خبرگزاری فارس-تهران؛ نیازگلی فرکوشی: ۵ هزار نفر آدم تعداد کمی نیست، هست؟؛ ۵ هزار نفر آدم که معمولا زن هستند در مقابل مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب برای مسألهای گرد هم آمدهاند که برای آن در این خاک، ۲۲۰ هزار سرو بلند، ایستاده خون دادند.
راستی این همه زن برای چه آمدهاند؟
وارد که میشوم یکهو پاهایم میخ میشوند؛ از خودم میپرسم «راستی این همه زن برای چه آمدهاند؟»؛ به جایی وسط جمعیت نگاه میکنم، زنی را میبینمم که کفن سفیدی تن کرده که رویش به قرمز «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» نقش بسته است و عکس جوانی را با موهای مجعد، ابروهای کمان و هیبتی در قامت یک مرد تمام عیار در دست داشت و حتم آنوقتها که زنده بود، مادرش در سر داشت، برایش آستین بالا بزند؛ که نماند و آستینهای لباس مادرش برای پاک کردن اشکهای شبانه پایین ماندند.
به اولین کسی که میرسم میگویم: آبجیجان قضیه چیه؟ دختر جوانیست که با یک دست چادر مشکی تمیزش را نگه داشته و روسری سبز زیبایی به سر کرده است؛ میگوید: راستش خب برای حجاب؛ راستش برای آزادی واقعی زن و امکان زندگی سالم.
کمی که میگذرد متوجه میشوم زبان و لحن و گویششان یکی نیست و در واقع این ۵ هزار نفر هر کدام از گوشهای از کشور خود را به اینجا رساندهاند؛ با جمعیت همراه میشوم؛ راستش من آدمی هستم که در اینطور مواقع دوست دارم عین یک شخصیت در یک فیلم فانتزی بال در بیاورم و پرواز کنم و مثل یک نور وارد ذهن تکتک آدمها شوم تا ببینم هر کدامشان به چه فکر میکنند و چه دغدغهای دارند؟ اما چون این امکان وجود ندارد، نتیجه میگیرم یکییکی دستشان را بگیرم و کنارشان بکشم و این سوال را ازشان بپرسم.
به من حق میدی برای جوانم نگران باشم که روح و روانش رو مسائل جنسی تسخیر نکنه؟
خانم دیگری برایم جلب توجه میکند، اسمش را میپرسم: میگوید موسوی هستم؛ میگویم: ببخشید خانم موسوی همین چند لحظه پیش از یک دختر جوان پرسیدم برای چی اومدید، گفت برای حجاب چون حجاب به من آزادی عمل میده؛ حالا شما برای چی اومدید؟ لبخندی میزند و بعد مدت کوتاهی سریع لبخندش را میخورد و لبخند گویی جایش را با یک حالت نگرانی عمیق عوض میکند و میگوید: من مادر یک پسر 20 سالهام. کمی همراهش قدم میزنم؛ در ادامه میگوید: بهعنوان یک مادر توی این وضعیت به من حق میدی برای جوانم که الان باید پی درس و تحصیل باشه نگران باشم که روح و روانش رو مسائل جنسی تسخیر نکنه؟
بهش حق میدهم؛ راستش مگر میشود آدم آثار برخی رفتارهای اشتباه اجتماعی فعلی را ببیند و دغدغه این مادر را انکار کند؟ میگویم: حق دارید؛ حالا حرف امروزتان چیست؟ سری تکان میدهد و میگوید: یک معضل اجتماعی رو اگر به حال خودش بگذاری درست میشه؟ نمیشه؛ حرف امروز ما اینه که مسوولان باید بدنبال راه حلی برای این مشکل باشن.
