ضرب المثل جالب آش شله قلمکار در بین مردم بسیار رایج است و هنگامیکه کاری بدون ترتیب و نظم انجام
شود به کار برده می شود. ناصر الدین شاه قاجار نذر داشت هر سال فصل بهار آش شله قلمکار بپزند.
هنگام پختن این آش نزدیکان شاه و خانواده اش برای تهیه مقدمات آش تلاش زیادی می کردند و این
مراسم آنقدر شلوغ و بی نظم بوده که ضرب المثل شده است. در قسمت زیر داستان ضرب المثل آش شله قلمکار را
قرار داده ایم. برای خواندن داستان جالب این ضرب المثل در سایت پرشین وی همراه ما باشید.
کاربرد: هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه میشود به:
آش شله قلمکار.این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد.
داستان:
این مثل داستانی دارد؛ میگویند ناصرالدین شاه قاجار، نذر داشت که سالی یک روز- آن هم در فصل بهار- به
شهرستانک یا سرخه حصار (از نواحی خوش آب و هوای اطراف تهران) برود؛ در این روز خاص، به دستور او،
دوازده دیگ آش بار میگذاشتند.
مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات،سبزیها و ادویههای مختلف بود.هنگام پختن این آش، نزدیکان شاه
به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری میکردند که در تهیه مقدمات این آش نذری، از دیگران جلو بزنند و
نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند.
مخارج و تدارکات تهیه آش و ریخت و
پاشهای مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است.اما مراسم پختن این آش، آنقدر شلوغ و بینظم
بوده که بعدها برای بینظمی و شلختگی، ضربالمثل شده است.
بیش تر بدانید: تاریخ پیدایش ضرب المثل و حکایات
در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به
عنوان ضرب المثل و حکایت شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه ای و ترواش برق
آسای اندیشه انسان سخن گو بوده که به لحاظ مؤثربودن، دقیق بودن و دلنشین بودن آن در ذهن شنونده
حک و سپس تکرار شده است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان
و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی.
کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن نه تنها یکی از سرچشمه های لایزال پند و اندرز می باشند بلکه
بسیاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز این منابع اخذ شده اند.
تبیان و ویستا