به گزارش ایسنا، برای روایت این دیدار بیتکلف، به قول سینماییها میخواهم به یک هفته قبل فلاش بک بزنم که در مسیر زیارت آقا امام رضا(ع) پیامی مبنی بر حضور در این مراسم را دریافت کرده و بدون معطلی به جای نوشتن پاسخ، شماره مسئول مربوطه را گرفته و مشتاقانه لبیک گفتم؛ اما غافلگیری این حضور تا ساعت ها همراهم بود و دریافت این خبر فرحبخش در این سفر معنوی را به فال نیک گرفتم و در روزهای بعد تاریخ دیدار را رصد می کردم تا با هیچ کدام از برنامه های کاری و شخصی تداخل نداشته باشد و با فراغ بال خودم را به حسینیه برسانم تا اینکه حوالی روز شنبه ۱۸ فروردین پیام تکمیلی مرتبط با دریافت کارت ملاقات از ساعت ۱۳:۳۰ یکشنبه ۱۹ فروردین ماه را دریافت کرده و خاطر جمع شدم و مشتاق رسیدن روز موعد بودم.
در مسیر به خبر مهلت ثبت نام دانشجویان برای صور در برنامه دیدار ماه و تشویق چند دانشجو برای شرکت در این رویداد و عمر ۱۰ -۱۲ ساله ای که مشغول فعالیت رسانه ای هستم، فکر می کنم که چرا تاکنون هیچ وقت بختم را برای حضور در این دیدار امتحان نکردم و برای اولین بار است که برای ماموریت کاری عازم حسینیه شده ام نمی دانم شاید این رسم حسنه تازه باب شده است و در دوران دانشجویی ما سبک و سیاق حضور در محضر رهبری به شیوه ای دیگر بوده غرق در همین افکار که صدای اقای راننده که می گوید همین جاست رشته افکارم را پاره می کند و می گویم باید مقابل پلاک ۳۱ برویم که می گوید این پلاک ۴۱ است طبق شواهد باید به عقب برگردم تا نشانی مورد نظرم را پیدا کنم؛ اما ازدحام مدعوین در تقاطع خیابان شهید صالحی نشانه دقیقی است و بی نیاز از زحمت جستجوی بیشتر می شوم مثل بقیه در صف می ایستم تا نوبتم برسد و کارت ملاقات رادریافت کنم افرادی که مسئول این بخش هستند اعلام می کنند که کارت های ملی را در دسترس قرار دهید تا در وقت صرفه جویی شود و با تاخیر نرسید این جمله ها برای افرادی مثل من که ملاقات اولی هستند اضطراب آور است اما گوش دادن به حرف های دانشجویان خوش اقبالی که چندمین بار است به بیت می آیند و خاطرات گذشته را مرور می کنند، راهکاری موثر برای از این تشویش هاست تا اینکه نوبتم می شود و کارت به دست فاتحانه با قدم های بلند وارد کوچه کشور دوست و انوشیروان می شوم و دوباره باید در صف بلندی منتظر بمانم که مربوط به گیت بازرسی فیزیکی و تحویل وسایل است.
*گعده های دانشجویی در فضای روحانی حسینیه
تکثر دانشجویان با لهجه ها و افکار مختلف نظرم را جلب می کند و اکثرا درباره نحوه گزینش برای حضور در دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر انقلاب با یکدیگر حرف می زنند و درباره برنامه تشکل مربوطه شان گفت و گو می کنند اما حس مشترک و غالب همه ما اشتیاق و هیجان پیش از دیدار است اشتیاقی که بر صف های طولانی و بازرسی های مختلف که از نظر ما منتظران دست کمی از هفت خوان رستم نداشت فائق آمده بود و خبری از گلایه های مرسوم در اماکن شلوغ و پرازدحام نبود تا اینکه به گیت آخر رسیدیم و سخت گیری ها شدت پیدا کرد چون اجازه بردن هیچ چیزی غیر از پلاک کفشداری و کارت تحویل کیف هایمان را نداشتیم و این برای منی که بدون کاغذ و قلم خلع سلاح می شوم خبر بدی بود اما باز هم مملو از شور و شعف بودم تا اینکه بالاخره چشمم به جاجیم های ساده اما چشم نواز حسینیه افتاد که نمادی از سادگی وصف ناپذیر این محیط خوش انرژی داشت که سالهاست بخشی از مهمترین رویدادهای سیاسی کشور را میزبانی می کند و شخصیت های بزرگ علمی، سیاسی، خانواده شهدا، دانش آموزان، نماز اولی ها، کارگران، معلمان، پرستاران و ... را به خود دیده و روایت های زیادی را از دلدادگی میهمانانش داشته است. سرم را چرخاندم و همه محیط را از سقف تا کف بررسی کردم همه چیز همانطور است که شنیده بودم هیچ خبری از گچ کاری و تزئینات عجیب و غریب و زرق و برق های معمول نبود؛ درک فضای روحانی و روانی داخل حسینیه که به غایت ساده است بی اغراق جز ناب ترین تجربه هایی بود که تاکنون کسب کرده ام امتداد نگاهم به گروه های دانشجویی که گعده ای برای خود تشکیل داده اند و مشغول تبادل نظر درباره حس و حالشان هستند، گره می خورد.