یک معضل اجتماعی رو اگر به حال خودش بگذاری درست میشه؟ نمیشه
بعد میگوید: البته خب مسوؤلان بیکار هم ننشسته و لایحهای رو به مجلس تحویل دادن، هرچند از نظر ما این لایحه نیاز به اصلاح داره و باید قدرت بازدارنگی بیشتری داشته باشه؛ بعد به انتشار کلیپی در فضای مجازی اشاره میکند و میگوید: ببینید از نظر ما این خیلی جای تاسف داره که تو این کلیپ خانمی با حداقل پوشش تو خیابان تردد میکنه و نیروی انتظامی ما رو به استهزا میگیره و میگه بیایید من رو دستگیر کنید اما نیروی انتظامی ما به خاطر نبود قانون مناسب نمیتونم کاری کنن.
میخواهم خداحافظی کنم و بروم دنبال آدم بعدی که میگوید: ببینید خانوم، توی زمانهای که دشمنان ما حتی برای طراحی لباسهایی که ما میخواییم بپوشیم کلی تحقیق میکنن و پول خرج میکنن و بعدش با عرضه انواع مانتوهای کوتاه و شلوارهای پاره برای دختران و پسران حضور اون پوشش اصیل ایرانی و اسلامی در جامعه رو بیرنگ میکنن اگر یک مسوولی که از بیت المال ارتزاق میکنه نسبت به این مسأله بیتفاوت باشد اون دنیا چه عاقبتی در انتظارشه؟
این دخترها آیندگان ما هستند
کمی لابهلای جمعیت میچرخم و با دختر بچهها خوشوبش میکنم آخر این دخترها آیندگان ما هستند و قرار است روزی که ما توان ایستادن نداشتیم عصای دستمان باشند؛ چند دختربچه ذهنم را چفت خودشان میکنند، حالا انگار چشمانم لنزی شده که فقط روی دختربچهها فکوس کردهاست؛ اول دختربچهای را میبینم، روی دستش کاغذی را گرفته که رویش نوشته است «من حجاب را دوست دارم» و لبخندش ملیحش دلبری میکند و پوششاش، زیبایی به او بخشیده که هر آدمی دوست دارد یکی مثلش را داشته باشد؛ چشمهایم دختر دیگری را شکار میکنند؛ او هم دختر کم سنوسال و بامزهایست که توی دستش نوشته «ما از نسل گوهرشادیم». اسم گوهر شاد را که میبینم دلم یاد صحن گوهر شاد را میکند؛ با خودم میگویم «کاش پرندهای بودم و پر میکشیدم و روی صحن و سرای پر از نورت مینشستم آقا»
جلوتر چهار-پنج نفر زن در حال گفتگواند؛ راستش از گفتوگوی قبلی ابهامی توی ذهنم مانده و میخواهم بروم سراغ آن؛ خانم موسوی چند لحظه قبل، از اصلاح یک لایحه سخن میگوید؛ به یکی از خانمها لبخندی میزنم و این یعنی لطفا چند دقیقه وقتتان را به من میدهید؛ او هم با لبخند پاسخ میدهد بله و از جمع کنار میکشد؛ سلام میکنم و اول از همه اسمش را میپرسم؛ میگوید؛ پورحسینیام. میگویم؛ خانوم پورحسینی چرا امروز اینجایید. میگوید: مستکبرین جهان چند ساله میگن جنگ سخت دیگه جواب نیست و باید تمرکزشون رو بذارن پای جنگ نرم و ولنگاری.
در این حالت چه پایبندی برای تشکیل خانواده وجود دارد؟
خودم را به آن راه میزنم و میگویم: خب مشکلش چیست؟ سری تکان داده و با تعجب میگوید: مشکلی نداره، فقط اینطور به جای شهروند تراز انقلاب اسلامی، شهروند ترازی برای حفظ منافع آمریکا و اسرائیل تربیت میشود؛ ضمنا اگر طهارت جامعه از بین رفت و جوانان ما در کف خیابون از لحاظ جنسی تامین شدند دیگه چه پایبندی برای تشکیل خانواده دارن؛ دیگه این نسل اصلا چجور ادامه پیدا کنه؟. و لبخند تلخی مینشیند روی لبانش.
