به گزارش خبرگزاری فارس از آستانهاشرفیه، وقتی نام مشهد به میان میآید ناخوداگاه تمام هستی انسان و همه وجود و قلبش به سمت گنبد طلا حرم آقا علی بن موسی الرضا میرود زیرا پیوند عجیبی میان مردم دیار سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) و شهر مشهد الرضا وجود دارد.
مردم آستانهاشرفیه عشق و ارادت خاصی به نگین شهر خود یعنی حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) داشته و هر روز قبل از آغاز کار خود، به زیارت مرقد این حضرت جلیلالقدر رفته و روز خود را با پشتوانه نگاه ویژه آن حضرت شروع میکنند زیرا چنان آرامشی زیارت سلطان به انسان میدهد که هیچ جملهای نمیتواند آن را بازگو کند.
روز گذشته که خبر عدم فوتی بیماران کرونایی در کشور به گوشم رسید یاد آن دورانی افتادم که درب ضریح حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) به دلیل شیوع کرونا و قطع زنجیره این ویروس منحوس بسته شده بود، هنوز یادمان نرفته آن روزهایی که مردم آستانهاشرفیه از پشت دربهای ورودی حرم بیصبرانه منتظر بازگشایی حرم بودند تا دلتنگی و درد و دلهای خود را با این امامزاده بازگو کنند.
وقتی در این روزها وارد حرم حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف میشوی هر فردی یک گوشه حرم نشسته و با خدای خود درد و دل کرده و اشک از چشمانش جاری میشود، گویی که در حرم شاه خراسان حضور دارد.
دیشب بود که نماینده آستان قدس رضوی در شهرستان آستانهاشرفیه با من تماس گرفت تا خبری به من بدهد، آن خبر چه بود؟ آری، حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف برادر امام رضا (ع) مهمانی دارد از دیار خراسان.
با شنیدن این خبر دیگر آرام و قرار نداشته و بیصبرانه منتظر حضور خدام حرم علی بن موسی الرضا (ع) به شهر آستانه اشرفیه بودم.
ولی وقتی پای عشق وسط باشد، فاصله و دوری هیچ معنایی پیدا نمیکند زیرا هر وقت و از هر جای ایران که دلت برای امام رئوف و مهربانی تنگ شود، میتوانی دل را به دریا زده و با خواندن زیارتنامه و دادن سلام مخصوص قلب و روح را راهی حرم امام رضا (ع) کنی تا شاید یکم دردهایت کاهش پیدا کند.
از صبح امروز اگرچه فضای شهر به دلیل سالگرد امام راحل (ره) اندوهگین است ولی وقتی در میان مردم راه میروی همه بیتاب حضور خدام حرم شمس الشموس آقا علی بن موسی الرضا (ع) به شهر خود بودند و این بیتابی
از صبح امروز حال و هوای شهر بوی امام رضا به خودش گرفت و وقتی در میان مردمان شهر قدم میزدی همه مشتاق و بیتاب دیدار و میزبانی از خدام امام رئوف خود بودند و هرچه به ساعات حضور این خدام نزدیک میشدیم شدت بیشتری میگرفت.
در طول ساعات امروز دلهای زائران حرم مطهر حضرت سلطان سید جلالالدین اشرف (ع) آرام و قرار نداشت و لحظه شماری میکردند تا خدام امام هشتم وارد آستانه شود زیرا تمامی مردمان دیار سلطان به مراسمی دعوت بودند که امام رضایی بود.
ساعت ۱۰ صبح وقتی برای زیارت وارد حرم حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) شدم خادمانی را دیدم که در حال آب و جارو کردن صحن برای میزبانی از پیامآوران امام رضا هستند و هرکدام در این هوای نسبتاً شرجی یکگوشه کار را گرفتند زیرا همشان خود را آماده میزبانی از مراسمی میکردند که پر از عطر امام رضا بود.
قرار عاشقی ما ساعت ۶:۳۰ دقیقه غروب بود ولی من یکساعت زودتر خود را برای تهیه گزارش به حرم حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) رساندم و به محض ورود با صحنههای عجیبی مواجه شدم، گویی که در باب الجواد حرم امام رضا (ع) قدم میزدم زیرا استقبال زوار از خدام حرم آقا امام رضا فوق العاده بود.
