به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی خبرگزاری برنا، یکی از اصلیترین مشکلاتی کشور با آن دست و پنجه نرم میکند و تا سالهای سال دامنگیر کشور خواهد بود، موضوع ناترازی انرژی است. به طوری که در بخشهایی نظیر گاز و بنزین، خام سوزی صورت میگیرد و منابع کشور بدون هیچ گونه ارزش افزودهای دود میشوند.
در اولین گزارش از سلسله گزارشهای بحران خام سوزی به سراغ حبیب الله ظفریان کارشناس انرژی رفتیم که مشروح گفتگوی وی با خبرنگار نفت خبرگزاری برنا در ادامه آمده است.
سوال: ناترازی به چه معناست و راه حل خروج از ناترازی چیست؟
ظفریان: ناترازی به معنا است که مجموع مصرف از تولید پیشی بگیرد و به صورت کلی ناترازی به دو صورت ناترازی فصلی یا ناترازی کلی است. در حال حاضر نیز مشکل اصلی کشور، ناترازی فصلی است. لذا در زمستان ناترازی گاز و تابستان برق و بعضا هم در برخی مواقع سال ناترازی بنزین داریم.
از طرفی راه عبور از ناترازی فصلی گاز، ذخیره سازی است. چنانچه گاز را در تابستان ذخیره کنیم و در زمستان که مصرف بالا میرود، استفاده کنیم. در حال حاضر 1.5 درصد ظرفیت کل گاز ذخیره سازی گاز داریم و چنانچه در برخی کشورها تا 20 درصد از تولید گاز را خود را صرف ذخیره سازی گاز میکنند. لذا ما باید سهم ذخیره سازی را تا ده درصد افزایش دهیم و بتوانیم با اینکار ناترازی فصلی را حل کنیم.
سوال: در رابطه با حل ناترازی کلی چه راهکارهایی را پیشنهاد میدهید؟
ظفریان: در اینجا چند رویکرد بررسی میشود که یکی از آن رویکردها تولید است. تولید نیاز نیاز به سرمایه دارد و برای گاز 80 دلار لازم است تا ناترازی حل شود ولی افزایش تولید راهکار موقت است چرا که با توجه به افزایش مصرف در کشور، باز هم در آینده دچار ناترازی میشویم و مصرف از تولید پیشی میگیرد.
توجه کنید شدت انرژی ایران دو و نیم برابر جهان است و در مقایسه با کشورهای پیشرفت 3 تا 4 برابر آنها است. ایران معادل شش و نیم، هفت میلیون بشکه نفت خام انرژی مصرف میکند که با توجه به GDP میتوانیم آن را به 3.5 میلیون بشکه در روز کاهش دهیم.
سوال: برخی افزایش قیمت را برای بهبود ناترازی بیان میکنند، نظر شما چیست؟
ظفریان: اصلاح قیمت میتواند مصرف را کنترل کند اما به لحاظ شرایط اجتماعی، امکان این موضوع در حال حاضر مهیا نیست اما یکسری راهکارهای چند وجهی و متشکل از راهکارهای قیمتی و غیرقیمتی میتواند مصرف را کنترل کند. در راهکارهای قیمتی نیز باید به نکته اشاره کرد در ابتدا افزایش قیمت در موقعیتهایی صورت پذیرد که به فصای اجتماعی مشکلی وارد نکند.
به طور مثال، یارانه پرداختی به بخش هوایی سالیانه برابر با یک میلیارد دلار است چنانچه اگر در فوب سوخت هواپیما لیتری 30 هزار تومان باشد، کشور به ازای هر لیتر 600 تومان دریافت میکند. به طوری که هواپیمایی که میروید استانبول از سوخت ایران استفاده میکند و جالب است طبق آمار تنها 8 درصد از ایرانیان از هواپیما استفاده میکند و از آن 8 درصد نیز 4 درصد، اشخاص حقوقی هستند.
در قدم اول قصد آن را نداریم که قیمت را آزاد کنیم اما می توان به جای 60 تومان، سوخت را با قیمت 5 هزار تومان به ایرلاینها پرداخت کنیم اما این کار انجام را نمیدهیم. یا یارانه پرداختی مربوط به گازوئیل تخصیصی به ماشین آلات معادن کشور برابر با سالی یک میلیارد دلار است. از طرفی سودهی بخش معدن متوسط برابر با 60 درصد بوده که نشان میدهد بخش درآمدزایی به حساب میآید.
این موضوع سبب شده که بسیاری از معادن، حقوق دولتی پرداخت کنند اما در واقع فعالیتی نمیکنند. عملا بخش معدن با یارانه انرژی زنده است. خیلی از معادن اقتصادی نیستند اما با یارانه انرژی اقتصادی میشوند لذا گام اول اصلاح قیمتی، شناسایی یارانههایی از این دست است و در گام بعدی به سراغ گازوئیل حمل و نقل باید رفت. همچنین این نکته مهم است که تمام گازوئیل مصرفی در کشور مربوط به حمل و نقل و معیشت مردم نیست، چنانچه بخشی از آن برای انتقال مواد پتروشیمی یا فولاد و یا مواردی استفاده میشود که در معیشت مردم دخالتی ندارند. پس بحث اصلاح قیمت را باید محلی و موضوعی انجام داد.
