بهگزارش رکنا، تازهترین قتلی که عامل آن داماد خانواده است در شهرستان فسا واقع در استان فارس اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که به مأموران پلیس بخش شیبکوه خبر رسید که در جریان درگیری خانوادگی در منطقه زاهدشهر دستکم 2نفر به قتل رسیدهاند. دقایقی بعد وقتی مأموران خود را به محل حادثه رساندند معلوم شد که داماد ۳۴ساله خانواده بهدلیل اختلافات خانوادگی بهسوی همسرش و مادر 46ساله او شلیک کرده و در نهایت با تیراندازی بهسوی خودش دست به خودکشی زده است. هرچند همسر این مرد دچار جراحت عمیقی شده بود اما شواهد حاکی از آن بود که داماد عصبانی و مادرهمسرش در همان دقایق اولیه جان خود را از دست دادهاند.
سرهنگ محمدهاشم قسام، فرمانده انتظامی شهرستان فسا در اینباره گفت: قاتل و همسرش 3فرزند داشتند. آنها از مدتی قبل بهدلیل اختلافات خانوادگی در مرجع قضایی پروندهای در حال رسیدگی داشتند.
این تنها پرونده قتلی نیست که عامل اصلی آن داماد خانواده است و از ابتدای سالجاری در چندین پرونده شاهد حوادث مشابهی بودیم. یکی از این حوادث در گرگاب اصفهان اتفاق افتاد و در جریان آن مردی ۴۰ساله، به خانه پدرهمسرش رفت و با سلاح گرم همسرش و پدر و مادر او را به قتل رساند. بعد از آن سراغ برادرش که بر سر تقسیم ارث پدری با او درگیر بود رفت و به او هم شلیک کرد. هرچند برادر ضارب جان سالم به در برد اما مرد مسلح مقابل خانه پدری بهسوی خودش شلیک کرد و جان باخت.
نمونه دیگر این حوادث به مردی افغان مربوط میشود که پس از قهر همسرش، برای برگرداندن او به خانه پدرزنش در جنوب تهران رفت اما با اعضای خانواده او درگیر شد و با چاقو به جان آنها افتاد. در جریان حمله داماد عصبانی، مادرزن جانش را از دست داد و پدرزن، همسر و خواهرزن ضارب در بیمارستان بستری شدند. در تحقیقات اولیه معلوم شد که قاتل از مدتی قبل با همسرش دچار اختلاف شده بود. همسر وی بر سر همین اختلافات قهر کرده و به خانه پدریاش رفته بود که داماد عصبانی سراغ وی رفته و دست به این جنایت زد.
یکی دیگر از حوادثی که متهم آن داماد خانواده بود ۱۵فروردین ماه امسال در شهرستان گناوه رخ داد. در جریان این حادثه مرد عصبانی به خانه مادرزنش رفت و در اقدامی هولناک بدون دلیل مادر زن و همسرش را به رگبار بست و به قتل رساند و برادر زنش را نیز مصدوم کرد. داماد قاتل بعد از فرار از محل جنایت در درگیری با پلیس کشته شد.
مریم مرادیعرب، وکیل پایه یک دادگستری که در پروندههای خانوادگی زیادی وکالت کرده است درباره علت جنایتهای اینچنینی میگوید: بسیاری از زن و شوهرها که با یکدیگر دچار اختلاف میشوند و کارشان به دادگاه خانواده کشیده میشود در همان مراحل اولیه با پادرمیانی نزدیکان از تشکیل پرونده منصرف میشوند. بسیاری هم خودشان کوتاه میآیند و اختلافات فروکش میکند اما در برخی موارد هم نزدیکان نهتنها کمکی به برطرف شدن اختلافات نمیکنند بلکه بر آتش این اختلافات میدمند و با نوع رفتار آنها درگیریها بیشتر و بیشتر میشود. این وکیل دادگستری ادامه میدهد: در اینگونه اختلافات افراد حس میکنند که بعد از مدتها زندگی، حقشان پایمال شده است و در این وضعیت برخی افراد حاضر هستند دست به هر کاری بزنند که گاهی متأسفانه کار به خشونت و درگیری کشیده میشود. معمولا در خانوادههایی که سطح سواد و آگاهیهای اجتماعی بیشتر است کمتر شاهد اختلافات خشونت بار و درگیری هستیم و اگر زن و شوهری هم با یکدیگر دچار اختلاف شوند و هیچ راهی برای ترمیم زندگی مشترکشان وجود نداشته باشد بهطور مسالمتآمیز از یکدیگر جدا میشوند.
محمدرضا گیوکی، قاضی سابق و وکیل کنونی دادگستری سالها به پروندههایی با موضوع قتلهای خانوادگی رسیدگی کرده است. او نظرات جالبی درباره زمینههای وقوع چنین جرائمی دارد و میگوید: به لحاظ حقوقی درگیریهای منجر به قتل خانوادگی نیز در شمول سایر پروندههای قتل قرار میگیرند.
