از دیرباز، انسانها و اسبها همواره در کنار هم زندگی کردهاند و با وجود نبود ارتباط زبانی، پیوند حسی عمیقی بین آنها شکل گرفته است. زیبایی و احساسات عمیق اسبها میتواند هر کسی را تحت تأثیر قرار دهد.
این داستان درباره اسبی به نام «ساحل خان» است و صاحبش یک پسر سیزدهساله به نام امیر حافظ است که او را نجات داد. روزی امیر حافظ متوجه زخمهایی روی بدن ساحل خان شد که ناشی از کار سختی بود که به او تحمیل شده بود. از آن روز به بعد تصمیم گرفت تا به صورت داوطلبانه از این اسب مراقبت کند و او را نزد خود ببرد.
وقتی از امیر حافظ پرسیدند که چرا این نام را برای اسبش انتخاب کرده است، او پاسخ داد: «نامش را ساحل خان گذاشتم، زیرا قلب این اسب مانند دریا بزرگ و بیکران است.»
منبع خبر "
فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.