گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- فیلم ضبطشده در گوشی همراه پسر نوجوانی که به ثبت آخرین لحظات جان دادن «جورج فلوید» زیر زانوی یک افسر سفیدپوست در شهر «میناپولیس» میپرداخت به یکی از فیلمهای تحولساز در حوادث آمریکا در بحبوحه شیوع کرونا تبدیل شد.
آنچه بعد از انتشار گسترده و سریع این فیلم در آمریکا اتفاق افتاد دیگر سناریویی جدید نبود: اعتراضات گسترده مردم به نژادپرستی نهادینهشده در ساختار جامعه، وعده مسئولان برای پیگیری موضوع و ایجاد اصلاحات اساسی، سرکوب وحشیانه و خشن اعتراضات توسط پلیس و تبدیل شدن رسانهها به بلندگویی برای انعکاس روایت نهادهای حاکمیتی از اعتراضات.
اعتراض ها به کشته شدن جورج فلوید از روز 26 مه 2020 آغاز شد، اما به سرعت به سایر نقاط ایالات متحده آمریکا گسترش یافت و تمامی شهرهای این کشور را در بر گرفت. گزارشهای رسانههای آمریکا حاکی است این اعتراضات تا 30 مه به حداقل 30 شهر دیگر ایالات متحده آمریکا گسترش یافت. حداقل در 12 شهر بزرگ ایالت متحده تا 30 مه قوانین منع رفتآمد به اجرا درآمد.
این اعتراضات به سایر کشورهای جهان نیز گسترش یافت و مردم برای نشان دادن همبستگی خود با معترضان آمریکایی و در محکومیت نژادپرستی و حمایت از پویش زندگی سیاهان مهم است، در استرالیا، انگلیس، فرانسه، آلمان و سایر کشورها اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی کردند.
وجه دیگر این تحولات اعتراضی، بازنمایی معترضان به صورت «اراذل و اوباش» در گفتارهای مقامهای آمریکا و فراهم آوردن زمینههای سرکوب آنها بود. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا بارها معترضان را «اراذل و اوباش» خواند و تهدید کرد که با «سگهای وحشی و سلاحهای تهدیدآمیز» با آنها برخورد خواهد کرد. او همچنین خواستاراعزام «گارد ملی» برای سرکوب مردم شد و از تیراندازی به سوی معترضان حمایت کرد.
ترامپ علاوه بر این بارها با تظاهراتکنندگانی که به دنبال سرنگونی مجسمههای دوران بردهداری سنتی در این کشور بودند در افتاد. او یک فرمان اجرایی امضا کرد که هدف آن برخورد شدید با معترضانی است که به مجسمههای حامیان بردهداری اهانت میکنند.
رفتار رسانههای آمریکا در این میان به شدت قابل تأمل و بررسی بود. نگاهی به روند کلی مطالب منتشرشده در این رسانهها و تحلیل محتوای آنها آشکار میکند آنها به حکم یک قاعده کلی ابتدا و برای مدتی کوتاه سعی کردند از زبان معترضان حرف بزنند و دیدگاههای آنها را منتشر کنند، اما به مرور و با گسترش اعتراضات، از دریچه نگاه پلیس و نهادهای حاکمیتی به حوادث نگاه کرده و برای مشروعیتزدایی از اعتراضات و جا انداختن روایت نهادهای حاکمیتی تلاش کردند.
نگاهی به آنچه رسانهها از اعتراضات منتشر کردهاند نشان میدهند تمرکز بر «غارت» فروشگاهها، خشونت، تخریبگری روایت غالب این رسانهها را تشکیل داده و تلاش شده مسئله اصلی که ابتدا قتل نژادپرستانه یک سیاهپوست و بعد از آن اعتراض به خشونت و سرکوبگری پلیس بوده تحتالشعاع قرار بگیرد.
پایگاه WMD تحلیل محتوای جالبی روی رفتار رسانههای آمریکا در خلال اعتراضات انجام داده است. این رسانه نوشته اکثر رسانهها اعتراضات را با تمرکز لنزهایشان روی یک روایت آشنا پوشش میدهند؛ تخریب اموال عمومی در یک روز آخر هفته که بعد از تجمع صلحآمیز دهها هزارنفر اتفاق افتاده است.
به نوشته این پایگاه شبکههای تلویزیونی محلی و همچنین رسانههای نوشتاری عمدتاً تمرکز خودشان را روی رویدادهای حاشیهای مانند سرقت از فروشگاهها یا خشونتهای پراکنده قرار دادهاندو در مواردی که اعتراضات مسالمتآمیز بوده این رسانهها ترجیح دادهاند به مسائل دیگر مانند شیوع ویروس کرونا یا نتایج نظرسنجیهای انتخاباتی بپردازند.
«پائولا چاکراوارتی»، استاد علوم ارتباطات و رسانه در دانشگاه نیویورک که تمرکز اصلی تحقیقاتش روی جنبشهای اجتماعی و مسائل نژادی است میگوید این یک الگوی متداول در پوشش اعتراضات ضدنژادپرستی است.
