زینب اسماعیلی: رییسجمهوری ایران امروز راهی نیویورک شد تا در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل شرکت کند. این فرصت هر ساله برای کشورها در نیویورک، مقر سازمان ملل متحد است تا با حضور در مجمع، به توان و ظرفیت دیپلماتیک خود بیفزایند. اعلام مواضع، یارگیریها و طرح برخی دیدگاهها در مورد مسایل مورد اختلاف از جمله ابزارهای دیپلماتیک مورد استفاده در فرصت مجمع عمومی سازمان ملل است. اما امسال چطور؟ برای دولت تازه روی کار آمده ایران چه فرصتها و نگرانیهایی در پیش است؟
راهی که روحانی رفت
بعد از تماس تلفنی نه دقیقهای حسن روحانی با باراک اوباما در اولین سال دولت دوازدهم، سوالی که هر ساله برای رییس جمهوری وقت ایران قبل و در روزهای مجمع عمومی مطرح میشود این است که آیا ملاقات یا تماسی بین روسای جمهور ایران و امریکا برقرار میشود؟
امسال هم این سوال از مسعود پزشکیان در نشست خبری هفته گذشته پرسیده شد. او در جواب گفت که «آمریکاییها اول باید برادری خود را ثابت کنند و بعد از ما ارثیه بخواهند، چیزهایی را که نوشتهایم پاره نکنند، بگذارند ما زندگی کنیم، بعد با هم گفتوگو هم میکنیم، با آنها دعوا نداریم... ما با همه برداریم و با آنان نیز برادر هستیم.»
که البته جمله آخرش حاشیههای سیاسی داخلی ایجاد کرده که اینجا موضوع بحث ما نیست.
ملاقات یا تماس؟ آیا مهم است؟
آیا واقعا باید ملاقاتی بین پزشکیان و بایدن صورت بگیرد؟ اگر صورت بگیرد مشکلی از مشکلات کشور یا مسیر دیپلماسی کشور رفع میشود؟ شاید انجام چنین ملاقات یا تماسی تنها میتواند تنفسی مقطعی برای اموری مانند کاهش قیمت دلار باشد اما در امور دیگر بعید است تغییر چندانی ایجاد شود.
بهعنوان روزنامهنگاری که در تمام دوره دولت روحانی در دفاع از گفتوگوی تلفنی او با اوباما نوشتم و در سالهای بعد دولت یازدهم و دوازدهم از ایده گفتوگو با رییس جمهوری امریکا دفاع کردم، این بار معتقدم که نه، نباید ملاقاتی بین دو رییس جمهوری رخ دهد. به چند دلیل ساده.
آیا امریکاییها موافقند؟
ضربالمثلی داریم که میگوید «اول ببینید در ده راهتان میدهند بعد سراغ کدخدا را بگیرید.» اصلا ببینیم طرف امریکایی تمایل به چنین ملاقاتی دارد یا نه؟ به نظر من نه. نه آنها مایل به انجام چنین ملاقاتی هستند و نه چنین ملاقاتی برای ما وضعیت مناسبی ایجاد میکند.
هنوز دو ماه نیست که دولت چهاردهم تشکیل شده و حتی هنوز روسای برخی سازمانها و استانداران تعیین نشدهاند. برنامهریزی برای ملاقاتهای مهم و حساس در مجمع عمومی سازمان ملل عمدتا زمان بیشتری نیاز دارد. اساسا بعید به نظر میآید چنین برنامهریزی در دستور کار نمایندگی ایران در سازمان ملل از دوره ریاستجمهوری ابراهیم رییسی بودهباشد. اگرچه همیشه قرارها و ملاقاتها و تماسهای فوری میتواند هر نوع برنامهریزی اولیه را تغییر دهد ولی در صورتی که دو کشور خواهان این ملاقات باشند یا موضوع موردعلاقهای در بین باشد. اکنون شرایط منطقه بیشتر موضوع افتراق بین ایران و قدرتهای غربی است، تا موضوع اشتراک.
پس باید گفت بعید است که دولت امریکا علاقمند به چنین ملاقاتی باشد.
دولت ایران مایل است؟
به نظر میرسد دولت ایران نیز علاقهای به چنین ملاقاتی ندارد و حتی اگر علاقمند بوده باشد بعید است که قابل برنامهریزی باشد. علاوه بر آن مسعود پزشکیان به نظر نمیرسد رییس جمهور کارهای خارق العاده باشد. بیشتر به نظر میرسد که سیاست او تغییرات بطءی و آرام باشد نه حرکتهایی که بخشی از بدنه سیاسی را علیه او بشوراند. یادمان نرفته که تماس تلفنی روحانی و اوباما نقطه عزیمت گروهی برای مخالفت جدی با دولت روحانی بود.
