با برقراری مجدد روابط میان تهران و ریاض در آخرین روزهای سال گذشته و بازگشایی سفارتخانههای ۲ کشور در پایتخت یکدیگر در تابستان سال جاری، مناسبات میان ایران و عربستان بعد از یک تنش ۷ ساله وارد عصر جدیدی شد. ۲ کشور ضمن اینکه روابطشان را با همدیگر از سر گرفتند در مواضع خود نیز از گسترش مناسبات با یکدیگر استقبال کردند.
سفر چندی پیش رئیسجمهور به ریاض برای شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی با موضوع بحران انسانی غزه و دیدار محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان نیز نشانهای بر پایان یک دوره پرتنش از روابط ۲ کشوری است که همواره به عنوان رقبای منطقهای شناخته میشوند. در این فضا بهبود روابط تهران - ریاض را از جهات متعدد میتوان آغازگر فصل جدید همکاری میان ۲ کشور دانست که تاثیرات مثبتی بر دیگر مناسبات منطقه نیز خواهد داشت. چنانکه وضعیت فاجعهبار یمن در یک سال گذشته دستخوش تغییراتی شده و دیگر خبری از محاصره ۹ ساله این کشور نیست.
جمیع این شرایط، اما نباید باعث ضعف در ادراک صحیح مناسبات میان ایران و عربستان سعودی شود؛ ۲ کشوری که به عنوان بزرگترین کشورهای منطقه همواره و در دل فراز و فرود روابط حسنه و پرتنشی که با هم داشتهاند رقیب یکدیگر نیز به حساب میآیند.
دولت آلسعود همواره شیعیان را به عنوان یک تهدید برای جایگاه خود به عنوان رهبر جهان اسلام به حساب آورده است و طبیعتا ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعه جهان که از قضا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ مشی اسلامی داشته یک رقیب معنوی برای این کشور شمرده شده است تا جایی که با فراگیر شدن اندیشه مقاومت اسلامی که جمهوری اسلامی ایران سردمدار آن بوده، آلسعود اقدامات فراوانی را برای تضعیف موقعیت ایران در منطقه انجام داد.
از سوی دیگر عربستان همواره با تاکید بر هویت عربی منطقه به دنبال تضعیف جایگاه ۲ رقیب دیگر خود یعنی ایران و ترکیه بوده است. با این حال جمعیت چندمیلیونی اعراب در جنوب ایران از دیگر انگیزههای عربستان و دولتهای حاشیه خلیجفارس برای دمیدن بر مولفههای برآمده از ناسیونالیسم عرب بوده است. آنها به جنوب غرب ایران از منظر عرب بودن ساکنان شیعهاش و به جنوب شرق ایران از منظر اهل سنت بودنش نگاه خاصی داشتهاند.
* از رقص عربی تا شیطنت ورزشی
در این فضا با آغاز رسمی روابط میان تهران و ریاض، ضمن توجه به ظرفیتهای این همکاری نباید چشم بر نگاه ویژه دولت عربستان به جمعیت عرب و اهل سنت ایران بست و صرفا به بهانه تقویت روابط و اثبات حسننیت به طرف مقابل، دستش را برای حضور فعالانه در این ۲ میدان باز گذاشت.
در یکی از این موارد هفته گذشته «عبدالله بن سعود العنزی» سفیر عربستان سعودی در ایران در حاشیه برنامه شب گردشگری اروند با حضور در جمع هموطنان عربمان با آنها رقص عربی کرد؛ اقدامی که تصاویر آن از قضا در شبکههای اجتماعی انتشار گستردهای یافت. سوالی که در این میان طرح میشود این است: با توجه به نگاه ویژه قومیتی عربستان سعودی به خوزستان و جمعیت عرب ساکن آن، آیا باید امکان نقشآفرینی و حضور فعال در چنین مجامعی را برای سفیر عربستان سعودی فراهم کرد؟
دولت عربستان در همه ادوار یک سیاست مشترک در قبال همکاری با ایران داشته و آن سیاست عبارت بوده از عدم امکان شکلگیری ارتباط میان شیعیان این کشور با ایران، تا جایی که به ندرت اجازه سفر شیعیان شرق عربستان به ایران داده شده است. عربستان همواره در قبال شیعیانش سیاست سرکوب و انزوا را در پیش گرفته است. در این فضا و با توجه به بیشفعالی سفارت عربستان در ایران و حضور تبلیغاتی در جمع عربهای ایران، این سوال مطرح میشود: آیا سفیر ایران در ریاض نیز این امکان را در شهر قطیف یا مجامع شیعیان عربستان دارد و آلسعود به راحتی چنین اقدامی را به بهانه بهبود روابط میپذیرد؟
البته پرونده فعالیت سفیر عربستان به این رقص جنجالی محدود نمیشود. «عبدالله بن سعود العنزی» در یک ماه گذشته تا جایی که امکان داشته در مجامع مختلف حاضر شده است که جنجالیترین مورد آن دیدار با مدیرعامل یکی از باشگاههای فوتبال پایتخت و وعده برگزاری سوپرجام فوتبال ایران در عربستان بوده است؛ اقدامی که اعتراض فدراسیون فوتبال کشورمان را به همراه داشت و آنها این اقدام سفیر عربستان را دخالت در مسیر رسمی تصمیمگیریهای فوتبالی کشور از طریق سوءاستفاده از هیجانات هواداران یک تیم پرطرفدار خواندند. این مساله زمانی تاملبرانگیزتر میشود که به سرمایهگذاری عربستان برای افزایش قدرت نرمش از طریق فوتبال نگاه بیندازیم؛ مسالهای که حواشی آن در جریان دیدار پرسپولیس - النصر در ورزشگاه آزادی و برگزار نشدن بازی سپاهان - الاتحاد در ورزشگاه نقشجهان خود را نمایان ساخت.
