تصور کنید دنیایی را که در آن، پیش از آنکه اولین جرقه تنش زده شود، سیستمهای هوشمند هشدار داده و راهکارهایی برای خنثی کردن بحران ارائه میدهند. این دیگر یک رویای علمی-تخیلی نیست، بلکه واقعیتی است که با پیشرفت هوش مصنوعی، هر روز به آن نزدیکتر میشویم. همانطور که شطرنجبازان حرفهای امروزه از هوش مصنوعی برای تحلیل حرکات آینده استفاده میکنند، دیپلماتها و استراتژیستهای امنیتی نیز میتوانند از این فناوری برای پیشبینی و مدیریت سناریوهای پیچیده بهره ببرند.
اما این قدرت جدید، ابهامات و سوالات جدیدی نیز به همراه میآورد. چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که الگوریتمهای ما، به جای تشدید تنشها، در خدمت صلح باشند؟ چگونه میتوانیم از سوگیریهای احتمالی در دادهها و مدلها جلوگیری کنیم؟ و مهمتر از همه، چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که در نهایت، این انسانها هستند که تصمیم میگیرند، نه ماشینها؟
در طول تاریخ، بشر همواره در تلاش بوده تا آینده را پیشبینی کند. از پیشگوییهای کاهنان دلفی در یونان باستان تا تحلیلهای پیچیده استراتژیستهای نظامی در عصر مدرن. اما در زمینه پیشبینی درگیریهای نظامی، روشهای سنتی عمدتاً بر تحلیلهای کیفی، تجربیات گذشته و شهود کارشناسان تکیه داشتهاند.
در دهههای پس از جنگ جهانی دوم، رویکردهای سیستماتیکتری پدیدار شدند. تحلیلگران با استفاده از مدلهای آماری ساده، سعی در یافتن الگوهایی در وقایع تاریخی داشتند. پروژههایی مانند "Correlates of War" در دهه 1960 میلادی، تلاشی بود برای کمیسازی عوامل مؤثر در درگیریهای بینالمللی. با این حال، این رویکردها با محدودیتهای جدی روبرو بودند. پیچیدگی روابط بینالملل، تعدد متغیرها و ماهیت غیرخطی بسیاری از تعاملات، چالشهایی بودند که روشهای سنتی توان مقابله با آنها را نداشتند.
به عنوان مثال، در بحران موشکی کوبا در سال 1962، تحلیلگران آمریکایی با وجود دسترسی به دادههای اطلاعاتی گسترده، نتوانستند به درستی قصد شوروی برای تحویل موشک به کوبا را پیشبینی کنند. این نشان میدهد که حتی با بهترین اطلاعات، روشهای سنتی در برخورد با پیچیدگیهای ژئوپلیتیک ناکارآمد بودند.
محدودیت دیگر روشهای قدیمی، عدم توانایی در پردازش حجم عظیمی از دادههای متنوع بود. در دنیای امروز، هر ثانیه میلیونها داده از منابع مختلف تولید میشود - از پستهای شبکههای اجتماعی گرفته تا گزارشهای اقتصادی و تصاویر ماهوارهای. تحلیل این حجم از اطلاعات با روشهای دستی یا حتی سیستمهای کامپیوتری ساده، عملاً غیرممکن است. این محدودیتها، زمینه را برای ظهور رویکردهای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی فراهم کرد.
امروزه هوش مصنوعی به عنوان ابزاری قدرتمند برای تحلیلهای پیچیده ژئوپلیتیک مورد استفاده قرار میگیرد. این فناوری با بهرهگیری از الگوریتمهای پیشرفته، قادر به پردازش و تحلیل حجم عظیمی از دادهها در زمانی کوتاه است، کاری که برای انسانها سالها طول میکشد.
پیشبینی آینده همواره جذاب و چالشبرانگیز است اما در ناامنی و شرایطی که در آن احتمال جنگ بین کشورها وجود دارد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. اما هوش مصنوعی، با قابلیتهای خارقالعادهاش در پردازش دادهها و شناسایی الگوها، امکان مدلسازی سناریوهای آینده را با دقتی بیسابقه فراهم کرده است.
تکنیکهای شبیهسازی رویدادها، یکی از ابزارهای قدرتمند در این زمینه است. تصور کنید سیستمی که میتواند میلیونها سناریوی مختلف را در عرض چند ثانیه شبیهسازی کند. این سیستم میتواند تأثیر تغییرات کوچک در متغیرهای مختلف - از نوسانات قیمت نفت گرفته تا تغییرات آب و هوایی - را بر روابط بین کشورها و احتمال بروز درگیری بررسی کند.