منافعی در آن هست؟
بیایید در ظرف واقعیت ببینیم که آیا چنین ملاقاتی نفعی برای ایران دارد؟ به زعم من نه، دولت جمهوریخواه ایالات متحده امریکا 6سال پیش از برجام خارج شد و قطار دیپلماتیک ایران را به سنگلاخ انداخت. دولت دموکرات امریکا با وقتکشی بالاخره به مذاکره تن داد ولی نهایتا آنها هم برجام را احیا نکردند و وضعیت به شکل فعلی درآمده که از برجام پوستی بیجان روی زمین افتاده به جا مانده است. حال ملاقات با بایدن به چه عنوانی قرار است صورت بگیرد؟ رییس جمهوری کشوری که فرصت احیای برجام را تلف کرد و اکنون هیچ نقشی در این توافق ندارد؟ عملا چنین ملاقاتی معنی ندارد.
علاوه بر اینها بایدن نهایتا سه ماه آینده بر سرکار است و در کشوری که درگیر انتخابات است مذاکره با بایدن تنها شرطبندی سر اسب بازنده است. چه آنکه کامالا هریس بر سر کار بیاید تازه ورق جدیدی از مسایل دو کشور باز میشود و اگر ترامپ رای بیاورد صحنه باید از نو چیده شود.
در چنین شرایطی اساسا پرسش و طرح اینکه آیا با بایدن ملاقاتی صورت می گیرد یا نه؟ اشتباه و طرح درخواست انباشتهای در فضای عمومی کشور است که بعد از گذر زمان دیگر عملیبودن یا نبودنش به بحث گذاشته نمیشود بلکه جزو لیست تقاضاهای عملی نشده از دولت محسوب میشود.
چه میتوان کرد؟
در مقابل همه نههای بالای، در نیویورک ایران چه میتواند بکند.
- در مورد برجام ایران از پایبندی خود به این تعهد به رغم عدم وفاداری دیگر اعضا میتواند نهایت دفاع را بکند و آنرا به عنوان یک مزیت مهم کشور در عرصه بینالمللی عرضه کند.
- در مورد منطقه به یارگیری علیه رژیم اسراییل بپردازد و تعلل دیپلماتیک خود در سال گذشته را جبران کند. بهویژه با حوادث جدید در لبنان این مساله باید بعد مهمی از فعالیتهای دیپلماتیک را شامل شود. اما این بعد از رایزنیها باید محتوایی فراتر از ابراز نگرانی یا محکومکردن اقدامات اسراییل داشته باشد. ایران باید نشان دهد که میتواند نقشی در حل مساله ایفا کند.
- در مورد اتهام ارسال موشک از ایران به روسیه و اتهام همدستی در جنگ روسیه و اوکراین، توان دیپلماسی ایران باید از خود اتهامزدایی کند. در گفتوگو با هر کشوری، در حضور هر اندیشکده و مصاحبهای که باشد باید این اتهام از ایران رفع شود تا تبعات خسارات سنگین آن بر کشور بار نشود.
- علاوه بر نکات بالا گفته، باید امیدوار باشیم که نیویورک فرصت جدیدی برای ایران باشد تا دستکم بتوان باب مذاکرات احیای برجام را باز کرد و برای شروع گفتوگوها به برنامهریزی برای آغاز آن دست یافت. وضعیت فعلی به گونهای است که حتی آغاز مذاکرات کار سختی به نظر میرسد. یعنی دور یک میز نشستن نمایندگانی از 1+4 به همراه اتحادیه اوپا،در حالیکه روسیه یک سوی میز است و در مقابل اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه و آلمان قرار دارند که عملا در جنگ اوکراین مقابل روسیه ایستادهاند. این نوبت از نشست سازمان ملل حتی فرصتی برای دستیافتن به این جمعبندی است که آیا مذاکرات را باید با همان ترکیب قدیمی ادامه داد یا از فرصت جنگ اوکراین و روسیه استفاده کرده و ترکیب را به شکلی مطلوبتر برای ایران نزدیک کرد.
- اگر تنها دستاورد سفر نیویورک پر ازدحام همین باشد که باب مذاکرات جدید باز شود، باید به تیم دیپلماتیک دولت دستمریزاد گفت. طبیعتا با رفع مشکل برجام، فرصت تازهای برای بهبود رابطه ایران و امریکا ایجاد میشود. آنوقت میتوان مطالبه ملاقات دو رییس جمهوری را داشت حتی اگر مقابل پزشکیان دونالدترامپ باشد.
311311