اگرچه گلسنگها از اجزای مهم اکوسیستمهای طبیعی به شمار میروند و با تأثیرات مثبتشان بر محیط، به حفظ پایداری و تنوع زیستی کمک میکنند، با این وجود پس از پیدایش تمدن بشری و تلاش برای حفظ آثار نسلهای پیشین، رویش گلسنگها بر روی آثار باستانی همواره یکی از چالشهای نگهداری و مراقبت از آثار بناهای تاریخی بوده است. موضوعی که در ایران به خصوص در سالهای اخیر به یکی از اصلیترین چالشها در نگهداری و حفاظت از آثار باستانی به ویژه در منطقه باستانی تخت جمشید تبدیل شده است.
برای شناخت این پدیده با دکتر محمد سهرابی، گلسنگشناش نامآشنا و بنیانگذار موزه گلسنگهای ایران، پژوهشگر حوزه تخصصی فرسودگی زیستی گلسنگها در سطوح آثار تاریخی و فارغ التحصیل دکترای گلسنگشناسی از دانشگاه هلسینکی فنلاند به گفتوگو نشستیم تا بیشتر با خطراتی که آثار باستانی با آن مواجه هستند آشنا شویم.
گلسنگها بر روی تختهسنگها، خاک، چوب که از ثبات نسبی برخوردار باشند رشد میکنند. جالب است که بدانید در ایران بیش از ۵۰ درصد از گلسنگها بر روی صخرهها و سنگها به وجود میآید به همین دلیل نام گلسنگ در زبان فارسی برای نامیدن این پدیده زیستی انتخاب شده است. گلسنگهایی که در سطح سنگها رویش دارند با تولید مواد اسیدی و نفوذ هیفها یا ریسههای خود به درون منافذ سنگ، باعث خرد شدن تدریجی آن میشوند. آنها بهخصوص در مناطقی که درزهای سنگی وجود دارد، رشد میکنند و با نفوذ به این درزها، ترکها را گسترش میدهند که به مرور زمان به ساختار بنا آسیب وارد میکند. این مسئله در آثار تاریخی و باستانی که از سنگهای قدیمی و حساس ساخته شدهاند، آسیبپذیری را افزایش میدهد. به همین دلیل بر روی آثار تاریخی و باستانی که مستعد به وجود آمدن گلسنگها هستند بایستی مراقبت و حفاظت انجام شود.
آثار به جا مانده از گذشته مثل تختجمشید، بیستون یا کاروانسراها و بناهای این چنینی، بستر مناسبی برای رشد گلسنگها است، براساس تحقیقاتی که در گورستانهای ایرانی انجام دادهام، در اقلیم ایران در بازه زمانی ۱۰ تا ۳۰ ساله هر سنگی که از ثبات نسبی برخوردار باشد مستعد رویش گلسنگ است. این عدد در برخی نقاط بسیار خشک به ۵۰ سال هم میرسد. وقتی این موضوع را به آثار تاریخی دو هزار و پانصد ساله تعمیم میدهیم، طبیعی است که این فضاها به دلیل وجود رطوبت، نور خورشید و باد، مستعد ظهور گلسنگها باشند. تختجمشید یکی از این بناها به شمار میرود که در طی سالیان متمادی گلسنگهای زیادی را به خود دیده است. به خصوص در بخش شمالی کاخ آپادانا یا کاخ H نقوشی را داریم که بخشی از آنها به دلیل وجود گلسنگها محو شدهاند یا در حال نابودی و محو شدن هستند.
ما در حال حاضر تحقیقاتی در مورد تغییرات اقلیمی بر گلسنگهای تختجمشید انجام میدهیم که نتایج سناریوها و پیشبینیهای اولیه آن نشان میدهد که در آینده، تختجمشید و محور ساسانی با افزایش رطوبت، مستعد حضور گونههای گلسنگی بیشتری خواهند بود. موضوع مهم این است که بدانیم رشد و شکلگیری گلسنگها تنها به یک عامل اختصاص ندارد. عوامل زیستمحیطی مثل باران، نور و تابش خورشید هم تاثیرات بسزایی دارند.
البته لازم است بدانید یکی دیگر از مواردی که به طور غیر مستقیم در رشد گلسنگها در محوطههای باستانی اثرگذار است و عموماً به آن اشارهای نمیشود عدم رعایت برخی نکات توسط بازدیدکنندگان این محوطه تاریخی است. به این ترتیب که بازدیدکننده هنگام گردش در محوطه با خود مواد خوراکی به همراه دارد. خوردههای ریخته شده این مواد خوراکی در محیط سبب تجمع پرندگان و به همین ترتیب افزایش فضولات میگردد که در نهایت گلسنگها از آنها به عنوان کودی برای رشد استفاده میکنند.
تختجمشید در محوطه باز و گستردهای قرار گرفته که در کنار آن فعالیتهای پتروشیمی مرودشت صورت میگیرد. آلایندههای شیمیایی حاصل از مجتمع پتروشیمی تأثیر مستقیمی بر رشد گلسنگها دارد. آنها از ترکیبات نیتروژنی موجود در هوا برای رشد سریعتر خود بهره میبرند. چرا که گلسنگها، از هوا برای تغذیه خود استفاده میکنند و برخلاف تصور اولیه، سطوح سنگها تنها بستری برای زیست گلسنگها هستند و محل اصلی تغذیه و رشد گلسنگها، رطوبت هوای در جریان است.