تحلیل چند عاملی، رویکرد دیگری است که هوش مصنوعی را قادر میسازد تا متغیرهای پیچیده و به هم پیوسته را در نظر بگیرد. در روابط بینالملل، هر رویداد میتواند تحت تأثیر دهها یا حتی صدها عامل مختلف باشد. هوش مصنوعی با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته، میتواند این عوامل را وزندهی کرده و اهمیت نسبی هر یک را در سناریوهای مختلف تعیین کند.
یکی از مزایای اصلی استفاده از هوش مصنوعی در مدلسازی سناریوها، توانایی آن در یادگیری و بهبود مستمر است. با هر رویداد جدید و هر تغییر در شرایط جهانی، این سیستمها میتوانند مدلهای خود را به روز کرده و دقت پیشبینیهایشان را افزایش دهند. این قابلیت به خصوص در دنیای پرتلاطم امروز، که شرایط میتواند به سرعت تغییر کند، بسیار ارزشمند است.
هوش مصنوعی از حوزه نظری خارج شده و امروزه در عرصه عمل، نقشی حیاتی در پیشبینی و پیشگیریها ایفا میکند. مطالعات موردی متعددی نشان میدهند که چگونه این فناوری میتواند به طور مؤثر در خدمت صلح و ثبات جهانی قرار گیرد.
یکی از موفقترین کاربردهای هوش مصنوعی در این زمینه، پروژه "Early Warning Project" است. این پروژه با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین، دادههای تاریخی را تحلیل کرده و کشورهایی را که در معرض خطر بالای نسلکشی یا جنایات گسترده علیه بشریت قرار دارند، شناسایی میکند. در سال 2020، این سیستم توانست با دقت قابل توجهی، تنشهای قومی در اتیوپی را پیشبینی کند، که متأسفانه بعداً به درگیریهای خونین در منطقه تیگرای منجر شد.
مثال دیگر، استفاده از هوش مصنوعی در تحلیل تصاویر ماهوارهای است. شرکت Orbital Insight با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته پردازش تصویر، قادر است تغییرات کوچک در فعالیتهای نظامی، الگوهای ترافیکی یا حتی تغییرات در استفاده از زمین را شناسایی کند. این اطلاعات میتواند نشانههای اولیه از افزایش تنش یا آمادگیهای نظامی را فراهم کند.
در عرصه دیپلماسی، سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای تحلیل گفتمان سیاسی نیز به کار گرفته شدهاند. به عنوان مثال، پروژهای در دانشگاه استنفورد با استفاده از تکنیکهای پردازش زبان طبیعی، بیانیههای رسمی رهبران جهان را تحلیل میکند تا تغییرات کوچک در لحن و محتوا را که میتواند نشاندهنده تغییر در سیاستهای خارجی باشد، شناسایی کند.
روندهای نوظهور و فناوریهای آتی، افقهای جدیدی را پیش روی ما قرار میدهند.
یکی از آنها، توسعه سیستمهای هوش مصنوعی "توضیحپذیر" است. این سیستمها نه تنها پیشبینی میکنند، بلکه میتوانند دلایل و منطق پشت پیشبینیهای خود را نیز توضیح دهند. به تازگی OpenAI از مدلی رونمایی کرده که نسبت به مدل قبلی خود سرعت کمتری دارد اما میتواند برای تصمیمات خود استدلال بیاورد. این قابلیت برای تصمیمگیرندگان بسیار ارزشمند است، زیرا به آنها اجازه میدهد اعتبار پیشبینیها را بهتر ارزیابی کنند. این در شرایطی است که اکثر مدلهای عمومی و غیر تخصصی فعلی در امور سادهتری مانند نوشتن کد تا ۵۰ درصد خطا دارند.
تلفیق هوش مصنوعی با سایر فناوریها نیز قدم مهم بعدی است. به عنوان مثال، ترکیب هوش مصنوعی با اینترنت اشیاء میتواند به جمعآوری دادههای دقیقتر و به روزتر از مناطق بحرانزده کمک کند. سنسورهای پیشرفته میتوانند تغییرات محیطی، الگوهای جمعیتی و حتی سطح تنش را در زمان واقعی اندازهگیری کنند.