*اشتیاق دانشجویان خارجی برای ملاقات با رهبر انقلاب
در سمت دیگر عده ای مشغول نوشتن شعار و ترسیم پرچم ایران و فلسطین در کف دستهایشان هستند و برخی هم سرگرم مطالعه و تکرار متن سرودی هستند که قرار است به محض ورود حضرت آقا همخوانی کنیم همینطور مشغول نظاره و مکاشفه هستم تا اینکه چشم به قابی می افتد که مزین به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) که می فرماید: «العلم إمام العمل و العمل تابعه» است که متن آن به فراخور جلسات انتخاب شده و طبق روال بر فراز جایگاه سخنرانی مقام معظم رهبری نصب می شود، تصویری که پیش از این همیشه آن را از تلویزیون می دیدم و به حال حاضران در این جلسه غبطه می خورد اما بالاخره قرعه به نامم افتاد و من هم این سوی این دوربین قرار گرفتم و قرار است تا ساعات دیگر که حالا دقایقش به سرعت در حال گذر است موفق به دیدار حضرت ماه شوم. حضور دانشجویان خارجی در این دیدار از دیگر موضوعاتی است که نظرم را جلب می کند و از زبان بدنشان می فهمم که اشتیاق آنها برای دیدار رهبر کمتر از ما نیست و مشغول جانمایی برای اشراف کامل نسبت به محتوای مراسم هستند.
*فریاد رجزخوانی حیدر حیدر در هنگام ورود آقا
عکاس ها هم که مثل همیشه دنبال شکار سوژه ناب هستند در اینجا با وفور نعمت مواجهند زیرا احساسات میهمانان بیست و هفتمین روز ماه رمضان حسینیه امام خمینی (ره) آنقدر ناب و دلی است که به سادگی نمی توان از کنار آنها گذشت در این دقایق با چند تا از همکاران و مسئولان هم خوش و بش کردم. تماشای کودکانی که سربازان جان برکف این نظام هستند و از همین سن مشق ولایت مداری می کنند و دانشجویان سال اولی که با اخلاص مثال زدنی چش به راه رهبر و شکر گذار حضور در این مراسم هستند از دیگر حواشی جذاب این جلسه بود تا اینکه از تکاپوها متوجه شدیم که لحظه موعود نزدیک است همه به گوشه ای خزیدند تا بهترین مکان را برای نشستن پیدا کنند تا امکان بهتری برای دیدن رهبری داشته باشند اینجا بود که گله به حق جمعی از خانم ها که خوش شانس تر و البته هوشمندتر از ما بودند و به جای سرکشی و کنجکاوی نشستن در صفوف اول را انتخاب کرده بودند را شنید اعتراض آنها به تعداد زیاد دوربین ها بود که ناخواسته آنها را به پشت ستونها تبعید کرده بود، مربوط می شد زیرا طبق معمول بهترین بخش حسینه که مشرف به سن بود به آقایان تعلق داشت و آنها بدون هیچ مانع فیزیکی و بصری می توانستند حظ چشم اندازی که داشتند را ببرند تا اینکه پرده های آبی کنار رفت و رخ نورانی ماه عیان شد و دانشجویان مشتاق هم با فریادهای بلند مشغول رجزخوانی حیدر حیدر شدند؛ شعاری که با توجه به فضای حاکم بر کشور و منطقه بسیار هوشمندانه بود و بدون تردید پژواک این نوا تا سرزمین های اشغالی رسید و سران این رژیم کودک کش به وضوح دریافتند که انتقام حتمی است و گریزی از آن نیست.
تبسم همیشگی و برقی که در چشمان رهبری وجود داشت بر هیبت حیدریشان افزوده بود و ایشان با دست تکان دادن به احساسات میهمانانشان پاسخ می دادند صفا و صمیمت در محیط حسینیه جاری بود و جلسه با قرائت آیاتی از سوره نصر توسط «یونس شاهمرادی» به صورت رسمی آغاز شد و قاری این ایات که بشارت پیروزی را می داد مورد تفقد رهبر قرار گرفت و این دیدار صمیمانه با خواندن سرودی توسط حاضران ادامه یافت. مجری برنامه با عرض ارادت به رهبر انقلاب و خیر مقدم به دانشجویان از نمایندگان تشکل های دانشجویی خواست زمان مورد نظر برای ارائه مطالبشان را رعایت کنند تا مدیریت زمان جلسه با اختلال مواجه نشده و درگیر مشکل اصلی جلسات که ضیق وقت است نشوی و بتوانیم از بیانات رهبر انقلاب بهره مند شویم.
