نفوذ، یکی از روشهای گروههای ضدکثرتگرا برای تحقق منویات سازمانی خود است. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز که در دهه شصت با همین روش در نهادهای نوپای انقلابی نشت یافت و ضرباتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران وارد آورد، این روزها نیز با تغییر چهره و نفوذ در نهادهای سیاسی کشورهای مدعی دموکراسی، اغتشاشات در ایران را دست گرفته و داد آزادیخواهی سر میدهد.
دو روز پیش بود که سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) کنفرانسی با حضور برخی نمایندگان و مسئولین سابق دولت آمریکا برگزار کرد. در این کنفرانس، چهرههایی نظیر "گری لاک" وزیر سابق بازرگانی آمریکا، "لیندا چاوز" مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید و "مایک پمئو" وزیر خارجه سابق آمریکا، در سخنانی پرده از ماهیت اغتشاشات اخیر در ایران برداشتند و تصریح کردند که منافقین و مریم رجوی رهبر و غائله گردان اغتشاشات هستند. گری لاک در این باره مدعی شد: "خانم رجوی! از رهبری شما و اینکه خود را وقف ایران آزاد کردهاید، سپاسگزارم. همانطور که وزیر پمپئو گفت، افرادی که هماکنون در دولت آمریکا حضور دارند، باید در همبستگی کامل با مردم ایران باشند.
سخنرانی مریم رجوی در پارلمان کانادا و پارلمان ایتالیا و حالا، حضور مقامات بلندپایه سابق دولت آمریکا در کنفرانس منافقین، معلوم میدارد که غرب، حساب ویژهای روی این سازمان تروریستی باز کرده و این سازمان با وجود نفرت عمومی، به آلترناتیو اصلی جمهوری اسلامی ایران در دوران گذار ادعایی تبدیل شده است. اما چرا غرب با وجود آگاهی نسبت به پایگاه اجتماعی اندک منافقین، مشغول قمار روی اخلاف محمد حنیف نژاد است و ردای رهبری اغتشاشات اخیر در ایران را به تن رجوی دوخته است.
برای پاسخ به پرسش فوق، باید به اظهارات گری لاک در کنفرانس اخیر منافقین نقب بزنیم؛ مخصوصا آنجایی که او تاکید کرد که منافقین سابقه کنشگری علیه حکومت پهلوی و نظام جمهوری اسلامی را داشته است. همین سابقه، تصویر ذهنی مثبتی در اذهان ناآگاه به تاریخ درباره منافقین ایجاد میکند و این سازمان را به عنوان جریانی حق طلب که به هیچ نظم سیاسی به اصطلاح باج نداده است، میشناساند. این درحالیست که مسعود رجوی به علت ارتباط برادرش کاظم با ساواک، بارها از دستگیری و حتی اعدام جان سالم به در برد.
علت دیگری که موجب شده تا غربیها خاصه آمریکاییها روی منافقین برای جایگزینی نظام جمهوری اسلامی، حساب ویژه باز کنند، ددمنشی ایدئولوژی منافقین است که حذف خونین مخالفین را توجیه و بدین شکل، سرنگونی ادعایی و تثبیت شرایط پس از آن را تسریع و تسهیل میسازد. این درحالیست که رضا پهلوی به عنوان سردسته سلطنت طلبان طی هفتههای اخیر با زدن نقاب دموکراسی خواهی و کثرتگرایی به صورت، تلاش داشته شائبهها درباره احتمال به دست گرفتن عنان قدرت پس از جمهوری اسلامی را رد کند. ادعای ربع پهلوی در بی میلی به قدرت، فارغ از اینکه توخالی مینماید، بیگمان مخاطب غربی را نسبت به سرمایهگذاری روی او مردد و بیمناک میسازد. به بیان دیگر امروز ربع پهلوی بیش و پیش از آنکه در ایماژ غربیها به پدربزرگش رضاخان میرپنج شبیه باشه، به پدرش محمدرضا شباهت دارد.
دغل کاری ربع پهلوی و بازی او با الفاظ دموکراتیک، در شرایطی است که مریم رجوی سالهاست در توهم ریاست جمهوری ایران به سر میبرد و طی هفتههای اخیر نیز بارها خود را به عنوان "رهبر بالفعل ایران" معرفی کرده است. همین توهم برای غربیها سرمایهای بزرگ به حساب میآید تا بتوانند از قجر عضدانلو، "لویاتان دست آموز" بسازند و او را به عنوان مامور سرویسهای اطلاعاتی خود، در آینده ادعایی بدون جمهوری اسلامی، به بازی بگیرند.
توان منافقین در تجهیز میلیشیا و سازوبرگ سایبری و اطلاعاتی، عامل دیگری است که غربیها را برای حمایت از منافقین، مشتاق ساخته است. منافقین طی دهههای اخیر در مقایسه با سایر طیفهای اپوزیسیون، بیشترین سرمایه گذاری و وقت را برای نفوذ، صورت داده اند و اطلاعات به دست آمده از نفوذ را در عوض دریافت پول، به آمران غربی و صهیونیستی خود فروختهاند.
القصه آنکه سازمان منافقین و رهبر آن مریم رجوی، به علت رویکردهای فاشیستی-آنارشیستی، این روزها به طور صد چندان، محبوب قلوب غربیها شده است. با این حال، ذهنیت بد مردم ایران از ترورهای منافقین در ابتدای انقلاب و پس از آن همراهی با صدام در جنگ تحمیلی هشت ساله، موجب شده تا غربیها مریم رجوی را در هالهای از آزادی خواهی فرو ببرند و مدعی باشند که او دارد تمام زندگیاش را برای آبادانی فردای ایران هزینه میکند.
در انگارههای ذهنی رجوی و سازمان تحت امر او، مفهوم "وطن" از کمترین ارزش برخوردار است که اگر واجد ارزش بود، در جنگ تحمیلی به پادوی رژیم بعث عراق تبدیل نمیشدند. از سوی دیگر رجوی و فرقه منافقین، نسبت به هیچ نیرو و کنشگری رحم ندارند و رویکرد آنها در برخورد با افراد خارج از حیطه سازمان، "حذف قطعی" است. بیشرافتی و بیگانگی با مفهوم وطن از یک سو و ددمنشی نسبت به سایرین در عین قدرت تشکیلاتی، موجب شده تا مریم رجوی و فرقه او، به بهترین گزینه برای نقشه شوم آمریکاییها برای فردای ایران تبدیل شوند؛ آیندهای که نه خبری از تمامیت ارضی در آن است و نه تساهل و رواداری ایرانی در قبال ایرانی. باید پیوند مجدد مریم و غربیها را تبریک گفت.
منبع: صبح نو