به گزارش اقتصادنیوز، با گذشت یک سال بعد از حمله حماس به اسرائیل، این بازیگر به اندازه نیمقرن آسیب پذیرتر شده است. اسرائیل سال 1973 در جنگ با اعراب، این گروه از بازیگران را شکست داد اما امروز تلاش دارد تا مرزهای ادعایی استراتژیک خود را احیا کند؛ در همین راستا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدعی شد: «توازن قوا در منطقه را برای سالهای آینده» به نفع این بازیگر تغییر خواهد داد. گروهی از تحلیلگران فعال در حوزه نظامی و امنیت ملی بعد از ماهها درگیری به نتیجه مشابهی دست یافتند؛ فرضیهای که بعد از ماجراجویی اسرائیل در سوریه و هدف قرار دادن کنسولگری ایران در دمشق و رویارویی تهران و تل آویو برجستهتر شد.
به ادعای فارین پالسی، روز سهشنبه، تنشها اوج گرفت؛ زمانی که تهران در پاسخ به ترور سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس و عباس نیلفروشان، معاون عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مواضع اسرائیل را هدف حملات موشکیاش قرار داد. در چنین شرایطی به ادعای این نشریه «شاید امروز زمان آزمونهای واقعی چه نظامی و چه دیپلماتیک فرا رسیده باشد. اسرائیل مطمئناً بهخاطر حمله موشکی اخیر تهران پاسخ احتمالی (ادعایی) خواهد داد. با این حال در باب این پاسخ ادعاها بسیار است.» فارین پالسی در ادامه یادداشت خود مدعی شد، «از منظر متحد شماره یک اسرائیل، یعنی ایالات متحده، این سوال مطرح است که آیا جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده و معاونش، کامالا هریس، نامزد دموکراتها، میتوانند در فاصله کمی بیش از یک ماه تا پایان انتخابات ریاست جمهوری تصاعد تنشها را متوقف کرده و مانع از رویارویی همه جانبه شوند؟»
روز سهشنبه، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، رقیب جمهوریخواه هریس، مدعی شد که حمله موشکی ایران به اسرائیل ناتوانی دولت بایدن و هریس را عریان و جهان را به یک «فاجعه جهانی» نزدیکتر کرد. این در حالی است که بسیاری در اسرائیل خواهان رویارویی همه جانبه هستند. روئل مارک گرچت، افسر سابق سیا که اکنون در بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD) فعالیت دارد در این باره مدعی است: «روز داوری برای اسرائیل فرا رسیده است. حمله هفتم اکتبر معادلات اسرائیل را برهم زد و موجب شد تا تل آویو آستانه تحملش برای پذیرفتن خطر را افزایش دهد». همزمان بسیاری از شاهینهای اسرائیلی، مانند نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین مدعیاند که «پاسخ موشکی ایران برای دومین بار، باید محرکی برای پاسخی قاطع باشد.»
مارک گرچت مدعی است امروز اسرائیل با این سوال گیج کننده روبرو است، «آیا هدف قرار دادن مناطق مهم ایران (ادعایی) ایران را به شکلی جدیتر به تهدیدی علیه اسرائیل تبدیل خواهد کرد یا نه.» موضع گیریهای چنین رادیکال در حالی اتخاذ شده که هم بایدن و هم هریس تمایلی به انتخاب چنین گزینه افراطی ندارند چرا که خواهان تنش تمام عیار نیستند. از منظر آنها غافلگیری اکتبر (حمله حماس به اسرائیل)، میتواند زمینهساز رویارویی منطقهای شود و به طور قطع ایالات متحده را متضرر کرده، تلفات آمریکاییها را افزایش داده و شانس هریس برای پیروزی در انتخابات 5 نوامبر را کاهش دهد. بنابراین سؤال اصلی دیپلماتیک این است که آیا بایدن میتواند اهرم فشار را به دست آورد یا خیر. به معنای دیگر آیا ایالات متحده قادر است مانع از ماجراجوییهای اسرائیل شده و نتانیاهو را متوقف کند.
