خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی| ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روزی بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، امروز چهل و چهار سال از آن زمان میگذرد، امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب پس از سالها مبارزه و گذرندان سختیها، تهدیدات و دوران تبعید سرانجام به خواسته درونی و مقدس خود رسید.
قطعا برای دهه هشتادیها و نسل جدید وصف حال و هوای مردم در روزهای پایانی حکومت رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب جالب باشد، روزهایی که همه در کنار هم ایستادند پیر و جوان، زن و مرد فارغ از اینکه واقعیت تلخ تر از زهر است، مردمی که بهدنبال کوچکترین کورسوی امید بودند، همانانی که نه تنها ۲۲ بهمن ۵۷ بلکه تا پیش از آن هر روز را در کف خیابانها میگذراندند.
در آن زمان فتنههای زیادی رقم میخورد، این جمله توسط یک فعال فرهنگی و مدرس دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار فارس در یوم الله ۲۲ بهمن مطرح شد؛ برایم جالب است؛ «امام راحل در مسیری که تعریف کرده بود از هیچ چیزی نترسید، امروز بیداری اسلامی در منطقه مدیون شجاعت و تلاشها و تفکر امام خمینی (ره) بود»... ایشان فرمودند در شب پیش از ۲۲ بهمن به سراغ کسانی بروید که در پاسی از شب الله اکبر میگویند.
*روحانیون در مبارزات جلودار بودند
همچنین عبدالهاشم یعقوبی گلوردی حقوقدان و نویسنده با اشاره به احساسات مردم نسبت به رژیم پهلوی، از حال و هوای منتهی به ۲۲ بهمن ۵۷ در شهرستان بهشهر میگوید.
او متولد ۱۳۴۳ است و در آن زمان محصل بود، در بهشهر زندگی میکردند در آن زمان صحبت از حضور یک روحانی که از شاگردان امام در نجف بود شده بود یعنی آیت الله شیخ محمدعلی صادقی گلوردی که جوانان مبارز و مردم معتقد دورش جمع میشدند.
سال ۱۳۵۶ بود که دورهمیها با شیخ محمدعلی صادقی شدت پیدا کرد، مردم از آقای صادقی کسب تکلیف میکردند.
در آن زمان مردم حتی در روستاها شاهد تقابل نیروهای مسلح، نظامی و مجموعههای خدمت رسان با خودشان بودند و از این اوضاع ناراحت بودند تا اینکه روحانیون زمان محمدرضا پهلوی به رهبری امام مخالفت خود را در مقابل برنامههای فرهنگی و اجتماعی این رژیم و مراتب حمایت خود را از امام خمینی (ره) اعلام کردند.
کمی گذشت تا اینکه به ساحت حضرت امام در روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۶ توهینی شد که جرقهای برای حرکت عمومی مردم شد، مردم دیگ ساکت نماندند به خیابانها آمده و اعتراضاتشان تبدیل به انقلاب شد.
۲۲ بهمن ۵۷ بود که با اکثریت قاطع مردم یعنی بیش از ۹۵ درصد مردم با رژیم شاه مخالف کردند که به تایید مطبوعات خارجی هم رسید.
نکته مهم اینکه این مردم بودند که انقلاب را به پیروزی رساندند؛ البته آن زمان حرکات مردم تظاهرات توسط خود مردم اداره میشد، در تظاهرات معمولا روحانیون جلوی مردم حرکت میکردند و میاندار بودند، مردم روحیه شجاعی داشتند اما هدایت با روحانیت بود.
*ماجرای بر زبان آوردن نام امام خمینی (ره) برای اولین بار در بهشهر
و اما خاطرهای که در ذهن آقای یعقوبی نقش بسته این است؛ " «در مراسم چهلمین روز از درگذشت مرحوم سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام راحل که در مسجد جامع بهشهر برگزار شد، مردم جمع شدند قرآن خواندند مرحوم شیخ محمدعلی صادقی که جلودار بود روی منبر آن زمان اسم امام خمینی را بردن هم جرم بود و هم دستگیری داشت، ایشان اسم امام خمینی را بر زبان جاری کرد و حاضران صلوات فرستادند.
مراسم که تمام شد در زمان خروج از مسجد کوچه تنگی وجود داشت وقتی بیرون را نگاه کردیم دیدیم مامورها در دوطرف کوچه مستقر هستند، مامورها حالت وحشتباری ایجاد کرده بودند سلاح در دست داشتند آنجا تاکتیکی نیاز بود تا مردم به سرعت خارج شود تا شدت ضرب و شتم کمتر باشد.
