سیمای خنده‌روی سینمای بیمار

دنیای اقتصاد چهارشنبه 21 شهریور 1403 - 00:03
امروز روز ملی سینماست، اما به قول معروف این روزها، روز چه سینمایی؟ اگرچه معلوم نیست چرا بیست‌و‌یکم شهریور‌ماه به عنوان روز ملی سینما نامگذاری شده و شأن نزول این عنوان بر این روز چیست اما از سال 1379 این عنوان به صورت کج‌دار و مریز در تقویم‌ها درج شد و دو سه سالی هم حذف شد تا اینکه سرانجام روز ملی سینما در سال 1393به صورت رسمی و با تایید شورای فرهنگ عمومی کشور به تقویم اضافه شد.

حالا ۱۰سال پس از این اتفاق، یک مناسبت تقویمی مانده با سینمایی که در حال تک‌ژانری شدن است، حضور در جشنواره‌ها و رویدادهای بزرگ سینمایی کم‌اثر شده، شماری از هنرمندان آن به دلایل متعدد و متنوعی یا حق فعالیت ندارند یا ترجیح می‌دهند کار نکنند و ...

سینمایی که در کمتر از دو دهه اخیر به عنوان یکی از کانون‌های بزرگ تولید آثار هنری شناخته می‌شد و نامش هرسال چندین بار در فهرست برندگان جشنواره‌ها و رویدادهای معتبر جهانی تکرار می‌شد، حالا در حال خزیدن به کنج عزلت است و به واسطه حرکت به سمت تک‌ژانری شدن، رشد نامتوازنی را تجربه می‌کند. در همین راستا، مدت‌هاست که سینماگران و کارشناسان ابراز نگرانی کرده و هشدار داده‌اند. به نظر می‌رسد در آستانه معرفی فیلم‌ها به اسکار، سینمای ملی ایران اثری امیدبخش در انبان ندارد و این در حالی است که در یکی دو سال اخیر فیلم‌های ایرانی همچنین کمتر حضور اثربخشی در جشنواره‌های بزرگ جهانی نیز داشته‌اند.

دست خالی در اسکار

کیوان کثیریان، از منتقدان شناخته‌شده سینمای ایران، به‌تازگی با انتقاد از محدود شدن تولیدات به آثار سفارشی یا گیشه‌ای، گفته: وقتی که تمام تمرکز مسوولان بر حمایت از سینمای بازاری و کمدی می‌شود و کسانی در راس سینما هستند که از اندیشه، نقد و حرف جدی خوششان نمی‌آید و از هر محتوایی که دم‌دستی است و حرفی برای گفتن ندارد حمایت می‌کنند، نتیجه این می‌شود که ما هیچ چیزی برای ارائه به دنیا نخواهیم داشت.

او همچنین گفت: بخش جدی سینما در دو سه سال اخیر تلاش کرده خودش را به جامعه نزدیک کند؛ اما از سوی نهادهای تصمیم‌گیر این فیلم‌ها قابل‌نمایش شناخته نمی‌شوند و آنها را به رسمیت نمی‌شناسند ... نتیجه این است که یک ‌سری فیلم بی‌کیفیت سفارشی  و گیشه‌ای باقی می‌ماند که خودشان هم می‌دانند این آثار کیفیتی ندارند، استانداردهای لازم را ندارند،

در سطح جهانی از آنها استقبال نمی‌شود و قابلیت رفتن به جشنواره‌های خارجی و اسکار را هم ندارند. به نظرم از سال ۱۴۰۰ این ماجرا شدیدتر شد.

در آن زمان ایده مدیران این بود که «مردم را به سینما بکشانیم»؛ منظورشان از این جمله رونق سینمای گیشه‌ای بود، بعد از آن دوستان دولت سیزدهم که آمدند گفتند فیلم باید استراتژیک و انقلابی باشد، به همین دلیل هم همه بودجه‌ها به فیلم‌های دولتی  اختصاص پیدا کرد. حالا اگر کسی بخواهد اثری در سینمای معترض و منتقد بسازد، نه از آن حمایت می‌شود، نه اکران خوبی به آن می‌دهند، نه سانس درستی به آن می‌دهند، حتی بعضا اجازه اکران نمی‌گیرند و به همین جهت این فیلم‌ها سرمایه‌گذار و بازار را از دست می‌دهند و این سینما عملا می‌میرد. او با اشاره به معرفی فیلم‌های ایرانی به اسکار ادامه داد: تا چهار سال پیش معمولا انتخاب‌ها خوب و درست و در حد بضاعتمان بود. بعد از آن انتخاب‌ها قابل دفاع نیستند هرچند که اثر خوبی هم نداشتیم. البته فراموش نکنیم شرایطش را هم نداریم، چون فیلم باید پخش‌کننده خارجی معتبر، شرایط اکران جهانی درست و موضوع جهان‌شمول‌تری داشته باشد که در شرایط حاضر سینمای ایران امکان فراهم کردن هیچ‌یک را ندارد.