در کنار این موارد حضور در کنسرت مجید انتظامی، سفر به قم و دیدار با نماینده آیتالله سیستانی و موارد دیگر نشان از فعالیت چندجانبه این سفیر در همین چندماه دارد.
تامین منافع ملی ایران در گرو فهم صحیح واقعیات خارجی و دوری جستن از افراط و تفریط است. به همان میزان که از کاهش تنش در منطقه باید استقبال کرد نباید به بهانه تقویت روابط با دیگر دولتها، چشم بر واقعیات و پسزمینههای سیاسی هر رابطهای نیز بست.
* گردشگری و بلاگری سفرای خارجی
با تغییراتی که در یک دهه گذشته در حوزه عمومی به وجود آمده است سفرای خارجی نیز برای تقویت جایگاه عمومی خود کارویژههای جدیدی تعریف کردهاند. تا جایی که برخی از سفرای خارجی حاضر در ایران تلاش میکنند بیش از آنکه به عنوان یک دیپلمات با عرف کلاسیکش شناخته شوند میخواهند از خود یک چهره متفاوت برای افکارعمومی خلق کنند.
برای نمونه سفیر انگلیس در تهران به بهانه مناسبتهای مختلف همچون شب یلدا تلاش میکند با انتشار ویدئوهایی که نشاندهنده اهتمام و احترامش به آداب و رسوم ایرانیان است پل ارتباطی به افکارعمومی بزند.
اما شاید آشناترین نمونه در این زمینه سفیر سابق آلمان در ایران باشد. اردیبهشت ۱۳۹۹ «وطن امروز» در مطلبی با عنوان «جاسوس صهیونیستها» پرده از نقش اصلی «میشائیل کلور برشتولد» سفیر وقت آلمان در تهران برداشت و نوشت: «سفیر پرکار آلمان که در سالهای اخیر سعی کرده با نشان دادن وجهه عمومی متفاوت از خود باعث ترمیم چهره دولتش در پیگیری رفتارهای ایرانستیزانه شود و از حضور در بازار تهران و کوههای زاگرس و میهمان شدن در سیاهچادرهای بختیاری و استادیوم ورزشی تا ملاقات با ورزشکاران ایرانی تنها بخش کوچکی از اقدامات او را شامل میشود، سابقه روشن و قابل تاملی در زمینه فعالیتهای جاسوسی دارد. وی یکی از افسران سرویس اطلاعات و امنیت برونمرزی آلمان یا همان BND است که ۲۸ سال با پوشش دیپلماتیک برای این سرویس فعالیت کرده است. او در مقطعی معاون سازمان اطلاعات آلمان هم بوده است و عمده مسؤولیتهایش در وزارت خارجه آلمان نیز مسائل امنیتی است و همین موضوع کارویژه این مهره اطلاعاتی - امنیتی برای آلمانها را مشخص میکند، اما نکته قابل تامل درباره برشتولد، روابط نزدیک او با موساد است. برشتولد از افسران ارشد اطلاعاتی آلمان است که حلقههای مشترک با سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی را رهبری کرده و چند سال نیز به عنوان دیپلمات در سفارت آلمان در تلآویو بوده است. برشتولد اگر در تلآویو به عنوان یک دیپلمات فعال بوده، حالا در تهران به عنوان سفیر آلمان، دستهای بازتری برای پیگیری اقدامات خود دارد».
هرچند در زمان انتشار این گزارش مقامات آلمانی به انحای مختلف جاسوس بودن سفیرشان را که مانند مارکوپولو از شمال تا جنوب ایران در حال تردد بود تکذیب کردند، اما چند هفته بعد از گزارش «وطن امروز» و در حالی که برشتولد تا پایان سال میلادی به عنوان سفیر آلمان در ایران حکم داشت، اما به یکباره اواسط خرداد ۱۳۹۹ خبر از پایان دوره سفیریاش در تهران داد.
* بیدارباش نهادهای سیاست خارجی و امنیتی
با پوستاندازی حوزه عمومی و گسترش دایره فعالیت سفرای خارجی در چارچوب ارتباطگیری با بدنه جامعه، وزارت امور خارجه و نهادهای امنیتی نیز باید با شاخصهای جدیدی به فعالیت سفرای خارجی دقت کنند و به ارتباطات سفرا با گروههای مرجع اجتماعی و تاثیرگذاری بر شکافهای مذهبی، قومی و... توجه مضاعف داشته باشند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه به رغم آغاز مجدد روابط رسمی تهران - ریاض، کماکان اختلافات میان ۲ کشور در مسائلی همچون محور مقاومت جدی است، در این فضا بسط ید سفارتهای خارجی به بهانه تقویت روابط میتواند در آینده خطرآفرین باشد.