خبرگزاری فارس اصفهان؛ زمانی که در کوچه پس کوچههای این شهر قدم میزنیم، شاهدیم که نام کوچه و خیابانها یادآور حماسههایی عظیم هستند و در پس هر کدام خونی ریخته شده است تا نهال انقلاب ۵۷ پس از ۴۳ سال تبدیل به درختی تنومند شود.
نام «۵ رمضان» شاید برای بسیاری از ما تنها یادآور نام یکی از خیابانهای شهر باشد اما زمانی که کتاب زرین تاریخ اصفهان را ورق میزنیم، میبینیم که این نام گذرگاهی مهم در روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
بیت آیتالله خادمی، میعادگاه مبارزان انقلابی
در آن روزها، مانند دیگر روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، منزل آیتالله خادمی میعادگاه مبارزانی شده بود که بهدنبال آزادی بودند؛ در مرداد ماه سال ۱۳۵۷ مردم انقلابی از ۵ روز پیش از شروع ماه مبارک رمضان در اعتراض به دستگیری انقلابیون ۱۰ روز در منزل آیتالله خادمی تحصن کردند.
۱۹ مرداد ماه ۵۷، مصادف با پنجمین روز از ماه مبارک رمضان مردم تصمیم گرفتند به بستنشینی خود پایان دهند و اعتراضات خود را به خیابانهای اطراف و خصوصاً چهارباغ پایین، دروازه دولت تا میدان شهدا، خیابانهای فروغی و مسجد سید بکشانند؛ جوانان انقلابى نیز شبانگاهان ۱۹ مرداد از منزل آیتالله خادمى حرکت و عملیات گستردهاى علیه مراکز فساد اقتصادى و اخلاقى رژیم تبهکار انجام میدادند و باز به محل تحصن برمیگشتند.
در گزارش ساواک، ۱۹ مرداد اینگونه تعریف شده است: «در نتیجه اقداماتی که برای خاتمه داد به تحصن اقشار مذهبی در منزل آیتالله سیدحسین خادمی انجام گرفت، سرانجام متحصنین از منزل وی خارج، لیکن پس از خروج به تظاهرات اخلالگرانه خیابانی مبادرت کردند که در نتیجه تیراندازی ماموران پنج نفر از آنها کشته و چند تن دیگر مجروح گردیدند.»
مرداد ماه بود اما سردی روزهای استبداد در خیابانها حس میشد؛ حمله مأموران باعث شد که گروهی از مردم، شهدا و مجروحان را به منزل آیتالله خادمی برسانند و آنجا را سنگر خود قرار دهند و در نهایت نیروهای نظامی در آخرین شب تحصن، اطراف منزل آیتالله خادمی را محاصره و گروهی از مردم مظلوم را به شهادت رساندند.
خون جوانان در خیابان جاری شده بود
یکی از ناظران درباره اوضاع بعد از ظهر و نیمه شب ۵ رمضان در کتاب یادواره نهضت اسلامی تا ۲۲ بهمن ۵۷، چهره انقلاب در اصفهان اینگونه گفته است: «از ساعت ۱۰ شب صدای رگبار مسلسل به طور مرتب شنیده میشد، گویا جنگی رخ داده است ... نزدیک سحر از منزل دوستم به اتفاق یک نفر از اقوام و بچه خردسالش خارج شدیم و از خیابان فروغی با موتور سیکلت به طرف میدان شهدا در حرکت بودیم. کوچههای بهارستان و آسیاب ... با تیرآهن و لاستیکهای مشتعل بهوسیله جوانان بسته بود تا ماموران رژیم وارد کوچه نشوند و منزل آیتالله خادمی در محاصره قرار نگیرد. به میدان شهدا که رسیدیم، خیابان چهارباغ پایین را ماموران رژیم با خودرو بسته بودند و ماموران آتش نشانی در حال شستن خیابان از خون گرم تازه ریخته جوانان و مردم متحصن بودند.»
اما این واقعه در این نقطه به پایان نمیرسد.
صدور اولین فرمان حکومت نظامی در اصفهان
در ساعت ۱۴:۳۰ روز ۲۰ مرداد حکومت تصمیم به برقراری حکومت نظامی میگیرد. در اعلامیه دولت درباره اعلام حکومت نظامی در اصفهان آمده بود: «به اطلاع عموم میرساند، شب گذشته عدهای خرابکار که هیچ هدفی جز نابودی و ویرانی ندارند، در شهر اصفهان دست به تظاهرات زدند و شروع به آتش زدن اموال عمومی و مردم کردند، از جمله قسمتی از هتل شاه عباس و یک پمپ بنزین و چند موسسه خصوصی را به آتش کشیدند و درختها را بریدند و شیشهها را شکستند، به صورتی که بیم آن میرفت تمام شهر را به آشوب و آتش بکشند. به دنبال این حوادث امروز دولت از نظر وظیفهای که به عهده دارد، به درخواست مقامات محلی، حکومت نظامی در اصفهان اعلام کرد که از خرابکاری و اتلاف اموال مردم و کشت و کشتار جلوگیری شود.
