۱) شهادت دبیرکل حزبالله، مصیبت بزرگی است؛ از آن جنس که به تعبیر امیر مؤمنان(ع) درباره جناب مالک، جهانی را خوشحال و جهانی را سوگوار میکند. شهادت آیتالله سید حسن نصرالله(ره) در عملیات تروریستی آمریکا و اسرائیل، رویداد بزرگی است و میتواند تاثیرات بزرگی بر منطقه و جهان بگذارد. صهیونیستها نام این عملیات را «نظم جدید» (New Order) گذاشتهاند، اما نمیفهمند که نظم تازه، برخلاف آرزوهای آنها در حال پدید آمدن است. صهیونیستها پیش از این، دستکم دو بار تصمیم گرفتند با جنگ و جنایت و کشتار، نظمی تازه در نسبت با لبنان و منطقه برقرار بکنند. یک بار، در سال 1982 که به اشغال جنوب لبنان پرداختند در حالی که آن روز، حزبالله اصلا وجود نداشت. و نوبت دوم، با جنگهای 2005 علیه غزه و 2006 علیه لبنان. نوبت اول، با خبط خود موجب شدند حزبالله سر برآورد، نماد مقاومت شود و ارتش اسرائیل را مجبور به فرار تحقیرآمیز در سال ۲۰۰۰ کند. بار دوم، سال ۲۰۰۶ میلادی که اسرائیل با حمایت مطلق نومحافظهکاران آمریکایی (و ارتجاع عربی) و با توهم زایمان خاورمیانه جدید، به لبنان حمله کرد، اما تحقیرآمیزترین شکست را متحمل شد. 18 سال بعد، قطعا آن نظم مطلوب آمریکا و اسرائیل، آسیبهای اساسی و جبران ناپذیر دیده است.
۲) آیتالله شهید مقاومت، به تنهائی احتجاج با همه سیاستمداران و روشنفکران و عالمان در منطقه و جهان است. او در حالی مقاومت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی را در مرزهای فلسطین اشغالی مدیریت کرد و جان گرامی خود را بر سر این گذاشت، که بسیاری از مدعیان سیاست و روشنفکری در منطقه جرئت نکردند ولو در کلام، زبان به اعتراض علیه نسلکشی اسرائیل بگشایند. سید مقاومت در آخرین سخنرانیاش گفته بود به حزبالله پیغام میدهند که از حمایت از غزه کوتاه بیاید اما ما تا زمانی که جنگ در غزه تمام نشود کوتاه نخواهیم آمد. خون مبارک او و دیگر فرماندهان شهید حزبالله، با خون فرماندهان شهید ایرانی و فلسطینی و یمنی و عراقی درهم آمیخت تا بشارت بیداری اسلامی در منطقه باشد. هنوز هم طنین صدای او در روز قدس سال ۱۳۹۲ تازه است که خطاب به دشمنان گفت: «هرچه میخواهید به ما بگویید بگویید رافضی، تروریست، جنایتکار، و ما را هر جا که یافتید و در همه جبههها و بر در هر حسینیه و مسجد بکشید؛ اما ما شیعیان علی بن ابی طالب(ع)، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت.».
۳) طنین صدای سید شهید مقاومت همچنان در گوشها طنینانداز است که خطابه علی بن الحسین(ع) به ابن زیاد را بازخوانی کرد: «أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَکَرامَتَنَا الشَّهادَةُ. آیا ما را با قتل تهدید مىکنى؟ مگر نمىدانى که کشته شدن، عادت ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟». اکنون عالِمی دیگر از علمای مجاهد اسلام، در مسیر دفاع از مظلومان در خون خود تپیده و حقانیت آرمان الهی و انسانی خود را با خون امضا کرده است. آیتالله شهید نصرالله، از سرآمدان روحانیت مجاهدی است که امام خمینی(ره) در طلیعه منشور روحانیت (3 اسفند 1367) درباره ایشان نوشت: «سلام بر حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد، رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند». این شهادت با همه تلخی و سنگینیاش، از جنس شهادت علامه مطهری است که حضرت امام(ره) درباره شهادت او نوشت: «... در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان، ثُلمهای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوۀ خود نورافشانی کرده و میکنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود، مردگان را حیات میبخشند و به ظلمتها نور میافشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک میگویم. من گرچه فرزند عزیزی را که پارۀ تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.»