آقا شیخ جعفر رحمانی خلیلی مردم را جمع کرد با شعار (قرآن تو را با خون خود زنده نگه میداریم) از این کوچه عبور کردند مامورها با شدت و بیرحمی به سروصورت مردم میزدند تعدادی هم دستگیر شدند اما تعداد مجروحان و دستگیرشدگان کاهش یافته بود.
بعد این جلسه؛ بزرگ آخوندهای بهشهر آقای صادقی توسط ساواک دستگیر شد انقلابیون و جوانان متوجه موضوع شدند، قدرت مردم به تصویر کشیده شد؛ ایشان پس از دستگیری به ساری رفتند، جوانان، ساواک را تهدید کردند که اگر اقای صادقی را تا شب دستگیر نکنید ما ادارات شهر را به آتش میکشیم و ساواک همان شب او را تحویل دادند.
*مردم زیادی از راههای دور و نزدیک به استقبال امام (ره) رفتند
این نویسنده این موضوع را بهیاد دارد که قرار بود ۱۲ بهمن امام وارد ایران شود مردم با هیجان استقبال در تمام شهرها و روستاها وجود داشت، نکته قابل توجه اینکه تعدادی از جوانان بهشهر را با زحمت و سختی با وسایل عمومی خودشان را به فرودگاه مهرآباد تهران رساندند تا در مراسم استقبال امام شرکت کنند با اینکه زمستان بود برف زیادی میبارید و وسایل حمل و نقل انطور که باید در وسترس نبود.
بعد از اینکه ۲۲ بهمن برپا بود در شهرهای مختلف با حمله مردم در نهادهای نظامی و اکثرا به دلیل بیروحیه بودن نیروهای مسلح اسلحه را به مردم تحویل دادند و به نظام اعتقاد پیدا کردند که همراهی کردند و به صورت خودجوش کمیته های انقلاب ایجاد شد و آنها امنیت شهر را به دست گرفتند.
یعقوبی معتقد است که مردم امروز هر جایی که احساس کنند حضورشان ضرورت دارد به صحنه میآیند، همچنین اینکه نگفتن این حرف خیانت است که مردم بیشتر از قشر مستضعف با دست خالی به میدان آمدند، شهید دادند، الان فضایی وجود دارد که رسیدگی به نردم کافی نیست اگر دولت و سه قوه در رسیدگی به امور رفاهی مردم کوتاهی کنند خودشان ضدانقلاب هستند چرا که توقع مردم رسیدگی به امور معیشتی و رفاهی است و این موضوعی است که انقلاب را تهدید میکند.
*از صبری که تمام شده بود تا شوری که وصف نشدنی است
در ادامه حبیب الله یزدانی از فعالان اجتماعی شهرستان بهشهر که متولد سال ۱۳۳۹ است، از حال و هوای مردم در راهپیمایی سال ۱۳۵۷ میگوید، اینکه صبرشان تمام شده بود و پیروزی انقلاب چطور بارقههای امید را در وجودشان روشن کرد.
به اذعان او اولین شهید شهرستان بهشهر آقای جنابزاده در سال ۱۳۵۶ بود پس از آن شهید قلندری که تنها ۱۸ سال داشت به جرم پرتاب کردن سنگ به سمت پاسبان شهربانی به ضرب گلوله به شهادت رسید که بنده خودم شاهد ماجرا بودم، مظلومیتش هنگام شهادت را فراهم نمیکنم.
شهادت شهید قلندری فضای رعب و وحشت را در جامعه دوچندان کرد هر کدام از ما فکر میکردیم گزینه بعدی هستیم و با کوچکترین بیاحترامی به نیروهای مسلح و اداری رژیم پهلوی جانمان را از دست خواهیم داد، گویی امنیت را از ما گرفته بودند.
در آن دوران در بهشهر هر روز راهپیمایی برگزار میشد، مردم روز به روز متحدتر میشدند و با شعارهایی همچون «این از شعار ملت خدا قرآن ملت و این شعار ملی قران خدا خمینی» در صحنه حاضر بودند.
زمانی که شاه مملکت را ترک کرد شور و شعف بین مردم حاکم شد و این وصف نشدنی است، چرا که حکومت دوران پهلوی حکومت غاصبی بود، در گذشته به نظامیها نمیتوانستیم حرفی بزنیم اولی الان اینطور نیست.
به گزارش فارس؛ مردم در ۲۲ بهمن ۵۷، بهمعنای واقعی واژه استقلال و آزادی را معنی کردند، ۴۴سال از آن زمان میگذرد و شاهدان عینی دوران منحوس حکومت پهلوی هرگز نمیخواهند آن روزها را حتی به یاد بیاورند و با این انقلاب مقایسه کنند.
پایان پیام/۸۶۰۴۸/ج