اما در نگاهی کلی، علت وقوع قتلهایی که در آن علاوه بر همسر خانواده وی نیز قربانی میشوندبه 2بخش دستهبندی میشوند. نخستین نکته این است که جامعه از مبانی و اصول خانوادگی سنتی و اصیل فاصله گرفته و این فاصله موجب آسیب شده است. مثلا مهاجرتهای بیرویه از نقاط مختلف کشور به شهرهای بزرگتر منجر به آشنایی سطحی و در نهایت ازدواج جوانان میشود. هرچند جوانان ممکن است به یکدیگر علاقه داشته باشند اما از 2فرهنگ متفاوت هستند و در این شرایط بروز اختلاف بین آنها اجتنابناپذیر است. درصد زیادی از این اختلافات به این دلیل است که دوطرف با یکدیگر هم سطح و همکفو نیستند و بعد از شروع زندگی دچار اختلافات در حوزههای گوناگون بهخصوص اختلافات فرهنگی میشوند. طبق اصول جرمشناسی حتی محیط زندگی و آب و هوا هم در نوع وقوع جرائم مؤثر است.
این قاضی سابق دادگستری دومین دلیل وقوع این حوادث را فقر مالی و فرهنگی میداند و میگوید: فقر مالی یکی از مهمترین دلایل وقوع این حوادث است که البته ارتباط مستقیمی با بیکاری دارد. این عامل بهتدریج موجب بروز اختلاف بین زن و شوهرهای جوان میشود و در پروندههای خانوادگی زیادی که به محاکم کشیده میشوند یکی از عوامل فقر و بیکاری است.
او ادامه میدهد: فقر دومی که باید بیشتر به آن توجه شود، فقر فرهنگی بهمعنای عام است. معمولا پس از وقوع چنین حوادثی فقط به آن حادثه به صرف یک رویداد پرداخته میشود که به ندرت مورد واکاوی قرار میگیرد. درحالیکه چنین حوادثی بهعنوان زنگ خطر در جامعه است و باید متخصصان شامل جامعهشناسان، روانشناسان، قضات، مسئولان امنیتی و... ریشههای وقوع حادثه را برای پیشگیری از حوادث بعدی پیدا کنند.
وقوع حادثههای تلخ، مشابه آنچه در فسا اتفاق افتاد هر ازگاهی افکار عمومی را متاثر و جریحه دار میکند. اما برای پیگیری از وقوع چنین حوادثی چه باید کرد: گیوکی معتقد است در این زمینه اول باید پیشگیری عمومی و سپس پیشگیری فردی انجام داد. او در توضیح این موضوع میگوید: پیشگیری عمومی معمولا بر عهده دولت (به معنای عام) است. باید در این حوزه سطح آگاهی و سواد اجتماعی و حقوقی آحاد جامعه بیش از پیش بالا برود. مثلا اغلب افراد هنگام ازدواج به میزان مهریه و شروط ضمن عقد بیتوجه هستند و از سر احساسات به هر میزان مهریهای تن میدهند. غافل از اینکه مهریه عندالمطالبه است و زن هر وقت اراده کند میتواند مهریهاش را مطالبه کند. اما بعد از ازدواج و همزمان با پدیدار شدن اختلافات از مهریه بهعنوان یک اهرم فشار استفاده میشود. این موضوع حاکی از سطح سواد و آگاهی پایین در جامعه است که در جریان اختلافات زن و شوهری کار را به درگیری و گاهی هم قتل میکشاند. مورد دیگر مسائل اقتصادی است که دولت باید با تدابیر اقتصادی سطح بیکاری و فقر را به حداقل برساند تا زمینه وقوع اختلافات در خانوادهها نیز کاسته شود.
این قاضی سابق کیفری در ادامه به سنتی فراموش شده اشاره میکند که پیش از این باعث حل اختلافات بسیاری میشد و از بسیاری کشمکشها جلوگیری میکرد. گیوکی میگوید: نکته دیگری که میتواند در پیشگیری مؤثر باشد ترویج سنت میانجیگری و کدخدامنشی در حل اختلافات خانوادگی است. این سنت در حال کمرنگ و کمرنگتر شدن است. پیش از این اختلافات خانوادگی با میانجیگیری بزرگترها برطرف میشد اما حالا با فراموش شدن این سنت حسنه اختلافات خانوادگی نیز بالا گرفته است.
آنطور که این حقوقدان معتقد است عوامل خارجی نیز در چنین حوادثی دخیل است و میتواند زمینهساز بروز اختلافات خانوادگی شود. او میگوید: فرهنگهای نامتناسب با جامعه ایرانی به شکل فزاینده در حال گسترش است که یکی از مظاهر آن ماهوارهها هستند. شبکههای ماهوارهای در شرایطی که رسانههای داخلی بهخصوص رسانه ملی قافیه را باختهاند در حال انتشار برنامههایی هستند که غالبا با فرهنگ ما مغایرت دارند و همین برنامهها به تغییر فرهنگ میانجامد و میتواند زمینهساز اختلاف در خانوادهها باشد.