دلایل نارضایتی زناشویی به کدام طلاق منجر می شود؟

پرشین‌وی دوشنبه 09 آبان 1401 - 06:03
ما در این مطلب قصد داریم به بررسی مشکلات جنسی و مشکلات زناشویی و همچنین دلایل نارضایتی زناشویی بپردازیم نوشته دلایل نارضایتی زناشویی به کدام طلاق منجر می شود؟ اولین بار در بارداری و زناشویی. پدیدار شد.

دلایل نارضایتی زناشویی به کدام طلاق منجر می شود؟ برای این که یک زندگی زناشویی گرم و خوبی داشته باشید، زن و شوهر باید به خواسته ها و نظرات و تمایلات هم گوش بدهند و عمل کنند. ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم به بررسی دلایل نارضایتی زناشویی و مشکلات پیرامون آن بپردازیم. تا انتهای مطلب همراه ما باشید.

دلایل نارضایتی زناشویی

گفتگو با دکتر مهدی مسلمی فر، سکسوتراپ و مشاور خانواده دکتر مهدی مسلمی فر، روانشناس، سکسوتراپ و مشاور خانواده است
که سال ها در مرکز مشاوره خود، به مراجعین، مشاوره های خانوادگی و زناشویی می دهد.با توجه به اینکه امروزه
علل اصلی بخشی از طلاق ها، مشکلات و نارضایتی های جنسی زوجین عنوان می شود، در این گفتگو او به
این مسائل پرداخته است.- در سال های اخیر آمارهایی ارائه شده مبنی بر اینکه از هر ۴ ازدواج یکی منجر
به طلاق می شود.

کارشناسان مسائل اجتماعی و فرهنگی، دلایل بسیاری را برای وجود چنین آمار طلاقی ارائه می دهند.اما ظاهراً
مهم ترین دلیل که جدیداً هم سعی شده بیشتر به آن پرداخته شود، وجود مشکلات جنسی و نارضایتی های زناشویی
در میان زوجین است.نظر شما به عنوان یک روانشناس و مشاور زوج درمانی در این زمینه چیست؟ به طور میانگین
با توجه به آمارهایی که گرفته شده و بعضاً هم از طریق ارگان های رسمی اعلام شده ، امروزه تا
۵۰ درصد علت طلاق ها را ناشی از مسائل جنسی می دانیم.

مشکلات جنسی

البته در کنار روابط جنسی، صمیمیت جنسی را هم بایستی در نظر بگیریم.این آمار نشان دهنده تحولی است که در
جامعه ما در حال وقوع است و انکار آن نیز مشکلی را حل نمی کند.این تحول ناشی از تبدیل یک
جامعه سنتی است به جامعه ای که بیش از پیش با مفاهیمی مانند مدرن زندگی کردن، که تنها به استفاده
بیشتر از تکنولوژی ختم نشده و به وضوح دارای بار فرهنگی و اجتماعی برای ما بوده، پیوند خورده است.در این
رویکرد که خصوصاً در میان نسل دهه ۷۰ در حال شیوع است، باورهای جدیدی مطرح می شود که گاه حتی
در مورد مسائل جزئی تری نظیر “پوشش” و یا “خرده آئین هایی که در مورد آداب آشنایی و ادامه ارتباط
در قالب یک دوستی” وجود دارد، ناهماهنگ و گاهی در تعارض با مفاهیمی است که برای نسل گذشته، یعنی پدرها
و پدربزرگ ها معنا می شده است.ی

کی از مهم ترین این مفاهیم که چه از لحاظ تعریف، چه از لحاظ
مناسک و چه از لحاظ کارکرد آن در خانواده دستخوش تغییر و تحول قابل ملاحظه ای شده است، مفاهیم جنسی
و اهمیت آن در روابط زناشویی است.

دلایل نارضایتی زناشوییدلایل نارضایتی زناشویی

روابط زناشویی

به عقیده بنده جالب اینجاست که دامنه این تغییرات آنقدر گسترده و فراگیر بوده
که انگار از نسل جدید به نسل های گذشته نیز در حال تعمیم است.ما می توانیم در بسیاری از آثار
و محصولات فرهنگی به عنوان یکی از مقیاس ها و مظاهر تفکر اجتماعی، شاهد تسری این تغییر دیدگاه باشیم.به نظر
من مسئله جنسی در ازدواج و طلاق و طور کلی روابط مبتنی بر عاطفه زناشویی، صد در صد هر چقدر
که جلوتر برود، اهمیت بیشتری پیدا کرده و توجه واقع بینانه تری را می طلبد.