هر چقدر به ساعت ورود خادمین حرم علی بن موسی الرضا (ع) به صحن برادرش آقا سلطان سید جلال اشرف (ع) نزدیک میشدم بیتابی مردم بیش از بیش میشد، در این بینیکی از خدام حرم سید جلال اشرف (ع) را دیدم که به دربی تکیه زده و اشک در چشمانش جاری است، از او در خصوص این میزان از ارادت مردم به امام رضا (ع) پرسیدم که گفت: چندین سال است که زائر حرم ضامن آهو نشدم و بسیار دلتنگ هستم ولی هرساله بیصبرانه منتظر فرا رسیدن دهه کرامت هستم تا دلتنگی خود را به آقا امام رضا بگویم.
وقتی با ورود این خدام عزیز عطر بو شاه خراسان به مشامم رسید به این جمله خادم حرم سلطان سید جلال اشرف ایمان آوردم زیرا انگار روح تمامی زوار حرم حضرت سلطان سید جلال اشرف (ع) با ورود خدام حرم امام رضا (ع) هوایی شده بود.
هر چقدر بخواهم از وصف لحظه ورود خدام حرم امام رضا (ع) برای شما بگویم حق مطلب ادا نمیشود زیرا زیرا در لحظه ورود همه مردم با چشمانی اشکبار شعر آمدهام آمدمای شاه پناهم بده/ خط امانی زِگناهم بده /ای حرمت ملجأ درماندگان/ دور مران از درو راهم بده را زمزمه کرده و با دیدن پرچم مرقد این امام جلیلالقدر اشک میریختند.
وقتی خدام حرم امام رضا (ع) در حال قدم زدن به صحن و سرای حرم حضرت سلطان سید جلال اشرف (ع) بودند نقاره زن شروع به نقاره زدن کرد ولی امسال دیگر خبری از پیرخادمان حرم سید جلال الدین اشرف نبود، کسی که ۲۰ سال و هر شب جمعه و در دهه کرامت با نقاره زدن خود دلها را امام رضایی میکرد.
در همین حس و حال عجیب بود که یک خانم جوان و بچه به بغل توجه مرا جلب کرد و به سراغش رفته و دلیل این همه دلتنگی را از او پرسیدم که گفت: من در این چند سال هرچیزی که خواستم از آقا امام رضا گرفتم و به همه عالم میگویم کریم و با محبتتر از علی بن موسی الرضا نداریم.
این خانم میگوید من آرزویم حضور در حرم امام رضا در دهه کرامت بود ولی قسمت نشد که زائرش باشم ولی بسیار خوشحالم که در حرم برادرش حضرت سلطان سید جلال اشرف (ع) میتوان پرچم گنبد امام هشتم را از نزدیک ببینم و روح خود را راهی حرم امام رضا کنم.
بعد از اتمام مراسم با کاروان آستان خورشید همراه شدم تا به منزل خانواده شهید فتحی مقدم برویم، وقتی وارد منزل شدیم مادر شهید فتحی مقدم به محض دیدن پرچم گنبد آقا علی بن موسی الرضا اشک از چشمانش جاری شد و گفت: من به دلیل بیماری توانایی حضور در حرم امام رضا (ع) را ندارم ولی از خدا خواسته بودم دل من را امام رضایی کند که اکنون با حضور پرچم آقا امام رضا در روزهای آخر عمرم به آرزوی خود رسیدم.
این پایان حضور خادمین حرم علی بن موسی الرضا نبود و بعد از حضور در منزل، به بیمارستان کوثر شهر آستانه اشرفیه رفتیم تا خادمان حرم امام رضا (ع) به پاس خدمات کادر درمان در روزهای از آنان تشکری کرده باشند.
وقتی وارد بیمارستان کوثر شدیم بیقراری پرستاران و بیماران بیشتر قابل تامل بود، یکی از پرستاران بیمارستان کوثر میگوید در روزهای کرونایی میدیدم که بیماران کرونایی چگونه و با چه حالی با ضامن آهو درد و دل کرده و راز دل خود را به او میگفتند.
آری، به راستی مردمان دیار سلطان بسیار زیبا از کاروان رضوی استقبال کردند زیرا با حضور کاروانهای رضوی، شهرستانها حال و هوای معنوی و عطر رضوی به خود گرفته و باعث میشود مردم در برابر هجمه فرهنگی دشمنان بیمه شوند.
گزارش از سعید شفیعی
انتهای پیام/۸۴۰۰۸