۴) رژیم صهیونیستی، نام جنایت تروریستی اخیر را که با هواپیماها و بمبها و اطلاعات و هدایت دولت آمریکا انجام شد، «نظم جدید» گذاشته است. صهیونیستهای نگون بخت میتوانند برای مدتی بسیار کوتاه، شادی کنند اما حقیقت همان است که جناب سید فرمود:
«باید کم بخندید و بسیار گریه کنید». سید شهید مقاومت، آینه دقّ رژیم صهیونیستی بود و همچنان خواهد ماند. تزیپی لیونی، دارای سابقه عضویت در موساد که مجله تایم در سال ۲۰۰۷ وی را در فهرست «یکصد شخصیت پرنفوذ جهان» قرار داد، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ وزیر خارجه اسرائیل بود و شکست سخت در جنگ 33 روزه با حزبالله را از جایگاه وزارت چشید. او اواخر مرداد 1395 در مصاحبه با شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی، سخنی گفت که عمق ضربه سید مقاومت بر پیکر رژیم را نشان میداد: « حزب الله و نصرالله، دشمنان اسرائیل هستند و موشکهای بسیاری در اختیار دارند. هرگاه نصرالله سخنرانی میکند، ما در اسرائیل خود را میبازیم».
۵) نباید دچار خطای تحلیل شد. حزبالله نه در یک سال اخیر و نه چهار دهه گذشته، فقط با اسرائیل نجنگیده، بلکه با آمریکا میجنگد. بمبها و موشکهایی که به سمت لبنان شلیک میشود، همه آمریکایی هستند؛ هدایای منحصر به فرد دموکراتهای جنایتکاری که کسانی در ایران ماموریت داشتند آنها را متفاوت از جمهوریخواهان جا بزنند. اگر جنگ 33 روزه و 22 روزه (سالهای 2006 و 2005) را جمهوریخواهان و نومحافظهکاران آمریکا در متن طرح خاورمیانه جدید اداره کردند، جنگ جاری در غزه و لبنان و منطقه را دموکراتها مدیریت میکنند؛ در حالی که به دروغ از صلح و آتشبس هم دم میزنند. با این همه، لبنان، داغی بزرگ بر دل آمریکاست: مستعمرهای که به چشم عروس منطقه دیده میشد و کاملا در قبضه بود، ناگهان خار چشم آمریکا شد، پرچم مقاومت را برافراشت، آن بلای فراموش ناشدنی را بر سر تفنگداران آمریکایی درآورد، سیلیهای آبدار بر گوش اسرائیلی نواخت که بنا بود نوک پیکان قدرت آمریکا در منطقه دیده شود، الگوسازی کرد و الگو شد، و در فلسطین و یمن و عراق و... ریشه دواند و نقش الهامبخش را برای دیگر گروههای مقاومت ایفا کرد؛ یازده ماه هم هست که اسرائیل (مینیاتور آمریکا در منطقه) را تحقیر میکند و توان رزمی ارتش صهیونیستی را دوپاره و مستهلک کرده است.
۶) جناب سید حسن(ره) نه فقط برای ملت ما، بلکه برای ملتهای مظلوم منطقه، پشتوانه بود. و پیداست که ترور چنین فرمانده خدمتگزاری، بسیار گران آید. اما اراده هیچ شیطان و طاغوت مستکبری، از اراده پروردگار متعال سبقت نگرفته است. «اَم یُریدونَ کَیدا. فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون. آیا میخواهند مکر بورزند؟ پس کافران، مورد مکر الهی هستند». آیا منطقه پس از ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی، برای آمریکا و اسرائیل امنتر شد که پس از جنایت اخیر امن شود؟ یا اینکه بر وسعت و شدت ضربات ضدصهیونیستی مقاومت افزوده شده است؟ سخن کریس مورفی سناتور آمریکایی درباره شهید سلیمانی، نسبت به شهید نصرالله هم صادق است که گفت: «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، میتواند برای آمریکا به مراتب خطرناکتر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناکتر بود یا الان که کشته شده است؟». دوره تازه، آغاز دوران الهامبخشی شهید نصرالله است.