البته این به این معنا نیست
که لزوماً طلاق هم افزایش پیدا خواهد کرد، بلکه به این معناست که اگر آموزش های لازم داده نشود و
ما فقط دستمان را روی عقربه خطر بگیریم تا کسی آن را نبیند، از خرابی ماشین جامعه پر شتابمان جلوگیری
نکرده ایم و امکان افزایش فزاینده آمار طلاق وجود دارد.

به علاوه اینکه عدم برخورد به موقع، مسائل دیگری نیز همچون
افزایش آمار ایدز و هپاتیت بی که آمار رسمی در موردشان وجود دارد، را ایجاد می کند.قطعاً این نوع نگرانی
ها در مورد ازدواج و سلامت جنسی به طور ناخودآگاه در شریان های حیاتی جنبه های مختلف انتخاب های یک
خانواده رسوخ کرده و باعث می شود که روند ازدواج کاهش پیدا کند.امروزه ما شاهد دختران و پسران بیشتری هستیم
که هنوز وارد زندگی زناشویی نشده اند و یا سبک های جدیدی از زناشویی را جستجو می کنند.

زندگی زناشویی

درواقع اگر
گفته می شود، از هر ۴ ازدواج یکی منجر به طلاق می شود، اگر بخواهیم آمار مسائلی چون سردی روابط
خانودگی، روابط خارج از زناشویی و از کار افتادن کارکرد واقعی جنسی- زناشویی زوجین را در نظر بگیریم، این آمار
را من از هر ۴ ازدواج حداقل ۲ ازدواج در نظر می گیرم.طبق آخرین اظهارنظر یکی از اعضای سازمان نظام
روانشناسی در صدا و سیما، از هر ۴ رابطه، ۳ ازدواج درحال طلاق یا در معرض طلاق عاطفی و سردی
روابط زناشویی هستند.

برای همین آمار طلاق های عاطفی، بیشتر از طلاق های حقوقی است.علاوه بر این در میان خانواده های
ایرانی، موارد متعددی وجود دارد که به دلایلی نظیر قبیح دانستن طلاق، هزینه های مادی و معنوی که زوجین باید
پس از طلاق متحمل آن گردند و نیز مسئله پیچیده فرزندان، حاضر به جدایی شناسنامه ای از یکدیگر نیستند و
طلاق عاطفی را بالاجبار می پذیرند.منتها به عقیده من نکته ای وجود دارد و آن این است که طلاق های
عاطفی رابطه تنگاتنگ تری با مسئله جنسی دارند.زیرابا توجه به این که غالباً در این نوع از جدایی روابط جنسی
قطع می شود، ما می توانیم به عنوان یک مقیاس شروع، طلاق عاطفی را با کاهش قابل توجه روابط جنسی
ارزیابی کنیم.

مشکلات زناشویی

بنابراین یکی از اولین نشانه های شروع طلاق عاطفی در یک خانواده، می تواند کاهش چشمگیر روابط جنسی- زناشویی
در میان زوجین باشد.- پس در واقع مشکلات ناشی از مسائل جنسی بیشتر منجر به طلاق های عاطفی می شوند
تا طلاق های حقوقی؟

بله، نارضایتی از روابط جنسی روی طلاق های عاطفی سریع تر تأثیر می گذارد تا طلاق
های حقوقی.طلاق های حقوقی یک جدایی کامل است، نگهدارنده های بیشتری را از دست داده و غالباً دارای ابعاد چندگانه
و عمیق تری است که می تواند بر موارد دیگری تمرکز پیدا کند.اما مسائل جنسی در یک طلاق عاطفی که
هنوز عوامل مختلفی از فروپاشی کامل یک خانواده جلوگیری می کنند، غالباً به عنوان مؤثرترین حربه برای مجازات و ابراز
تمایل به واگرایی رابطه از سوی زوجین انتخاب می شوند.

گرچه خود طلاق های عاطفی و بی توجهی به پیامدهای بسط
آن در زناشویی نیز پس از مدتی می تواند تبدیل به طلاق های حقوقی شود.به هر حال تا یک حدی
آدم ها می توانند فقط به عنوان یک همخانه به دیگری نگاه کنند و اگر عواملی مانند حضور فرزندان یا
حمایت اجتماعی مادی و معنوی پس از جدایی، مفاصل رابطه را به هم پیوند نزند، یک واحد زناشویی قادر به
ادامه حرکت خود نبوده و یا دچار انحراف در مسیر روابط خارج زماشویی می شود.

