با وجود آنکه هویت قاتلین محرز شده و مستندات متقن در این باره نیز کشف و جمع آوری شده، به شکل شگفت انگیزی این قاتلین از دسترس رسانهها دور نگه داشته شدهاند و تنها اطلاعات گزیده شدهای به دست برخی رسانهها رسیده و منتشر شده است؛ رویکردی که برای رفع ابهامها نیاز به بازنگری سریع دارد و رسانهها میبایست همچون دیگر پروندهها بتوانند مصاحبهای با عوامل این جنایت که افکارعمومی را متاثر کرد، داشته باشند.
به گزارش «تابناک»؛ داریوش مهرجویی کارگردان بزرگ سینمای ایران و همسرش وحیده محمدی فر روز 22 مهر با شکل فجیعی با ضربات چاقو در ویلایشان در زیباشهر کرج به قتل رسیدند. به همت دستگاه قضایی و نیروی انتظامی در کمتر از پنج روز نه تنها عوامل این جنایت دستگیر شدند، بلکه به جزئیات قتل اعتراف کردند، اموال سرقتی از مهرجویی و همسرش کشف شد و صحنه جرم نیز با حضور چهار عامل مشارکت کننده در قتل بازسازی شد. امروز نیز تصاویری از جلسه بازپرسی از قاتلین منتشر شد که تصویر آلت قتاله که یک کارد سلاخی بود نیز در میان این تصاویر مشخص بود.
این اتفاق قابل توجه و ارزشمندی بود که به درستی با دقت عمل مسئولین رخ داد تا با توجه به تاثرعمومی و التهاب به وجود آمده، اقتدار انتظامی و قضایی نیز اعمال شده باشد و مشخص شود عاملین چنین جنایتهای فجیعی زمان طولانی نمیتوانند در امان بمانند و از قانون بگریزند. با این حال برخی از اقداماتی که پس از شناسایی و قطعیت اقدامات این قاتلین انجام شد، عجیب و غیرمنتظره بود و مهمترین آنها، دور نگه داشتن این چهار عامل قتل از دسترس رسانههاست. این در حالی است که به شکل معمول حتی در موارد عادی نیز جزئیات اعلام میشد و امکان مصاحبه تصویری شماری از رسانهها با قاتلین فراهم میشد اما این بار رویه تازهای در پیش گرفته شد.
تا این لحظه هیچ یک از این قاتلین حتی در مقابل دوربین صداوسیما نیز قرار نگرفتند و اعترافاتشان پخش نشده و این رویه که مشخص نیست تا کجا قرار است تداوم داشته باشد، عملاً به پنهان ماندن برخی جزئیات منجر شده است. این اقدام قطعاً نمیتواند منجر به عدم عمومیت یافتن برخی جزئیات پرونده شود، چرا که به هر حال این جزئیات در نهایت در مسیر برگزاری دادگاه و اجرای احکام رسانهای خواهد شد. بنابراین بهتر است در همین مقطع در رویکردی شفاف این قاتلین نیز همچون همه قاتلهای مشهور تاریخ حوادث ایران، در مقابل دوربین رسانهها قرار داده شوند و این فرصت از رسانهها نیز دریغ نشود.
البته ممکن است این اقدامات برای افزایش حساسیتها نسبت به برخی مقولهها باشد اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، عدم بیان برخی جزئیات صرفاً به تاخیر انداختن اطلاع رسانی است و نمیتوان این اشخاص را به قصاص محکوم کرد و تا انتهای مسیر آنها را از دسترس رسانهها دور نگه داشت. این رویکرد اتفاقاً تالی فاسد بیشتری دارد و بستر لازم را برای رسانههای ضدانقلاب فراهم میسازد تا متکی بر تئوری توهم توطئه، مسائلی را مطرح کنند که هیچ ارتباطی با این پرونده و قاتلینش ندارد. انتظار میرود در روزهای آینده این مطالبه تحقق یابد و این قاتلین دست کم در مقابل دوربین صداوسیما قرار گیرند و درباره جنایت فجیعی که رقم زدند، توضیح دهند.