لازم است به این نکته هم اشاره کنم که اخیرا در فضای مجازی و توسط برخی افراد ناآگاه مطالبی با این عنوان که «آلودگی هوا موجب از بین رفتن گلسنگهای تختجمشید میگردد» منتشر شده که کاملا اشتباه است. در واقع گلسنگهای بسته به تنوع بستر رشد خود درجات متفاوتی از مقاومت نسبت به آلودگی هوا را نشان میدهند. در واقع آلودگی هوا موجب از بین رفتن گلسنگهای روی سطح درختان میشود درحالیکه گلسنگهای تخت جمشید از نوع صخرهزی بوده و آلودگی هوا اثری روی آن ندارد.
پدیده اجتماعپذیری و رویش گلسنگها که طی سالیان درازی در این منطقه وجود داشتهاند. اگر فرض کنیم که تختجمشید در یک بازه زمانی ۱۸۰ ساله ساخته شده است، میتوان حدس زد که خود هخامنشیان به عنوان سازنده این آثار، شاهد رویش گلسنگ در جبهههای شمالی این بنای عظیم بودهاند. در برخی دیوارها گلسنگهای با قطر بالای ۲۵ سانتیمتر دیده میشود که گواه یا امضای زیستی محکمی است بر قدمت این بنای تاریخی و ما باید تلاش کنیم تا از نقاطی که این امضاهای زیستی وجود دارند حفاظت کنیم. البته باید یادآور شد که تشخیص و تمایز این امضاهای زیستی با گلسنگهای مهاجم و خطرناک کار آسانی نبوده و نیاز به تخصص و تجربه دارد.
در مورد گلسنگها این نکته را باید بدانیم که حذف و پاکسازی عجولانه و بدون مطالعه و آزمایش آن عوارض بسیاری را در آینده به وجود میآورد. اینگونه نیست که یک روز صبح بدون تحقیق تصمیم بگیریم همه گلسنگها را پاکسازی کنیم و بتوانیم این کار را انجام دهیم. هر فردی که به پاکسازی عجولانه گلسنگها دست بزند مطمئناً عوارض و صدماتی را به نسلهای آینده وارد میکند. باید توجه داشت مراقبت از آثار باستانی یک عمل پایدار و همیشگی است و در نتیجه حفاظت از آثار باستانی از تهدید گلسنگها نیازمند ارزیابی و حضور محققان و کارشناسان متخصص این موضوع است. برای عبور از این چالش در منطقه تختجمشید، حتما لازم است تا یک سازوکار مستقل برای پایش و رصد دائمی این آثار تشکیل شود و با تربیت نیروهای متخصص به مطالعه بپردازند و نتایج آن را به نسلهای آینده منتقل کنند.
چالش اصلی نبود بودجه مناسب و کافی است. تمامی این مشکلات با وجود بودجه و سرمایه مناسب قابل حل است. ما از لحاظ علمی و فنی به دستاوردهای فوقالعادهای دست پیدا کردهایم و آزمایشات و تحقیقات زیادی در این زمینه توسط تیم تحت نظارت بنده انجام شده است، برای تحقق و پیادهسازی این نتایج لازم است تا در بخشی از تختجمشید به عنوان منطقه پایلوت (آزمایشگاهی) طرحی برای یک مدت حداقل ۱۰ تا ۳۰ سال اجرا و رصد شود که عوارضی بر روی سطوح ایجاد نشود. واقعیت این است که عرصههای تاریخی، محلی برای جولان طرحهای آزمایشگاهی و خطاپذیر نیست، چرا که یک اشتباه میتواند صدمات جبرانناپذیری به وجود بیاورد و اصالت اثر را تهدید کند. اجرای این طرحها نیازمند یک مدیریت چندوجهی با سازماندهی خاص و ویژه است. بنابراین باید مطالعات جامع شناختی گونههای گلسنگها تکمیل شود و بعد طرح یا برنامهای پیاده شود. چرا که در غیر این صورت نسلهای آینده از وجود این گونههای مهاجم بیخبر میشوند. در این بخش توالی گلسنگپذیری و به وجود آمدن گلسنگهای مهاجم برای نسلهای آینده اهمیت فراوانی دارد.
در کنار این موارد عدم توجه به موضوع برنامهریزی بلندمدت، پایداری محافظت و استفاده از نیروهای متخصص است. در طی ۲۰ سال گذشته سازمان میراث فرهنگی و برخی موسسات خصوصی همواره سعی داشتند تا با ایجاد کارگاهها و برخی خردهبرنامهها در این خصوص فعالیت موثری انجام دهند؛ اما همانطور که اشاره شد بدون برنامههای بلندمدت و همکاری با متخصصان حاذق نتیجه قابلتوجهی به دست نمیآید.
ما دانش روز را برای پیادهسازی سیستمهای کنترلی و نظارتی در دست داریم. اما متاسفانه سرمایه کافی و حمایت لازم از سوی بدنه وزارت میراث فرهنگی وجود ندارد. برای این کار تفاهمنامههای متعددی امضا شده ولی با تغییر مدیران به آنها پرداخته نشده یا بیتوجهی شده است. در صورت تامین بودجه مورد نیاز، میتوانیم امیدوار باشیم که در طی سالیان آینده جلوی رشد گلسنگها را در نقاط بحرانی تخت جمشید بگیریم.