دلایل نارضایتی زناشویی چیست؟

– آیا می توان گفت افزایش
نارضایتی های جنسی و به دنبال آن طلاق، ناشی از زندگی مدرن و معاصر ماست؟ چه پیشینه شناسی در مورد
وجود مشکلات زناشویی در میان زوجین، در گذشته وجود دارد؟ شاید این واقعیت داشته باشد که قبلاً روابط جنسی نمی
توانست اینقدر تعیین کننده باشد.چون در گذشته ازدواج ها حتی اگر مبتنی بر کیفیت های جنسی بود، در مرحله تقاضا
این ملاحظات در نظر گرفته می شد و در ادامه یک رابطه زناشویی انگار نوعی اجبار اجتماعی درونی شده، نوعی
سازگاری را بر اساس هنجارهای از پیش تعیین شده رقم می زد.الان انتظارات زناشویی افزایش یافته و زندگی ها پیچیده
تر شده است.

کیفیت های جنسی

کیفیت های جنسی ماهیت های پیچیده تری پیدا کرده اند و عوامل اجتماعی و هنجارها نیز کارکرد گذشته
را ندارند.به عقیده من شعار نسل جدید “من متفاوتم” است و تعاریف و ارزش هایی که با محوریت این شعار
در حال ایجاد است، حال و هوای جدیدی را ایجاد کرده است که همه نسل های پیشین نیز در حال
تنفس آن هستند.

در این حال و هوا آداب و باورهای جدیدی رشد پیدا کرده که مسائل جنسی نیز از آن
مستثنی نیستند.شاید به همین دلیل است که نیاز به کسب مهارت های زندگی کاملاً محسوس شده است.جامعه ما بیشتر در
حال سپری کردن یک دوره گذار است.امروزه حواشی زندگی مشترک چندبعدی شده، فرم ارتباطات عوض شده و نیازها، محرک ها
و پاسخ ها تغییر پیدا کرده است.

خروجی همگی این موارد در ارتباطات زناشویی گویی منجر به این شده که مسائل
جنسی برجسته تر از قبل و دارای کارکرد جدی تر و بااهمیت تری شود.پیچیدگی های اقتصادی، شبکه ارتباطات گسترده و
کنترل نشده که با حجم شگفت آوری ارائه می شود و نیز تغییرات ساختاری اجتماعی و شغلی، همگی زندگی معاصر
را اینقدر چندگانه و پیچیده کرده است که در میان این همه، داشتن رضایت جنسی تبدیل به مهم ترین مؤلفه
یک زندگی مشترک برای بقای آن در کنار تمامی مشکلات مذکور شده است.

مشکلات زناشویی

در گذشته مسایلی نظیر همسایگی، وجود یک سری
اعتقادات مشترک که از سوی خانواده مورد پذیرش بود و حتی گاهی یک شناخت اولیه، می توانست منجر به یک
ازدواج شود.مسائل جنسی نیز بیشتر به عنوان بخشی از روند زندگی محسوب می شد که نسبت به الان پس از
گذشت دوره های کوتاه تری معطوف به تولیدمثل و فرزندان بود.اما الان مسائلی مثل ظرفیت لذت های معاشرتی، انتخاب و
همسانی مسیرهای شغلی و تحصیلی، مسائل اقتصادی و وابستگی های عاطفی پیش از ازدواج اهمیت بیشتری پیدا کرده و باعث
می شود خانواده در جامعه ای که کارکرد و ضریب تأثیر والدین بر روی فرزندان نیز دچار تحول شده است،
دچار چالش های متفاوتی نسبت به گذشته شود.

دلایل نارضایتی زناشوییدلایل نارضایتی زناشویی

البته این مسئله ای نیست که صرفاً بخاطر مدرن شدن جامعه اتفاق بیفتد.علاوه
بر مدرن شدن، چندگانه شدن و چند پاره شدن هم وجود دارد.ما در مسائل فرهنگی و اجتماعی در حال تحول
و تغییریم و این تغییر لزوماً درجهت مدرن شدن نیست.یعنی به جهت پیشرفته تر شدن و تکنولوژیک تر شدن ما
نیست.بسیاری از مشکلات خانوادگی و حتی معضلات اجتماعی ما به نوعی با مسئله جنسی پیوند خورده است.