اگر طهارت جامعه از بین رفت و جوانان ما در کف خیابون از لحاظ جنسی تامین شدند دیگه چه پایبندی برای تشکیل خانواده هست
دستان گرمش را سفت توی دستم فشار میدهم و میگویم: ببخشید خانم موسوی من چند دقیقه قبل از خانمی پرسیدم چرا اومدید، برگشت و گفت ما دنبال اصلاح قانون حجابیم؛ شما هم دنبال این هستید؟ تندتند به نشانه تایید سر تکان میدهد و در پاسخ میگوید: کاش وضعیت بیحجابی امروز صرفا فرهنگی بود و ما امکان این را داشتیم که با صرف زمان کافی و روشهای خیلی نرم باهاش مواجه بشیم. ولی الان اینطور نیست و بیحجابی بیشتر وجه امنیتی پیدا کرده.
۱۰ ماه فرصت دادن به کسی که بر گناهش اصرار دارد قابل توجیه است؟ آیا نباید اینطور فردی را از برخی خدمات اجتماعی منع کرد؟
میگویم: خب ربط این به لایحه عفاف و حجاب چیه؟ میگوید: مطابق لایحه فعلی یه فرد برهنه ۱۰۰ روز فرصت داره تو جامعه تردد کنه تا وقت این برسه که مسوؤلان در رابطه با اون اقدامی بکنه؛ ضمنا این لایحه حتی اگر هیچ اشکالی هم نداشته باشه، تا بخواد تو جامعه اجرا بشه لااقل ۷ ماه طول میکشه. آیا در این وضعیت ۷ ماه زمان زیادی نیست؟ یا ۱۰ ماه فرصت دادن به کسی که بر گناهش اصرار دارد قابل توجیه است؟ آیا نباید اینطور فردی را از برخی خدمات اجتماعی منع کرد؟
کمی که میگذرد همهمه میشود و دختربچه-پسربچههای جمع به قول خودشان میزنند زیر جیغ و دست و هورا. به روی سن که نگاه میکنم گروه سرود دخترانهای را میبینم که گل از گلشان شکفته؛ در قدم اول خودشان را معرفی میکنند؛ اسم گروهشان «دختران حاج قاسم» است؛ اجرایشان که شروع میشود، از بس کارشان تمیز است انگار کل جمع تمام غموغصههایشان را از یاد میبرند.
اگر مردان بدنبال زنان بیحجاب و برهنه باشند چه اتفاقی برای زنان میافتد؟
دختر جوانی دستش را میگذارد روی شانهام؛ سلام میکنم؛ میگوید؛ دیدم با چند نفر خانوم صحبت کردید منم خواستم یه چیزی بهتون بگم؛ کلی از این حرکتش استقبال میکنم؛ میگوید: ببینید خانم اینکه فکر کنیم حجاب و عفاف فقط مربوط به زنانه غلطه؛ بنظر من خیلی اوقات بیعفتی که تو جامعه وجود داره بخاطر تغییر ذائقه مردان جامعه است.
خیلی اوقات بیعفتی که تو جامعه وجود داره بخاطر تغییر ذائقه مردان جامعه است
ازش درخواست میکنم که منظورش را قدری بیشتر توضیح دهد؛ میگوید: زن و مردم در این جهان مثل دو قطب مثبت و منفی آهن ربا تمایل در جذب دیگری به سمت خودشون دارن. حالا شما با این وجود فکر کنید زنها بفهمن مردان بدنبال زنانی هستن که بدنشون پیداست؛ اینجا چه اتفاقی میافته؟. به حرفهایش خوب فکر میکنم؛ پر بیراه هم نمیگوید.
