این روزها بسیاری از زوجها مجبور هستند زمان بیشتری را با هم بگذرانند. درعینحال فشار و اضطراب ناشی از شرایط جاری باعث شده است که زوجها احساس کنند چیزی در رابطه عاشقانه آنها کم است. در این مطلب از مجله دلتا درباره قاتل خاموش رابطه عاشقانه صحبت میکنیم. با ما همراه باشید.
تعداد آدمهای زخمخورده احساسی کم نیستند. این آدمها از رابطه خود خشنود نبوده و حتی ممکن است احساس کنند مورد بیتوجهی، آزار و سوءاستفاده عاطفی قرار گرفتهاند.
شاید به اشتباه حسادت در ابتدای رابطه برای زوجین نشانه رمانتیک بودن تلقی شود و به آنها ثابت کند که برای طرف مقابل مهم هستند اما هر چه رابطه بیشتر پیش میرود، حسادت به احساسی ویرانگر و ناسالم تبدیل میشود. طبیعی است که هر دوطرف رابطه باید مراقب رفتارهای خود و افرادی که با آنها در تماس هستند باشند، اما حسادت بیش از حد نشاندهنده عدماعتماد و احترام به طرف مقابل است که در درازمدت رابطه را ویران خواهد کرد.
برخلاف تصورها، بحث نکردن در درازمدت دوطرف رابطه را از هم دور و دورتر خواهد کرد. حرف زدن، حتی اگر به دعوا منتهی شود، نشاندهنده این است که زوجین برای رابطه ارزش قائل هستند و برای بهبود آن تلاش میکنند. ضمن اینکه بحث کردن نشان میدهد زوجین به شریک زندگی خود اعتماد دارند و مشکلات و ناراحتیهای خود را با او در میان میگذارند. برای اینکه رابطه عاطفی خوبی داشته باشید به مطلب چگونه بعد از قهر با همسر خود آشتی کنیم؟ سر بزنید.
بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم بین این دو فرق بگذاریم، ناراحتیها را برای مدتی طولانی در ذهنمان نگهمیداریم و این ناراحتیها در نهایت به ویران کردن زندگی منجر میشوند. بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان از احساسات منفی است. باید بتوانیم درباره احساسمان حرف بزنیم تا به خشمی درونی و ویرانکننده زندگی مشترک تبدیل نشود.
زندگی خصوصی خود را به اکران عمومی در شبکههای اجتماعی نگذارید. رابطه عاطفی بخشی از زندگی شخصی است، بنابراین لزومی ندارد که آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اشتراکگذاری مداوم زندگی خصوصی یعنی در واقع هیچ رابطه شخصی با شریک زندگی وجود ندارد. بماند که احتمالا دیگران هم علاقهای ندارند که از هر دقیقه زندگی شما باخبر باشند.
جز برخی از رفتارهایی که برای رابطه عاطفی مضر هستند، این فکر که تغییر دادن شخصیت همسر امکانپذیر است، یک اشتباه استراتژیک محسوب میشود. آدمها با هم تفاوت دارند و ما باید تفاوتها را با احترام بپذیریم. میتوانیم درباره نظر خودمان حرف بزنیم اما تلاش برای تغییر دیگری، شدنی و درست نیست.
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن است. ما بهعنوان یکی از طرفین رابطه یا اجازه میدهیم که این تجربه ما را به رشد و بهتر شدن هدایت کند یا تلختر میشویم. اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم، کار سختی است چون ذات ما اینطور عادت ندارد اما گاهی برای دوستداشتن دیگری، باید خلاف جهت رودخانه طبیعت شنا کنیم. تجربه نشان داده که نتیجه این تلاش، پیشگیری از هرگونه تعارض با همسر و تضمین آرامش در زندگی است.
یکی از بدترین رفتارهایی که میتواند روابط ما را تهدید کند توصیف فرد با گذشته است. در گذشتهها نمانید، به تغییرات مثبتی که با تلاش شما و همسرتان در زندگی مشترک جاری شده اهمیت دهید و با درک و احترام به آنچه در گذشته رخ داده، برای حال و آینده برنامه داشته باشید.
صداقت مثل زنجیری بین زوجین در زندگی مشترک است. گفتن یک دروغ کوچک یا بزرگ، برداشتن یک حلقه یا ده حلقه از این زنجیر فرقی ندارد، نتیجه یکسان است و محصول این بیصداقتی، چیزی جز جدا افتادن از همدیگر نخواهد بود.
پیشنهاد مطالعه: مطلب چرا بعضی افراد لجباز هستند؟ +ویدیو را بخوانید.