است و هدف اصلی آن پایان دادن به قضیه فلسطین است و اینکه ملت فلسطین و مقاومت آن تسلیم شوند و در محیط عربی و اسلامی با کشتار و تفرقه و ازهم پاشیدگی روبه رو شوند.
در مقابل تلاشهای محور مقاومت به برکت تلاشهای قابل ملاحظه سردار سلیمانی در یک مسیر پیش میرود که همان تقویت مقاومت فلسطین و تمام گروههای مقاومت در منطقه و آماده کردن آنان برای رویارویی با دشمن صهیونیستی و نابودی توطئههای آمریکا و مقابله با نیروهای افراطی و تکفیری است.
اما آمریکا توسط رئیس جمهور خود که بدتر از تمام روسای کاخ سفید است، آشکارا و بدون حد و مرز از اسرائیل حمایت کرد و در عین حال از تلاش برای باجخواهی و تروریسم سازمان یافته علیه برخی کشورهای جهان دست برنداشت تا به این ترتیب صورت واقعی خود را به جهان نشان دهد و روشن شود که یک قدرت نامشروع است فقط برای تقویت منافع سیاسی و اقتصادی خود تلاش میکند و به دنبال حمایت از دست پرورده خود یعنی اسرائیل است و این اقدام را با ترور و غارت ثروت ملتهای منطقه و حمایت از حکومت های دیکتاتوری عقب افتاده و نیز جنگ افروزی و دسته بندی بین امت مسلمان و به زانو در آوردن دولت هایی انجام می دهد که از گام برداشتن در مسیر صهیو- آمریکایی خودداری میکند.
آمریکا به دنبال گرسنه نگاه داشتن ملتهای این کشورها است و در نظر دارد نظامهای آنان را از نظامهای مستقل آزاد به نظامهای مطیع در برابر سلطه جویی آمریکا تبدیل کند.
این واقعیت آمریکا است که محور مقاومت در منطقه در برابر آن قد علم کرده است، زیرا آمریکا که حامی کشتار یمنیها است خود عامل اشغال عراق و حامی جنگهای رژیم صهیونیستی و جنایتهایش علیه ملت های عربی و اسلامی است.
یک سال از شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یارانشان میگذرد و اکنون لازم است تمام امت مسلمان اراده خود را به برکت این خون پاک به کار گرفته و از آن برای گام نهادن در همان راه درس بگیرند تا این خون پاک راهی ثابت در امتداد مقاومت را سیراب کند ، مقاومتی استثنایی که حاج قاسم سلیمانی و المهندس به آن رونقی غیر معمول و سراسر پاکی و ابداع و پیروزی بخشیدند همانطور که خون شیخ أحمد یاسین و فتحی شقاقی و وسید عباس موسوی الهام بخش امت بود و چشم انداز پیروزی را به رویشان گشود.
خون شهیدان فرمانده النصر امروز بی تردید به مشیای تبدیل شده است که نسلهای آینده را برای ادامه آن جذب میکند خط مشیای که امروز به برکت خون شهیدان به آسمان رسیده است که این تضمین ادامه راه شهیدان فرمانده تا لحظه پیروزی موعود است بدون اینکه قطع و یا عقب گردی داشته باشد.
نویسنده: عبدالغنی الخنجر، فعال سیاسی و سخنگوی جنبش حق بحرین
انتهای پیام/