۷) نباید سرسوزنی درباره برنامه نابودی رژیم صهیونیستی یا اخراج آمریکا از منطقه سست شد. این، همان آرمان بلند شهید نصرالله است که پس از شهادت حاج قاسم و درباره کیفیت انتقام شایسته خون او گفت: «قصاص عادلانه، ایجاب میکند شخصیتی همتراز قاسم سلیمانی باشد! چه کسی هست؟! رئیس ستاد ارتش آمریکا؟ وزیر دفاع آمریکا؟ فرمانده نیروهای آمریکا در خاورمیانه؟ چه شخصیتی همتراز سلیمانی و ابومهدی است؟ کفشهای قاسم سلیمانی، میارزد به سر ترامپ و کل فرماندهانش. سر دونالد ترامپ در حد کفش قاسم سلیمانی هم نیست؛ قصاص عادلانه، کل موجودیت آمریکا در منطقه است. پایگاههای نظامی و کشتیهای جنگی و کل سربازهای آمریکا در منطقه، معادل قصاص عادلانه است. پاسخ به خون قاسم سلیمانی و ابومهدی، اخراج کل نیروهای آمریکایی از منطقه باید باشد؛ این هدف ان شاء الله محقق خواهد شد و قدس و فلسطین نیز آزاد خواهد شد».
۸) حزبالله، یک روند است و نه یک نقطه یا شخص. حزبالله با شهادت سید عباس موسوی، ضربه بسیار سختی خورد اما نه تنها تمام نشد، بلکه تازه آغاز و شکوفا شد. باید این حقیقت را درست درک کرد که اگر مؤمنان همت کنند، حرکت تاریخ، رو به جلو و متعالی است. تاریخ نه در ناکامی اُحُد متوقف ماند و نه در صفین و نه در کربلا و عاشورا، که اگر متوقف مانده بود به پیروزیهای بزرگ جبهه اسلام در روزگار معاصر نمیانجامید. ما به تحلیل عمیق ولی امر مسلمین و بشارتها و مطالبات نهفته در دو پیام دیروز ایشان یقین داریم که فرمودند: «ضربات جبهه مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوه الهی کوبندهتر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند». و «جنایتکاران صهیونیست بدانند بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزب الله صدمه مهمی وارد کنند. همه نیروی مقاومت منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب الله سرافراز رقم خواهد زد... بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث، آن را یاری کنند».
۹) جنگ جاری در منطقه، جنگ ارادههاست. بنابراین باید با تحلیلهای مسموم و فلجکنندهای که به نیابت از آمریکا و اسرائیل، دعوت به نرمش و مماشات و انفعال و بیعملی در برابر تجاوزات این دو در منطقه میکنند و جنایتهای دشمن را تله تنش و جنگ میخوانند، به عنوان سرانگشتان نفوذ به شدت برخورد کرد. مجازات قاطع و مؤثر جنایتکاران صهیونیست و آمریکایی، از بستن مجرای نفوذ تحلیلهای مسموم آغاز میشود. همچنین نباید در روزگار جنایتگری صهیونیسم مسیحی، در توهم مذاکره و تعامل و توافق با جنایتکاران فرصتسوزی کرد و پالسهای اشتباه (تشویقکننده/ جرئت دهنده) فرستاد. این بشارت قاطع و البته مشروط خداوند است که فرمود: « وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ». و همچنین: «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ. إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا یَرْجُونَ. و در تعقیب دشمن سستی نورزید؛ اگر شما رنج و دردی میبینید، آنان نیز مانند شما در رنج و درد میافتند، و شما امیدی را به خداوند دارید که آنان ندارند». نخبگان و مدیران و تحلیلگران و سیاستمداران باید این پیام امام خمینی(ره) در تاریخ 2 فروردین 1368 را به عنوان یک راهبرد همیشگی نصبالعین قرار دهند که فرمود: «امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است... غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان- به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست... همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند». (جلد 21 صحیفه نور- صفحه 329)
محمد ایمانی