برترینها: امروز روز ملی سینماست، در واقع میخواستیم چیزی برای روز سینما کار کنیم، به هیچ نتیجهای نرسیدیم. اصلا مگر سینمایی هم مانده؟ در همین یک سال گذشته اگر فسیل را فاکتور بگیریم، تقریبا سینماها تعطیل بودهاند، فیلمهایی که روز به روز از متن زندگی روزمره مردم فاصله میگیرند و دائما جعل واقعیت میکنند، نمیتوانند دیده شوند و تاثیرگذار باشند، چون این جامعه احتمالا با تمام سالهای قبلش فرق دارد. در هر صورت از این غرغرها که بگذریم ما در برترینها به مناسبت روز ملی سینما از تحریریه خواستیم که هر کدام پنج فیلم محبوبشان را بگویند، شاید که بهانهای باشد برای مرور روزهای رفته و درخشان سینمای ایران.
مارمولک، ماهیها عاشق میشوند، شهر موشها، کندو، لیلی با من است
یک پکیج سینمایی خوشمزه، از فیلمی مثل مارمولک که مثل بمب صدا کرد و فقط دو هفته روی پرده ماند تا فیلم خیلی خوشگلِ ماهیها عاشق میشوند با حضور خاطرهانگیز گلشیفته فراهانی و رویا نونهالی. کندوی فریدون گله با صدای ابی و هنرنمایی بینظیر بهروز وثوقی و داود رشیدی هم که نیاز به تعریف ندارد، لیلی با من است هم که معرف حضورتان هست. البته شهر موشها که متعلق به سالها درخشان سینمای کودک در دهه 60 است.
بوی پیراهن یوسف، شوکران، اعتراض، دستهای آلوده، متری شش و نیم
فهرست خوشساختهای درخشان دهه 70، سالهای خاتمی در واقع! از یک تریلر جذاب مثل دستهای آلوده، با هدیه تهرانی و ابوالفضل پورعرب تا شوکران که باز هم هدیه تهرانی و این بار عربنیا در قالب یک ملودرام، اعتراض هم که جزو خوشساختهای کیمیایی است، کاری که خیلی همین حالا هم به آن ارجاع میدهند. متری شش و نیم هم که تر و تازه است در حافظه سینمای همه ما. البته مورد خاص بوی پیراهن یوسف که نمود یک کار درخشان دفاع مقدسی بوده و هست.
شبهای روشن، برف روی کاجها، غزل، جاده خاکی، تومان
لیستی از ظریفترینهای این سالها و سالهای دورتر، غزلِ کیمیایی که متفاوتترین مثلث عشقی سینمای ایران را دارد، شبهای روشن که نماد و شنان عاشقی برای خیلیها شد، برف روی کاجها که در سکوت و تانی و مکث به ذهن مخاطب نفوذ میکند، از بازیهای خوب مهناز افشار. جاده خاکیِ پناه پناهی که مرثیهای برای آن چه در سالهای اخیر بر همه ما گذشته است، تومان هم که یک پکیج کامل سینماییست، فیلم جسور و پیشروی فرشباف
جهان با من برقص، سارا و آیدا، بنفشه آفریقایی، درباره الی، حوض نقاشی
فیلم اخیر صحت از آن کارهاییست که به مرور کیفیت خودش را نشان میدهد، بنفشه آفریقایی شاید پر حرف و حدیثترین فیلم سالهای اخیر است، یک رساله جسور و درخشان در باب عاشقی، درباره الی هم که به اندازه و به غایت دربارهاش حرف زده شده، حوض نقاشی هم که احتمالا ماندگارترین کار مازیار میریست، یک ملودرام محبوب که خیلیها دوستش داشتهاند.
مهرگیاه، کنعان، کندو، اینجا بدون من، طعم گیلاس
مهرگیاه احتمالا خاصترین عاشقانه ایرانیست، فیلم مظلوم فریدون گله که روایت یک عشق اثیریست. درباره کندو بالاتر هم نوشتیم، فیلم دوست داشتنیِ باز هم فریدون گله. طعم گیلاس کیارستمی هم که خب جایگاه خاص خودش را در سینمای ایران دارد، شعری بلند در وصف مرگ. اینجا بدون منِ بهرام توکلی که یک اقتباس خوش ساخت است که خیلی هم دیده شده و البته کنعانِ مانی حقیقی، یک اثر روانشناختی دقیق
کندو، سوتهدلان، اجارهنشینها، طعم گیلاس، حاجی واشنگتن
باز هم کندو، خب این محبوبترین فیلم تحریره برترینهاست، اجارهنشینها هم اکه اگر در این فهرست نبود، باید تعجب میکردیم، مگر داریم بهتر از اجارهنشینها؟ طعم گیلاس هم که در بخش مربوط به آیدا جان، وصفش آمد، هنوز هم سکانسهایش دست به دست میشود. مورد خاص این فهرست اما شاید حاجی واشنگتن باشد منظومه شاعرانه علی حاتمی در وصف وطن غریب، با هنرنمایی از یاد نرفتنی عزت انتظامی، فیلمی که توقیف شده بود، اما از کمد درآمد و بارها و هنوز دیده میشود. سوتهدلان هم که روایت یک عشق و جنون و زوال است، شهره آغداشلو، بهروز وثوقی، آه از آن روزهای رفته، آه.
