پای صحبتهای سید محمد الهی طباطبایی مینشینیم تا خاطراتی از قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز را بازگو کند.
طباطبایی در گفتوگو با ایسنا، به حمایت و هواداریاش از محمد مصدق در دوران دبیرستان به تبعیت از اساتیدی همچون آقای امیرخیزی اشاره کرد و افزود: روزی مدیر مدرسه آقای میرفخرایی من را به دفتر صدا کرد و گفت که این مدرسه شبیه مدارس دیگر نیست که هر کاری خواستی بکنی، بعد از این اتفاق ترک تحصیل کردم تا در مدرسه نظام امتحان بدم، در آن امتحان نمره قابل قبولی را کسب کردم ولی پدرم اجازه نداد تا در ارتش خدمت کنم، او همیشه تاکید میکردکه استادان دانشگاه شماها در زندانها هستند و تو باید برای آزادی آنها تلاش کنی.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۴۴ در کارخانه کبریت سازی کار میکردم و سرهنگ سلیمی رییس ساواک با هیکلی درشت اندام به من گفت که باید با ساواک همکاری کنی در غیر اینصورت نمیگذاریم کار و ازدواج کنی و حتی خانه بخری، به دلیل عدم همکاریم ماموران ساواک شب عروسیام من را از داخل خانهام بیرون کشیده و برای بازجویی بردند، من شبها مخفیانه با دستگاه پلی کپی اعلامیه های امام خمینی(ره) را چاپ میکردم ولی مأموران نتوانستند آن دستگاه را در خانه پیدا کنند.
وی به شروع مبارزه انقلابی خود از دوم فروردین سال ۱۳۴۲ در سالروز وفات امام جعفر صادق(ع) در مسجد جمعه تبریز اشاره کرد و گفت: از سال ۱۳۴۲ مبارزات انقلابی علیه نظام استبدادی شاهنشاهی توسط آیت الله شهید قاضی طباطبایی از مسجد شعبان شروع شد، ساواک سال ۱۳۵۰ محمد حنیف نژاد، اصغر بدیعزادگان، دکتر میلانی، سعید محسن و دکتر ساریخانی و جمعا ۱۰۴ نفر در سراسر کشور را به عنوان اعضای نهضت مجاهدین ایران دستگیر کردند ولی علمای تبریز با انتشار بیانیه و چاپ اعلامیه از ما به عنوان مسلمان حمایت کردند و در این راستا نیز شهید قاضی طباطبایی در نامهای به آیت الله خوانساری از رزمندگان نهضت اعلام حمایت کرد.
این مبارز انقلابی ادامه داد: شاه سال ۱۳۵۱ با اعدام محمد حنیف نژاد ضربه سنگینی به جریان نهضت زد و ساواک برای تضعیف این نهضت افرادی آموزش دیده را وارد بدنه نهضت مجاهدین کرد و به این ترتیب نهضت به مارکسیستی تغییر ایدوئولوژی داد و تبدیل به نهضت مجاهدین خلق شد ولی جوانان انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) و پشتیبانی و هدایت آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله دستغیب، آیت الله صدوقی، شهیدان مطهری و شهید بهشتی به راه خود ادامه دادند.
وی به قیام ۲۹ بهمن تبریز اشاره کرد و افزود: از استان های دیگر همچون یزد، شیراز و قم فشار زیادی بر تبریز وارد بود که باید یک حرکت عظیم انقلابی شروع کنیم، در ۱۹ دی ۱۳۵۶ با توجه به کشتار مردم قم، انقلابیون تبریز در پاسخ به این جنایت تصمیم به قیام در چهلم گرامیداشت شهدای قم کردند و آیت الله شهید قاضی طباطبایی و آیت الله انگجی با منویاتشان جوانان را آماده قیام کردند.
وی ادامه داد: قیام از ساعت ۹ صبح شروعشد، و من حوالی ساعت هشت و نیم در حالی که به مسجد قزللی میرفتم، شاهد فرار مأموران ژاندارمری از دست مردم شدم و جوانان انقلابی مکان های دولتی وابسته به نظام شاهنشاهی را آتش زدند، اختلاف میان نهضت و انقلابیون با شاه پهلوی به مرحله تعارض رسیده بود و برای تصدیق این امر کنسولگری آمریکا نامهای به سفارت آمریکا در تهران زد که این قیام، شورش نیست بلکه یک حرکت انقلابی هوشمند و سازمان یافته است.
سید محمد الهی به ابعاد این قیام اشاره کرد و گفت: روز ۲۹ بهمن تبریز، در دروازه سردرود کارخانه کوکاکولا فروشی، در دروازه تهران بانک صادرات، در دروازه مرند حزب رستاخیز، در دروازه اهر و بالای کوه عون بن علی، المانی بود که همگی در آتش میسوختند و همچنین حوالی ساعت ۱۳:۳۰ سربازان شاه در میدان دانشسرا و مقابل کوچه گللار صف کشیدند ولی تمام پاسبانها پا به فرار به ادارات و سازمان ها گذاشته و در آنجا سنگر گرفتند و شهر هم کاملا سقوط کرد.
وی تصریح کرد: ۳۰ بهمن ماه مأموران ساواک جوانان انقلابی را دستگیر کردند و طبق آمار حدود ۱۴ نفر نیز در روز ۲۹ بهمن شهید شدند که امام خمینی(ره) در پی این قیام مردم تبریز فرمودند:« اولین سیلی را تبریزی ها به نظام طاغوت زدند» و این سلسله قیام ها برای گرامیداشت چهلم شهدا در شهرهای یزد، شیراز و کرمان با سر دادن شعارهایی همچون(مرگ بر شاه، مرگ بر نظام طاغوت، درود بر خمینی و درود بر اسلام) ادامه یافت تا روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به پیروزی خود رسید.
وی با تاسف و چهرهای بغض آلود به شکنجه های وحشیانه ساواک در سال ۱۳۵۴ اشاره کرد و گفت: مأموران ساواک ناخن های انگشتان پایم را با انبردست میکشیدند، از نردبان آویزانم میکردند، کف پاهایم شلاق زدند، خون مردگی های کف پاهایم را میبریدند تا احساس رنج بیشتری کنم، شوک الکتریکی میدادند و آنقدر ضرب وشتم میکردند که دیگر توانی بر باز کردن چشم هایم نداشتم. زخمهای بر جای مانده ۴۰ ساله حاکی از زجرهایی است که زیر شکنجه های ساواک کشیدهامو همچنین علی بقایی، مهدی مجید زادمهدی و عزت شاهی از همسلولیهای بنده در زندان عمومی بودند.
وی که همچنان سرگرم خواندن کتابهای متعدد است و به مطالعه علاقهای بسیار دارد، یادآور شد: کتاب های حماسه ۲۹ بهمن تبریز نوشته علی شیرخانی و مجموعه مقالات همایش انقلاب اسلامی، رهبری و آذربایجان از جمله کتاب های شاخص و برتر برای مطالعه تاریخ، زمینه ها، رویداد و اتفاقات ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ تبریز است.
انتهای پیام