جای تاسف است در حالی که کشور ما با گامهای استوار به سوی گسترش آزادیها پیش میرود، مشتی خرابکار فریب خورده که اعمالشان همه مخالف اصول و تعالیم عالیه اسلامی و تنها به سود مقاصد و عناصر ضدملی است، با وحشی گریهایی موجب بر هم زدن نظام اجتماعی و خسارت مالی و جانی میشوند.
البته این گونه اعمال وحشیانه ضد ملی و غیر انسانی که در دین مبین اسلام نیز محکوم شده است، کوچکترین خللی در تصمیم دولت در افزایش آزادیهای فردی و گسترش فضای سیاسی کشور وارد نخواهد کرد و به منظور حفظ همین آزادی و امنیت زندگی هموطنان عزیز است که دولت وظیفه خود میداند با کمال قدرت جلو این آشوبگریها را بگیرد. دولت همه اقدامات لازم را برای دستگیری و مجازات قانونی خرابکاران و آشوبگران خواهد کرد و به مشتی فریب خورده بی خبر از اصول انسانی و ملاحظات ملی و دینی اجازه نخواهد داد سلامت کشور را دستخوش وحشیگریهای خود کنند»
در پی این حوادث بود که امام خمینی (ره) از نجف اطلاعیهای خطاب به مردم اصفهان صادر و در آن بیان کردند: « کشتار بیرحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افترا موجب تأثر و تأسف بسیار است. اکنون اهالی اصفهان به اسم حکومت نظامی بدون مجوز قانونی در زیر چکمه خونخواران شاه از اجتماعات دینی ممنوعاند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادی اعطایی برخوردارند! » و این پیام خود مقدمهای برای دیگر اقدامات مردم همیشه در صحنه اصفهان شد.
۵رمضان؛ از اصفهان تا فرانسه!
اما این حادثه تنها محدود به این موارد نشد و شاهد بازنشر وقایع در خبرگزاریهای سرتاسر دنیا بودیم و یکی از مثالهای آن خبرگزاری فرانسه است که در گزارشی نوشت: «بهدنبال اغتشاشات شدیدی که از سه روز پیش در اصفهان بروز کرده است روز جمعه دولت ایران طی بیانیهای در این شهر حکومت نظامی برقرار کرد. بیانیه تصریح مینماید این تصمیم به درخواست مقامات محلی و به منظور تامین امنیت مردم و توریستها اتخاذ گردیده است.
بر اساس دو اصل مهم قانون حکومت نظامی در ایران نیروهای انتظامی میتوانند روی افراد آتش گشوده و دستگیر شدگان را بلافاصله به دادگاههای نظامی اعزام دارند. از روز چهارشنبه گذشته شهر تاریخی اصفهان که دارای هفتصد هزار نفر جمعیت است دستخوش اغتشاشاتی است که تا شب گذشته ادامه یافت و هتل شاه عباس که زیباترین هتل کشور به شمار میرود روز چهارشنبه مورد تهاجم و غارت ۵۰۰ نفر طغیانگر قرار گرفت.»
ناجی کسی بود که کورکورانه دستور اجرا میکرد
همچنین در بخشی از خاطرات شهید علی صیادشیرازی نیز میخوانیم: «اصفهان بعداز تهران اولین جایی بود که برای حکومت ایجاد حساسیت کرد. در نتیجه حکومت نظامی در آن برقرار شد. حکومت نظامی معنیاش این بود که با هسته یگانهای ارتش میآمدند ودر شهر مستقر میشدند و جلوی تجمع تظاهرات را میگرفتند.
چند جلسهای این کار را کردند ولی دیدند حریف خود نظامیها نمیشوند چون نظامیها یک جوری نرمش میکردند، یعنی تمایل نبود در فرماندهان که جلوی مردم را بگیرند و بخواهند دستور تیراندازی بدهند، البته چند فقره استثنایی بوجود آمد که درکل حکومت نظامی تعدادی در سطح اصفهان و نجفآباد به شهادت رسیدند و این تعداد با مقدار زیاد گلولههایی که شلیک شد و با این همه حکومت نظامی اصلاً قابل قیاس نبود. ناجی هم کسی بود که کورکورانه دستور اجرا میکرد. حتی خودش میآمد این توپهای خود کششی را که مثل تانک است در خیابانهای اصفهان راه میانداخت و با بلندگو اعلام میکرد که مردم به شما هشدار میدهم به خانههایتان بروید من با قاطعیت برخورد میکنم؛ دستور دارم.»
در آن روز سرلشکر ناجی وقتی اولین بیانیه حکومت نظامی اصفهان را در رادیو تلویزیون شهر قرائت میکرد و با بلندگوی خود در شهر قدم میزد، هرگز تصور نمیکرد چند ماه بعد ارباب او که خود غلام حلقه به گوش بود مجبور به فرار از کشور شود و همان مردمی که روزی دست به کشتار آنها میزد پیروز شودند و امثال او را به سزای عمل خود برسانند.
انتهای پیام/۶۳۱۲۵/آ/