در آن به اقدامات بازدارنده برای افراد زیر ۱۸ سال توجهی نشده است
خانم دیگری از راه میرسد؛ تصورم اشتباه نیست چونکه زن تحصیل کردهای است؛ اسمش خانم غفوری است؛ برخی صحبتهای قبلی را برایش ذکر میکنم؛ استاد حقوق دانشگاه است؛ میگوید لایحه حجاب از لحاظ حقوقی گیرهای اساسی دارد مثلا هیچ قاعدهای برای مصونیت آمر به معروف در نظر گرفته نشده و همچنین در آن اقتدار نیروی انتظامی نشانه رفته است؛ ادامه میدهد: در این لایحه توجهی هم به برخی اقدامات بازدارنده برای افراد زیر ۱۸ سال نشده در صورتی که فتنه اخیر در این حوزه شکل گرفته بود.
بعد به اینکه جریمه افراد عادی و سلبریتیها باید متفاوت باشد اشاره میکند و میگوید: این لایحه دست آدمهای معتقد و مذهبی رو کوتاه میکنه؛ ضمنا اینکه یکی میتونه با پرداخت جریمه 8 میلیونی بطور کامل به برهنگی خودش ادامه بده جالبه!
درگیر صحبت با مردم بودم که متوجه شدم سخنرانی حمید رسایی تمام شده و در حال رفتن بود، خودم را به او رساندم، بعد از سلام و احوال پرسی گفتم نظر شما در مورد این لایحه چیه؟ او اصل واکنش قضایی به موضوع بی حجابی را بسیار ارزشمند می داند و میگوید: حرف ما اینه که لایحه نتونسته پیام اقتدار را برساند، اصلاح این لایحه لازم و ضروریه و نیازی به برگشت این لایحه که خودش مسیر را طولانی تر میکنه نیست، ولی اصلاحش لازم و ضروریه، فکر میکنم قوه قضائیه این اشکالات را پذیرفته.
فیلم| گفتوگو با حمید رسائی در مورد لایحه حجاب و عفاف
صحبتم با رسائی که تمام شد به دورو بر نگاه میکردم، مردم دسته دسته دور هم جمع شده بودند و مشغول مباحثه و بیان دغدغه هاشون بودند که در این بین آقای بانکی پور را دیدم، یاد کتاب مطلع مهرش افتادم، کتاب خوبی بود، به سراغش رفتم به عنوان نماینده مجلس خواستم نظرش را در مورد دغدغه های مردم بپرسم.
او میگوید: اینکه لایحه ایراداتی دارد تردیدی نیست، چند هفته پیش خودم هم پیگیر این موضوع بودم، ولی اگر لایحه در مجلس می آمد و اصلاح میشد کار خیلی جلو می افتاد.
او یکی از علت های عقب افتادن کار جریانی است که موضوع استرداد را مطرح کردند، و می گوید: امیدوارم لایحه سریعتر به مجلس وارد بشه و استرداد کار را عقب نندازد، و اصل حضور مردم بسیار ارزشمنده ولی باید جهت حرکت انها طوری باشه که به کار کمک کند.
فیلم| گفتوگو با امیرحسین بانکی پورفرد در مورد لایحه حجاب و عفاف
کاش شهیدت از همه ما راضی باشد مادر ...
حرفمان که تمام میشود انگار امام رضا به دلم نگاه میکند؛ چراکه با هیاهوی حاضران میفهمم پرچم حرم امام رضا(ع) مهمان ویژه این اجتماع مردمی است؛ در این لحظه صلوات خاصه امام رضا (ع) پخش میشود و دلها را روانه صحن و سرای خودش میکند؛ به مادر شهید کفنپوش نگاه میکنم و زیر لب میگویم «کاش شهیدت از همه ما راضی باشد مادر ...»
به گزارش فارس؛ لایحه حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب به پیشنهاد قوه قضائیه به دولت ارسال و پس از تصویب به صورت دو فوریت با نامه رئیس جمهور در تاریخ 31 اردیبهشت ماه 1402 به رئیس مجلس تقدیم شد.
جمعی از مخاطبان سامانه فارس من پویشی با عنوان «درخواست بازنگری در لایحه عفاف و حجاب» ثبت کردهاند که تا کنون بیش از 122 هزار نفر از این پویش حمایت کردهاند و تعداد این امضاها در حال افزایش است.
پایان پیام/67062