سوال: از مواردی که در موضوع بهینه سازی مطرح میکنند، عدم بازگشت سرمایه، سرمایه گذاران در پروژههای بهینه سازی است. نظر شما پیرامون این موضوع چیست؟
ظفریان: در بحث ناترازی گاز یکی دیگر از کارهایی که میتوان انجام داد این است که دولت بازگشت سرمایه، سرمایه گذاریهای ماده 12 را تضمین کنید. چنانچه سرمایه گذار میرود سرمایه گذاری میکند و پروژه را به سرانجام میرساند اما دولت، در بازگشت سرمایهی، سرمایهگذار تعلل میکند. برای مثال در یکی از ارگانها، سرمایهگذاری، با راه اندازی سیستم هوشتمند روشن و خاموش کردن توانسته بود 25 درصد از مصرف را کاهش پیدا کند اما پول سرمایه گدار پرداخت نشد. علت آن هم این است که دولت مصارف ماده 12 را در تبصره 14 میگذارد و همه میدانند که مصارف تبصره 14 محقق نمیشود.
بنابراین این موضوع نیاز به تضمین دولت دارد. یکی از کارهای خوبی که در بودجه ۱۴۰۲ و مصوبات کمیسیون تلفیق برنامه هفتم در مجلس انجام شد، ایجاد حساب بهینه سازی برای بازگشت پذیر کردن پروژهها بود اگر این پروژهها بارگشت پذیر باشد سرمایه گذار وارد میشود.
سوال: نقش دولت در پروژههای بهینهسازی چیست؟
ظفریان: پروژههایی که به لحاظ ابعاد مالی بزرگ بوده اما به لحاظ اجرایی کوچک و روتین هستند را دولت میتواند ورود کند، یکی از آنها جایگزینی بخاریها است، چنانچه دولت با جایگزینی بخاریها و با تمرکز به بر مناطق سرد سیر میتواند حداقل 50 درصد مصرف را کاهش دهد و سالی 10 میلیارد متر مکعب صرفه جویی کند.
چنانچه یک فاز پارس جنوبی 4 میلیارد دلار سرمایه گذاری میخواهد اما در تعویض بخاریها میتوان به صورت پایدار شاهد کاهش مصرف و بهینه سازی باشیم. اما در موقعیتهای کوچکتر، بخش خصوصی میتواند ورود کند.
سوال: چه اقدامات دیگری پیرامون رفع ناترازی میتوان انجام داد؟
ظفریان: نکته دیگر در مورد ناترازی این است که اقدامات آتی کشور سبب افزایش تقاضا و مصرف بیشتر نشود. چنانچه در بخش صنعت بیش از حد نیاز صنایع انرژی بر مانند فولاد و پتروشیمی را توسعه دادیم به طوری که برخی از متانول سازها سودآوری منفی دارند در صورتی که اگر، گاز را خام صادر کنیم، سودآوری آن برای کشور برابر با 30 سنت است اما اگر تبدیل به متانول شود سود آوری آن کمتر است.
یک اقدام دیگر ما در بهینه سازی بحث اصلاح ساختار حکمرانی انرژی است . در حال حاضر ساختار شرکت بهینه سازی درست جا نمایی نشده و ذیل شرکت ملی نفت قرار گرفته که متولی تولید است لذا با این ساختار نمیتواند فعالیت مفیدی را انجام دهد.
مشکل دیگر این است که رصد و پایش ما ضعیف است یعنی اینکه رصد و پایش دقیقی از نحوه تولید و توزیع و مصرف انرژِی در کشور نداریم. ما اگر این رصد و پایش را داشته باشیم میتوانیم جلو قاچاق را بگیریم، تعرفه گذاری دقیقی داشته باشیم، مصرفکنندههای بزرگ را شناسایی کنیم. البته این موضوع نیازمند تکمیل سامانه و سخت افزارهای مرتبت است.
بحث دیگر در مدیریت مصرف تعرفه گذاری است.در حال حاضر تعرفه گذاری به صورت دقیق صورت نمیگیرد و به طور مثال تعرفه در صنایع مختلف گوناگون بوده اما واقعی نیست.
یک سری از راهکارها هم در سمت تولید هست مثل فلرها، ما روزانه 50 میلیون متر مکعب گاز فلر میکنیم که تقریبا معادل یکو نیم برابر گاز مورد نیاز صنعت فولاد است. میتوانیم با جمع آوری کردن این گازها، معادل یک و نیم فاز پارس جنوبی به شبکه، گاز اضافه شود.
راهکار دیگر توسعه میادین با رویکرد صادرات گاز است چنانچه سرمایه گذاری در میادین داخلی بازگشت سرمایه ندارد چراکه قیمت در داخل پایین است و سودی به سرمایه گذار نمیرسد اما صادرات میتواند تامین مالی خوبی باشد لذا مجموعه اقدامانی که عرض شد با توجه به شرایط کشور میتوان بهینه سازی را در کشور احیا کرد.
انتهای پیام/