فارین پالسی در ادامه مدعی شد، «این احتمال بالاست که ایران حمله روز سهشنبه خود را زمان بندی کرده و خواست خود را بر این فرضیه استوار بداند که بایدن و هریس برای جلوگیری از جنگ گستردهتر، به تکاپو میافتند.» بهنام طالبلو، تحلیلگر مسائل بینالملل دراین باره مدعی است: «من فکر میکنم به باور ایران جنگ همه جانبه خلاف خواست و منافع آمریکا است». با این همه تلاشهای بینتیجه ایالات متحده در ماههای اخیر جهت برقراری صلح در غزه، در کنار مولفههایی چون کنار کشیدن رئیس جمهوری آمریکا از رقابتها و رویکردش به سان اردک لنگ موجب شده تا تلاشهای احتمالی واشنگتن برای مدیریت تنش زیر سوال رود. بالاخص آن که پیشتر نتانیاهو نشان داده که قادر است رئیس جمهوری آمریکا را تحریک کرده و همزمان خواستههایش را نادیده انگارد. به عنوان نمونه «بی بی» در بازه زمانی با برقراری آتش بس در غزه موافقت کرد، اما پس از آن تعهداتش را زیرپای گذاشت. به ادعای فارین پالسی، اسرائیل سال گذشته درخواستهای ایالات متحده در باب باز نکردن جبههای تازه علیه حزبالله را پذیرفت. اما از سپتامبر معادلات تغییر کرد، زمانی که اسرائیل بدون اطلاع به واشنگتن مواد منفجره را در پیجرهای اعضای حزب الله کار گذاشت و بدین طریق زمینه را برای آغاز رویارویی با این گروه هموار کرد. پس از آن اسرائیل باز هم بدون اطلاع به کاخ سفید (ادعایی) مقدمات ترور (شهید) سید حسن نصرالله را فراهم کرد.
نمرود نوویک، مشاور ارشد سابق شیمون پرز، نخست وزیر اسرائیل، در گفت و گو با فارین پالسی مدعی شد: «برای بایدن، بزرگترین مشکل این است که "واشنگتن در گوشهای گیر افتاده است. طبیعتا آشکار شدن شکافها میان اسرائیل و آمریکا مقاومت را قدرتمندتر خواهد کرد. از همین رو بایدن چارهای ندارد جزء این که از اسرائیل حمایت کند. با این همه به ادعای ناظران پاسخ موشکی ایران صرفا برای احیای بازدارندگی بود، بالاخص آن که امروز چهرهای معتدل چون مسعود پزشکیان سکان دولت را در اختیار دارد؛ همانی که خواهان توافق با غرب درباره برنامه هستهای و عبور از چرخه تحریمهاست. در چنین چارچوبی، درست است که حمله موشکی روز سهشنبه در قیاس با حمله پیشین ایران به اسرائیل هم به لحاظ حجم پرتابها و هم شرایط حمله متفاوت بود. با این همه تهران تلاش کرد تا به نوعی پاسخ دهد که تعادل بازگشته و زمینه برای تشدید تنشها هموار نشود. هرچند که این حمله در قاب مانور توان نظامی ایران نیز قابل تبیین است.»
حسین بنایی، محقق دانشگاه ایندیانا و یکی از نویسندگان کتاب جمهوریهای اسطوره: روایتهای ملی و درگیری ایران و آمریکا، در این باره مدعی است: «در اصل، تهران به اسرائیل و جهان پیام روشنی داد؛ تهران خواهان جنگ و گسترش دامنه درگیریها نیست. حالا تصمیم نتانیاهو میتواند سرنوشت ساز باشد، اگر اسرائیل پاسخی احتمالی (ادعایی) محدود دهد، دامنه تنشها کم رنگ می شود، اما اگر قرار به پاسخ احتمالی ادعایی گستردهتری باشد، در آن صورت تهران استراتژی کنترل تنش را کنار گذاشته و پاسخی در خور خواهد داد. در چنین شرایطی این گزاره را باید لحاظ کرد که آمریکا در این باره دارای اهرم فشاری بر اسرائیل است، اسرائیل برای ادامه ماجراجوییهای خود به حمایتهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا نیاز دارد، بالاخص در شرایطی که حماس و حزبالله هنوز تهدیدی جدی علیه اسرائیل محسوب میشوند. در چنین شرایطی هماهنگی نزدیک با واشنگتن در باب مسائل مرتبط با امنیت ملی بسیار با اهمیت است. فعلا بایدن مدعی است که با حمله احتمالی ادعایی به تاسیسات هستهای ایران مخالف است، او همچنین عدم تمایلش را به شکلی ضمنی با عدم حمله تاسیسات نفتی نیز اعلام کرده، حالا باید منتظر ماند و دید تا چه اندازه رویکرد بایدن توسط اسرائیلیها مورد قبول واقع میشود.