این استاد دانشگاه به عنوان نمونه به پوشش رسانهها از خیزشهای سال 1992 پس از ضرب و شتم «رادنی کینگ» و یا تظاهراتهای سال 1981 در انگلیس در اعتراض به شرایط معیشتی اشاره میکند. وی گفت: «در آن تظاهراتها هم به سرعت تمرکز رسانهها روی جرائم در خیابانها و خشونت متمرکز شد. فکر نمیکنم اتفاقی که دارد رخ میدهد جدید باشد. رسانهها به گفتن این روایتها عادت دارند.»
از سوی دیگر، برخی از موارد غارتگری و سرقتها که در برخی موارد از فروشگاههای بسیار لوکس و گران قیمت انجام شدهاند خود بیانگر واقعیتهایی درباره حضور مردم در خیابانها هستند. چاکراوارتی میگوید: «این فروشگاههای لوکس و اشرافی خودشان نمادی از نابرابریهای وسیع هستند. اینکه همین فروشگاهها تخریب میشوند اصلاْ تصادفی نیست.»
نکته دیگر این است که تمرکز رسانهها در حالی روی خشونت معترضان تمرکز پیدا کرده که تظاهراتها در اکثر نقاط و مناطق به صورت کاملاً مسالمتآمیز و به دور از خشونت برگزار شدهاند.
اما این مسئله فقط محدود به زمان حال و این اعتراضات نیست. دو محقق به نامهای «دانیل کیلگو» و «سامر هارلو» در یک مقاله پژوهشی که ژوئن 2019 چاپ شده (مدتها قبل از اعتراضات اخیر) نحوه انعکاس تظاهراتهای مربوط به مسائل مختلف را در 16 رسانه مهم مورد بررسی قرار دادهاند.
این تحقیق نشان داد که برخی از موضوعات از جمله تظاهراتهای ضدنژادپرستی و یا هر تظاهرات دیگری که به نحوی به دتبال به چالش کشیدن وضع موجود سیاسی و اجتماعی باشد با واکنش منفی رسانههای جریان اصلی مواجه شده و تلاش برای مشروعیتزدایی از آنها در دستور کار قرار میگیرد.
در این مقاله آمده است: «تحقیقات نشان میدهند سازمانهای خبری جریان اصلی در ترسیم تصاویر دقیق و منصفانه از تظاهراتهایی که وضع موجود سیاسی و اجتماعی را به چالش میکشند ناتوان بودهاند. توجه رسانهها به تظاهرات معمولاْ منفی است و آنها معترضان را به عنوان گروهی منحرف و اعتراضات را به عنوان رویدادهایی خشن به تصویر میکشند.»
نگارندگان این مقاله به یک الگوی غالب و جاافتاده در رسانههای آمریکا درباره اعتراضاتی که نباید پوشش داده شوند، اشاره میکنند. آنها میگویند رسانههای جریان اصلی در وهله اول به ماهیت اعتراضات و گلایههای معترضانی که قصد به چالش کشیدن نظم موجود سیاسی و اجتماعی را دارند اعتنایی نمیکنند و از کنار چنین تظاهراتهایی میگذرند، اما معترضان میدانند در صورتی که به رفتارهایی از جمله خشونت و تخریب رو بیاورند که برای رسانهها خوراک خبری و تصویری فراهم کند ممکن است بتوانند صدایشان را به گوش آنها برسانند. در نتیجه معترضان به انجام چنین کارهای غیرعادی روی میآورند، اما ناگهان متوجه میشوند که روایت و گلایههای اصلیشان هیچ انعکاسی پیدا نمیکند و روایت غالبی همان کارهایی شده که آنها برای جلب توجه رسانهها انجام دادهاند.
این دو محقق مینویسند: «رابطه رسانهها و معترضان به این صورت شکل پیدا میکند: 1) رسانهها آن دسته از تحرکاتی را که کاری در خور انعکاس انجام ندهند، پوشش نمیدهند 2) فعالان برای جلب توجه رسانهها به رقم زدن رویدادهایی روی میآورند که به نظر آنها برای انتشار پیام به مخاطبانی گستردهتر و نشان دادن قدرتشان لازم است و 3) خبرنگارها بدون ارائه اطلاعاتی به درد بخور درباره گلایهها یا اعتراضات زمینهای این گروه همین رویدادهای ساختگی را پوشش میدهند. بنابراین، این پارادایم یک وضعیت پارادوکسیکال به وجود میآورد: جنبشها برای اینکه بتوانند صدایشان را منعکس کنند باید منطق رسانهها را بپذیرند اما وقتی این کار را انجام میدهند رسانهها در پوششهای خبریشان معترضان را دیونمایی میکنند و آنها را تهدید علیه جامعه نشان میدهند.»
کیلگو، یکی از نویسندگان این مقاله پژوهشی در یادداشتی در اندیشکده «Conversation» تأیید کرده که همین الگو در تظاهراتهای اخیر آمریکا هم تکرار شده است. کیلگو در این یادداشت به نکته قابل توجه دیگری هم اشاره کرده و آن اینکه، رسانهها در انعکاس این اعتراضات بیشتر از واژههایی مانند «شورش» و «درگیری» به جای اعتراض استفاده کردهاند و بخش اعظم متن اخبار یا گزارشهای خود را به شرح دادن رفتارهای هیجانی یا نمایشی معترضان مانند خشونتها یا درگیریهایشان با پلیس اختصاص دادهاند تا توضیح درباره گلایهها و اعتراض تظاهراتکنندگان.
انتهای پیام/