*صوت و دست دانشجویان در واکنش به سخنان یکی از نمانیدگان تشکل های دانشجویی
جلسه با بیان سخنان و دیدگاه های حسین قنواتی، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور، میرحسین سیدرحیمزاده، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی، محمدمهدی احمدی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، حامد عبدالحسینی نماینده اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد، پوریا عصار به نمایندگی از بسیج دانشجویی و فاطمه سادات هوشمند میرحسینی، نماینده دفتر تحکیم وحدت پیگیری شده و آنها ضمن انتقاد به وضعیت معیشتی جامعه، فسادهای موجود در سازمان های دولتی، تبعیض های موجود در جامعه، روند افسارگسیخته قیمت ارز، آسیب شناسی کاهش مشارکت در انتخابات و رویکرد مقام معظم رهبری به مساله عدالتخواهی از جمله مسائلی بود که در این جلسه مطرح شد و رهبری در اظهاراتشان به برخی از آنها اشاره کردند.
البته طرح برخی سخنان نظیر قهر انتخاباتی آقای تَکرار و همفکرانش و درخواست نماینده بسیج دانشجویی از رهبر انقلاب مبنی بر اذن معظم له برای اعزام به سرزمین های اشغالی برای دفاع از مردم غزه شور خاصی را به دانشجویان داد و صدای دست و شعارهای مرگ بر اسرائیل، الله اکبر و ای رهبر آزاده آماده ایم آماده در هم آمیخته شد؛ اما پوریا عصار بی وقفه به حرفهایش ادامه می داد تا فرصتش را از دست ندهد. همه این دانشجویان پس از ارائه نکاتشان به خدمت رهبری می رسیدند و پس از عرض ارادت چهره به چهره تن سخنرانی را در اختیار ایشان قرار می دادند تا در جریان مشروح مطالبات دانشجویان قرار گیرد البته در این میان حامد عبدالحسینی خوش اقبال تر از سایرین بود و انگشتر سبز رنگ رهبر انقلاب نصیبش شد.
البته در میانه جلسه، دانشجویی از حضار با صدای بلند درخواست ملاقات با رهبری و دست کشیدن بر سرش را داشت که با وساطت ایشان به وصال رهبر رسید و تقاضایی دیگر را مطرح کرد و بدین ترتیب یکی از شیرین ترین صحنه ها خلق شد و مقام معظم رهبری با خنده و شوخی خطالب به وی فرمودند «دیگه دبه نکن» و سپس قول دادند که درخواستش را برآورده می کنند و هر کدام از ما دلمان می خواست که جای او بودیم و این لحظه ناب را زندگی می کردیم.
نوبت به بخش پایانی بیست و پنجمین دوره دیدار رمضانی رهبر انقلاب با دانشجویان رسید و همه ما گوش جانمان را به شنیدن فرمایشات رهبری سپردیم و ایشان در ابتدا ضمن قدردانی از مجری، قاری و رهبر گروه سرود و خیر مقدم به میهمانان جلسه از طرح انتقادات تشکر و بیان کردند که البته من بسیاری از صحبت ها را نشنیدم نمی دانم ایراد از میکروفونها بود یا گوش من؟ که در این میان همه یکصدا میکرفون ها را مقصر این مساله عنوان کردند؛ اما رهبری این اطمینان را دادند که مطالب بیان شده را مطالعه می کنند ایشان در پاسخ به ابهام یکی از دانشجویان در خصوص تفاوت دیدگاه ایشان با سال ۸۰ درباره «عدالت»، فرمودند: تفاوت این است که اصرار بنده بر عدالت بیشتر شده است.
توجه دانشجویان به درس خواندن، تولید علم و جهت دادن به آن، تمرکز بر پیشرفت های صورت گرفته در کشور از سوی تشکل های دانشجویی در کنار طرح انتقادات، پرهیز از دعوا به دلیل اختلافات فکری و ارائه پیشنهادات واقع بیانانه از مهمترین فرازهای سخنان رهبر اتقلاب خطاب به دانشجویان بود تا با اتکا به این موارد از بروز مشکلات بیشتر جلوگیری کنند.
*پاسخ رهبر انقلاب به دوستت دارم یکی از دانشجویان
راستی تا فراموش نکرده ام در دقایق پایانی جلسه یکی از دانشجویان ضمن ابراز احساسات با صدای بلند گفت: «آقا دوست دارم» و رهبری در پاسخ به این اظهار علاقه گفتند: خوش به حالتان که بنده را میبینید و دوست دارید، من شما را نمیبینم و دوستتان دارم پاسخی غافلگیرانه که قند در دلمان آب کرد و جمعیت دوباره با دست زدن شروع به ابراز احساسات کردند اما شنید که در ردیف پشتی خانومی از این حرف مغموم شد و قربان صدقه چشم هایی رفت که به دلیل تعلیم و تعلم فراوان و پرکاری ضعیف شده اند و بر رهبر انقلاب ارزوی سلامتی کرد و من در دلم آمین گفتم.
دیدار رمضانی رهبر انقلاب با دانشجویان در بیست و هفتمین افطار ماه مبارک رمضان با اقامه نماز جماعت و صرف افطاری پایان یافت و خاطره خوش آن در گنجینه ذهنمان به یادگار ماند به امید اینکه این فرصت دوباره روزی ما و همه مشتاقان شود.
انتهای پیام