بسیاری از مواقع اصلاً
نمی دانیم کجا داریم می رویم.برنامه ریزی و مدیریت واحدی برای سر وسامان دادن به این نوع مسائل وجود ندارد.این
چندگانگی و مجمع الجزایری شدن فرهنگ اجتماعی ما، که به عقیده بنده به دلیل نبود متولی مؤثر واحد است که
بتواند در این حوزه مسائل را در کنار هم مدیریت و برنامه ریزی کند، باعث شده که هر کدام از
این قسمت ها به یک سمت و سویی حرکت کند و همخوانی ها نسبت به گذشته کمتر باشد.

بیشتر بدانید از دلایل نارضایتی زناشویی

۱ – نارضایتی در زندگی زناشویی به دلیل بی توجهی به تفاوت های فردی و انتظارات نامعقول :
در بسیاری موارد مشاهده می شود که زن و شوهر بدون توجه به این که طرف مقابلشان دارای افکار و سلیقه های خاص خود است و یا جنسیت مخالف دارد، انتظار دارند که دقیقا مانند او فکر و رفتار کند.

اگر هر یک از زوجین قبل از بیان انتظارات و خواسته های خود، قدری در رابطه با ویژگی های شخصیتی و شرایط و توانمندی های طرف مقابل بیندیشند بسیاری از دلخوری ها به وجود نخواهد آمد . زیرا تا زمانی که خواسته ای مطرح نشده است طبیعتا گلایه ای هم وجود ندارد ولی اگر تقاضایی غیرمعقول و غیرمنطقی مطرح شد و پاسخ داده نشد آنگاه فرد متقاضی خود را مغبون و شکست خورده و یا بی ارزش تلقی می کند و طرف مقابل هم در صدد بیان دلایل و توجیه رفتار خود بر خواهد آمد و این یعنی شروع مجادله و درگیری.

دلایل جدایی زوجین

نکته مهمی که زوجین باید به آن توجه داشته باشند این است که هیچ دو نفری وجود ندارند که همیشه و در همه موارد دقیقا مثل هم فکر کنند و رفتاریکسانی داشته باشند . حتی دوقلوهای همسان نیز در زمینه افکار و رفتارهای خود، ویژگی هایشان کاملا منطبق بر هم نیست.

در واقع وجود اختلاف سلیقه ها و مطابقت نداشتن عقاید و نیازها به ویژه در اوایل زندگی مشترک طبیعی است زیرا این دو نفر در دو خانواده مختلف با فرهنگ های مختلف و شیوه های متفاوت تربیت شده و رشد کرده اند. در این فرآیند زن و شوهری موفق خواهند بود که بتوانند به درستی این تفاوت ها را مدیریت کنند و با تعدیل انتظارات خود و پذیرش برخی خواسته های طرف مقابل به یک توافق نسبی دست پیدا کنند .

بررسی دلایل نارضایتی زناشویی

۲ -نارضایتی در زندگی مشترک به دلیل نداشتن درک متقابل :
شناخت ویژگی های فردی و روحیات طرف مقابل و نیز شناخت قابلیت ها و توانمندی های او یکی از پیش نیازهای رسیدن به درک متقابل زوجین است . بنابر این مادامی که این شناخت کامل نشده است و یا شناخت حاصله بر مبنای واقعیت نباشد یقینا درک شدن و درک کردنی در کار نخواهد بود .

اگر زن و شوهر بخواهند روحیات و خواسته های خود را به دیگری تعمیم دهند و یا افکار و سلایق خود را به همسر خود تحمیل کنند زمینه بی اعتمادی و رنجوری یکدیگر را فراهم کرده اند زیرا کسی که سالیان زیادی را با این روحیات زندگی کرده و خو گرفته است به راحتی نمی تواند این تغییرات را بپذیرد و در مقابل آن مقاومت می کند .

نارضایتی زناشویی

بسیاری از خانم ها اظهار می کنند که شوهرانشان اصلا به حرفشان گوش نمی دهند و به همین دلیل هم ناراحت هستند ولی اگر یک خانم وقت شناسی نداشته باشد، انتظاراتش هم منطبق بر توانایی های شوهرش نباشد و خارج از توان او باشد و بدون مقدمه و بدون اینکه اجازه بدهد شوهرش رفع خستگی کند و بلافاصله به محض روبه رو شدن با او و قبل از هرگونه سلام و احوالپرسی شروع کند به گلایه کردن و مطرح کردن خواسته ها، آیا باز هم حق دارد که ناراحت باشد؟ آیا شوهر چنین خانمی مستحق مجازات خواهد بود؟

منبع: مهرخانه / بیتوته

منبع خبر "پرشین‌وی" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.