قرمز، در امتداد شب، مهمان مامان، هامون، درباره الی، قیصر
سلام بر قیصر، خب خداروشکر که این فیلم جا نماند، به هر حال تاثیر گذار بوده و همه ما با لحظاتی از این فیلم هیجان زده شدیم، هامون را هم که دیگر به اندازه دربارهاش نوشتهاند. مهمان مامان نسخه جدیدتر همان اجارهنشینها بود به نوعی یک اثر جذاب و خوش ساختِ خانه قمر خانمی. در امتداد شب اما یادگار پرویز صیاد است، همنشینی گوگوش و سعید کنگرانی و آن عشق متفاوت، ملودرام درست و حسابی. درباره درباره الی هم که حرف تازهای نیست
کاغذ بیخط، ماه عسل، بیپولی، پر پرواز، هامون
کاغذ بیخطِ ناصر تقوایی حدیث یک دوران است، دورانی که گمان میکردیم نسیم تغییرات وزیدن گرفته! فیلم دقیق و درست. پر پروازِ شادمهر اما تجلی سطحیتری از همان دوران و حال و روز بود، شادمهر عقیلی داشت، گیتار داشت، ای دریغ! بیپولی یک کمدی خوش ساخت است از حمید نعمتالله که میشود همیشه دوستش داشت. ماه عسل اما از آن دسته آثار جریان اصلی سینمای قبل از انقلاب است که محبوب بود و عجیب آن که هنوز هم محبوب است، به هر حال پای خانم گوگوش در میان بود. درباره هامون هم که حرفها گفته شده
پنجره، کلاه قرمزی و پسرخاله، گزارش، شب یلدا، ناخدا خورشید
پنجره جلال مقدم، روایت غریبانه جاهطلبیهای مردی که میخواست و نشد، با آن صدای غریب عماد رام در موسیقی متن فیلم، این مهجورترین همکاری بهروز وثوقی و گوگوش است. ممنون آقای مقدم بابت این پنجره که به روی ذهنمان باز کردید. شب یلدایی کیومرث پوراحمد، یادگاری از مردی که منشور احساس بود، تنهایی یک مرد، تراژدی مگر چیزی بیشتر از این است؟ گزارش از کیارستمی، این شهریترین فیلم کیارستمی بود، پیشگویانه و قبل از ما دیده بود که چه اتفاق خواهد افتاد. کلاه قرمزی و پسرخاله، الاغ عزیز، تلویزیون رنگی، حوض و هندوانه و ویلچر، عروسکها، تلویزیون، مرا برگردان آقای زمان! ناخدا خورشید، قدرتنمایی ناصر تقوایی در پرداخت یک داستان کلاسیک، قلدرترین فیلم تاریخ سینمای ایران
بنبست، شهر زیبا، رگ خواب، چهارشنبه سوری، بمب یک عاشقانه
بن بست، عجب شاهکاری، تلاقی عشق و سیاست در یک پرداخت تر و تمیز، چه کسی باورش میشود سالها پیش سینمای ایران در چنین سطح و کیفیتی کار عرضه میکرده؟ شهر زیبای فرهادی هم که خب شروع یک جریان بود، خبر از آمدن فیلمسازی میداد که جهان سینمای ایران را به قبل و بعد خودش تقسیم میکند. رگ خواب حمید نعمت الله آن عشق به فنا رفته، ملودرام قدرتمند با یک پرداخت ظریف سینمایی، چهارشنبه سوری هم که بلوغ سینمای خیانت بود، چچه بازیهایی، چه فیلم به اندازهای. بمب یک عاشقانه هم در واقع نکاهی تازه به سینمای سالهای جنگ بود، به طبقه متوسط حذف شده از قرائت رسمی به خاطرات و خطرات.