از ایران یک فراموشی؟

همچنین محمد اطبایی، کارشناس مطرح سینما و از پخش‌کننده‌های مستقل آثار سینمایی، با اعلام هشدار و ابراز نگرانی نسبت به حذف سینمای ایران از جشنواره‌های خارجی بیان کرد: کنترل کردن سینما به‌ویژه در سال‌های اخیر، نتیجه عکس داده و به رشد زیرزمینی فیلم‌ها منجر شده است. این روند اگر بدون درک ویژگی‌های نسل جدید فیلم‌ساز ادامه پیدا کند، محتوم به شکست خواهد بود.

او همچنین اعلام کرد: من به بهبود وضعیت سینمای ایران، ‌دست‌کم در کوتاه‌مدت، چندان خوش‌بین نیستم.  بهبود اوضاع نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و این افقی که فعلا مقابل ما ترسیم کرده‌اند، نمی‌تواند مؤید تغییر و تحولی بزرگ باشد؛ بنابراین فکر می‌کنم این در همچنان روی همان پاشنه می‌چرخد و نباید انتظار داشته باشیم که به‌زودی امکان فعالیت و تولید برای فیلم‌سازان باسابقه و مستعد ما فراهم شود و با نداشتن آثار کیفی، نمی‌توان انتظار تغییر وضعیت فعلی را داشت.از طرف دیگر یک واقعیت مهم این است که حجم تولید محتوا در سینمای دنیا بسیار بالا رفته و حتی کیفیت فیلم‌ها نسبت به سال‌های گذشته بهتر شده است. این موضوع کاملا قابل ارزیابی است و می‌توان سینماهای بسیاری مانند هند و ترکیه را مثال زد که فیلم‌های قابل‌توجهی را عرضه می‌کنند و تقریبا در بسیاری از جشنواره‌های معتبر هم حضور دارند؛ جشنواره‌هایی که ما در آنها غایب هستیم، آنها پذیرفته شده و جایزه هم می‌گیرند و در نهایت فیلم‌هایی که در بازارها و اکران‌های جهانی حضور دارند و خبری از سینمای ایران نیست.

اطبایی گفت: راه ورود به بازارهای جهانی روشن و مشخص است. ما باید با سینمای دنیا تعامل داشته باشیم که نداریم. تمام درها را بسته‌ایم. نمی‌توانیم تولید مشترک داشته باشیم چون با کشورهای دیگر توافقنامه رسمی تولید مشترک نداریم و آنچه به عنوان توافقنامه تولید مشترک با افتخار از طرف مسوولان رسانه‌ای شده، هیچ‌گاه به اجرا درنیامده است. آیا تاکنون یک تولید مشترک رسمی با کشورهای چین و روسیه داشته‌ایم؟ نام ببرید. در نبود تولید مشترک رسمی، از بسیاری امتیازها، بودجه‌ها، سوبسیدها و ظرفیت‌ها محروم می‌شویم در صورتی که کشورهای دیگر از تمام این امتیازها استفاده می‌کنند.

اطبایی در پاسخ به اینکه اگر این وضعیت همچنان ادامه داشته باشد، آیا احتمال حذف سینمای ایران از جریان رسمی نمایش و جشنواره‌ای سینمای دنیا وجود خواهد داشت، گفت: این اتفاق کم‌کم در حال رخ دادن است. جشنواره‌های بزرگ تقریبا هیچ انتخابی از سینمای رسمی ما ندارند؛ این اتفاق در دو سه سال اخیر رخ داده است. شاید آخرین حضور یکی از تولیدات رسمی ما که موفق بود و به‌نوعی «بازی خداحافظی» را انجام داد، فیلم «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی بود.  

 

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.