خبرگزاری مهر، گروه استانها - سمیه اسماعیل زاده: ایام فاطمیه که میشود، به عادت این چند سال، چشم آدمی در انتظار آلالههای زهرایی به ورودی شهر دوخته میشود؛ شهدایی که به اقتدای مادرشان بینشان در مکان و جاودان در زمان شدند.
یک روز پاییزی است و مردم سوادکوه در انتظار برای تشییع پیکر شهدای گمنام، اما انتظار تا غروب به درازا کشیده است؛ در این چند ساعت انتظار، انگار همه کارهایم موکول به آمدنشان شده بود و دست و دلم به کار دیگری نمیرفت و در این انتظار، مدام دلم به یاد مادران شهدای مفقودالاثر است که چه صبری دارند از پس این همه سال چشم انتظاری برای فرزند شهیدشان.
سرانجام انتظار به سر میآید؛ هوا تاریک شده که پیکر شهدای گمنام به سوادکوه رسید، همچون مادرشان زهرا، تشییع و وداع با آنها در تاریکی شب است اما نه در غربت و تنهایی که اینجا مملو از حضور مشتاقان است.
فرقی نداشت که در میانه شهر و مسجد جامع باشد یا در روستا و یا در صحن امامزاده، هر کجا که خبر آمد که به حضور شهید متبرک میشود، مردم منتظر بودند و ساعات انتظار، تاریکی شب و سرمای هوا هیچکدام خللی در این شور و عشق مردم به شهدا وارد نکرد، همچون زهرای شش ساله که چادر به بر و مجمع به سر منتظر ورودشان بود و سنگینی مجمع را با سر کوچکش به عشق شهدا تاب میآورد و از ذوق مجمع به سر شدن برای شهید با زبان کودکانهاش میگوید: شهدا را دوست دارم و از صبح که بیدار شدم، منتظر آمدنشان بودم تا برایشان مجمع بیاورم.
شهدا را دوست دارم و از صبح که بیدار شدم، منتظر آمدنشان بودم تا برایشان مجمع بیاورم
مسجد جامع پل سفید مملو از جمعیت است، در وسط جمع نشسته اما نگاهش میخ تابوت شهید است. چنان اشک میریزد که انگار شهید او پس از سالها فراق و انتظار بازگشته است و تنها حرفی که بر لبانش جاری است «شهدا، خوشا به حالتان» و باز گریه امانش را میبرد و صورتش را زیر چادر پنهان میکند و هق هق گریه را سر میدهد.
در دو طرف ورودی صحن امامزاده عبدالحق، جمعیت منتظر ایستادهاند، عدهای مجمع به سر، یکی اسپنددان در دست و دیگری شیشه گلاب و چند کودک به یاد علی اکبرهایی که علی اصغر بازگشتند، قنداقه کفن پیچ بغل کردهاند.
مجمع به سر گریه میکند و اشک به پهنای صورتش جاری است اما دستانش مجمع را ول نمیکند؛ به نزدش میروم، نامش الهام است و میگوید: واقعاً نمیتوانم بگویم چه احساسی دارم فقط همین قدر که از هفته پیش که خبر آمدنشان را شنیدم، منتظر آمدنشان بودم، بخاطر آرامش ما جانشان و حتی نامشان را فدا کردند و این آمدنم کمترین کاری است که میتوانستم انجام دهم.
همین که صدای آژیر آمبولانس از دور شنیده میشود، در این نظم جمعیت، ولوله میافتد و مردمِ منتظر بیتاب میشوند و به سمت ورودی صحن امامزاده هجوم میآورند تا سهم و رزقشان از شهید و شهادت، شانهای شود که تابوت شهید را به دوش میکشد و دستی که بر آن مسح میکند.
درب آمبولانسها که باز میشود، فریاد یا زهرا و یا حسین از هر گوشهای بلند میشود، چنان غوغایی برپا میشود که دلِ آدمی پرتپش و نگاهها همه شرجی و بارانی میشود و هر دست مشتاقی به سمت یکی از تابوتها میدود؛ پیچیده در پرچم سه رنگ، یکی از جزیره مجنون و دیگری از کربلای شلمچه و آن دیگری از موسیان و جزیره بوارین و … سبک روی دستها پیش میروند و هر از گاهی، دستی ضربهای بر گوشه تابوت میزند که حضورش را به شهید نشان دهد تا در این هیاهو و خیل جمعیت نگاهی بر او افکند.
باران گل و گلاب میبارد؛ میخکهای سرخ و سفید، گلهای نرگس، گلبرگهای رنگین. زنان برایشان مادرانه و خواهرانه مویه میکنند، تابوت را دوره کردهاند و در آغوش میکشند و سر بر آن گذاشته و اشک میریزند.
استقبال مردم سوادکوه از شهدای گمنام
سرهنگ جواد پیوند فرمانده سپاه سوادکوه در گفتگو با خبرنگار مهر میزبانی شهدای گمنام جنگ تحمیلی را توفیق مردم سوادکوه بر میشمارد و در همان دم، تابوت حمل شهید از کنارمان میگذرد و او نیز مسحی به تبرک از آنها میگیرد و در ادامه میگوید: مردم سوادکوه این توفیق را داشتند که از فیوضات این شهدای عزیز بهرهمند شوند.
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج شهرستان سوادکوه با بیان اینکه ما امروز در مناطق مختلف شهرستان، میزبان ۱۰ شهید گمنام والامقام بودهایم، از جمله این مناطق به منطقه ولوپی (روستای لَلِه بند)، مسجد جامع شهر پلسفید و امامزاده عبدالحق شهر زیراب اشاره و از حضور مردم تشکر میکند و میافزاید: مردم شهیدپرو و ولایتمدار سوادکوه از صبح تا کنون سرپا و به انتظار هستند و ایستادند تا از این میهمانان عزیز میزبانی کنند.
این مسئول با بیان اینکه مراسم وداع در شهرهایی که مراسم تدفین نداشتهاند برگزار میشود، ادامه میدهد: روز شهادت حضرت زهرا (س) نیز این پیکرهای مطهر تدفین خواهند شد.
مازندران از دیروز میزبان آلالههای زهرایی شد که تا ۲۶ آذرماه مهمان مردم مناطق مختلف هستند و هر روز روانه یک شهر و دانشگاه میشوند تا مردم دیار علویان با یوسفهای گمگشته تجدید پیمان کنند.