چالشها و راهکارها
استفاده از هوش مصنوعی در پیشبینی درگیریهای منطقهای، علیرغم پتانسیل بالا، با چالشهای متعددی روبروست. شناخت این چالشها و ارائه راهکارهای مناسب، کلید استفاده مؤثر و مسئولانه از این فناوری است.
یکی از مهمترین چالشها، مقابله با اطلاعات نادرست و عملیاتهای نفوذ است. در عصر دیجیتال، انتشار اطلاعات غلط یا گمراهکننده میتواند به سرعت صورت گیرد و تأثیر عمیقی بر تحلیلها و پیشبینیها بگذارد. به عنوان مثال، کمپینهای هماهنگ در شبکههای اجتماعی میتوانند تصویری نادرست از وضعیت یک منطقه ارائه دهند و سیستمهای هوش مصنوعی را گمراه کنند.
چالش دیگر، آموزش و توسعه نیروی انسانی متخصص است. استفاده مؤثر از هوش مصنوعی در این حوزه نیازمند ترکیبی از دانش فنی (مانند علوم داده و یادگیری ماشین) و تخصص در روابط بینالملل و ژئوپلیتیک است. یافتن افرادی با این ترکیب مهارتها دشوار است.
سوگیری الگوریتمی نیز چالشی جدی است. اگر دادههای مورد استفاده برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی دارای سوگیری باشند، این سوگیری میتواند در پیشبینیها منعکس شود و منجر به تصمیمات نادرست یا تبعیضآمیز شود.
حفظ حریم خصوصی و امنیت دادهها نیز چالشی مهم است، به ویژه زمانی که با دادههای حساس ژئوپلیتیکی سر و کار داریم.
همانطور که بیان شد، هوش مصنوعی به یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در عرصه امنیت ملی و توان نظامی کشورها تبدیل شده است. کشورهای پیشرو، سرمایهگذاریهای کلانی را در توسعه و کاربرد هوش مصنوعی در حوزههای امنیتی-نظامی انجام دادهاند.
ایالات متحده آمریکا به عنوان پیشتاز این عرصه، سالانه میلیاردها دلار را به تحقیق و توسعه هوش مصنوعی در بخش دفاعی اختصاص میدهد. چین نیز با سرمایهگذاری عظیم در این حوزه، قصد دارد تا سال 2030 به رهبر جهانی در زمینه هوش مصنوعی تبدیل شود. روسیه و بریتانیا نیز از دیگر کشورهایی هستند که سرمایهگذاری قابل توجهی در این زمینه انجام دادهاند. فرانسه و خصوصا امارات علاوه بر سرمایه گذاری سنگین در تامین سخت افزار و جذب نیروی انسانی متخصص در این زمینه، به تازگی و برای اولین بار در جهان، وزارت هوش مصنوعی خود را تاسیس کرده اند.
اما در این میان، کشورهایی که تحت تحریم یا کمتر برخوردار، با چالشهای جدی در توسعه و بهرهبرداری از هوش مصنوعی مواجه هستند که خطر توزیع نامتوازن قدرت این تکنولوژی در جهان را نیز افزایش داده است.
یکی از مهمترین چالشها، محدودیت در دسترسی به سختافزارهای پیشرفته مورد نیاز برای پردازشهای سنگین هوش مصنوعی است. تراشههای پردازنده گرافیکی (GPU) که برای آموزش مدلهای پیچیده هوش مصنوعی ضروری هستند که عمدتاً گران قیمت بوده و توسط شرکتهای آمریکایی تولید میشوند.
علاوه بر این، تحریمها مانع از دسترسی به بسیاری از نرمافزارها و سرویسهای ابری پیشرفته میشود که برای توسعه و اجرای پروژههای هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ ضروری هستند.
نیروی انسانی متخصص عنصر مهم دیگر است. ضرورت به روزرسانی مباحث دانشگاهی و تربیت نیروی متخصص در این حوزه حائز اهمیت است. مهاجرت نخبگان و متخصصان این رشته چالش دیگری است که باید برای آن نیز فکر کرد.
در نهایت، باید پذیرفت که قواعد بازی بسرعت در حال تغییر است و اهمیت هوش مصنوعی بعنوان یک فاکتور تعیین کننده در زمینههای مختلف از جمله امنیتی-نظامی هر روز بیشتر میشود.