به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تفاوت میان روانشناسان و خبرنگاران در مواجهه با مشکلات و دردهای جامعه نه تنها به نقش حرفهای آنها، بلکه به تأثیر عمیقی که این تعاملات بر روح و روان خود آنها میگذارد، بازمیگردد. هرچند هر دو گروه بهطور منظم با مشکلات، کمبودها و آسیبهای انسانی روبهرو میشوند، اما مسیرهایی که برای پردازش و واکنش به این تجارب پیشروی آنها قرار دارد، از اساس متفاوت است. این تفاوتها میتواند تأثیرات روانی قابلتوجهی بر روانشناسان و بهویژه خبرنگاران بگذارد که در ادامه با نگاهی علمی و تحلیلی به آن پرداخته میشود.
روانشناسان و خبرنگاران، هر دو به شیوهای ویژه شنونده دردهای مردماند. روانشناسان در نقش درمانگر، با افرادی مواجه میشوند که با صداقت و اعتماد، زخمهای روحی و روانی خود را با آنها در میان میگذارند. در اینجا، روانشناس با تکیه بر دانش علمی و مهارتهای تخصصی، مسئولیت مستقیم کمک به فرد برای بهبود شرایط روانیاش را بر عهده دارد. اما خبرنگاران، هرچند که همان حجم درد و مشکلات را از جامعه میشنوند و به ثبت میرسانند، نقششان در افشای مسائل و اطلاعرسانی خلاصه میشود. خبرنگار نمیتواند بهطور مستقیم دست به مداخله برای حل مشکلات بزند، و همین موضوع میتواند سبب بروز حس ناتوانی و فشار روانی برای آنان شود.
روانشناسان با بهرهگیری از تکنیکها و ابزارهای تخصصی، نه تنها مشکلات را میشنوند بلکه راهحلهای درمانی و تسکینی را نیز به مراجعین ارائه میدهند. این نقش درمانگری نهتنها برای مراجعان بلکه برای خود روانشناسان نوعی رضایت و حس موفقیت به همراه دارد. در مقابل، خبرنگاران با وجود آنکه مشکلات را بهخوبی منعکس میکنند، ابزارهایی برای حل آن در دست ندارند. این عدم توانایی در ارائه راهحل میتواند به احساس عمیقی از ناتوانی منجر شود که به مرور زمان به روحیه و انگیزه آنها ضربه میزند.
روانشناسان نیز با وجود داشتن مهارتهای تخصصی، در معرض بار سنگین روانی ناشی از مواجهه مکرر با مشکلات دیگران قرار دارند. اما به دلیل آموزشهای فراوان در زمینه خودمراقبتی و روشهای مدیریت استرس، آنها میتوانند این فشارها را بهتر کنترل کنند. سوپرویژن و پشتیبانی حرفهای به روانشناسان کمک میکند تا از فرسودگی شغلی در امان بمانند و بار عاطفی ارتباط با مراجعان را بهطور مؤثری مدیریت کنند.
خبرنگاران اما معمولاً در برابر این فشارها و آسیبهای روانی بدون پشتوانه و سیستم حمایتی کافی قرار دارند. بهویژه کسانی که در حوزههای حساس مانند خبرنگاری جنگ، بحرانها و فجایع فعالیت میکنند، با داستانها و تصاویر دردناک بهطور مداوم مواجه میشوند. این تجربه میتواند در طولانیمدت به بروز استرسهای شدید و حتی اختلالات روانی منجر شود. عدم دسترسی خبرنگاران به روشهای مدیریت استرس و پشتیبانی روانی، آنها را در برابر این نوع فشارها آسیبپذیرتر میکند.
یکی از عوامل برجستهای که روان خبرنگاران را تحت تأثیر قرار میدهد، حس ناتوانی در حل مسائل است. آنها بهطور مداوم شاهد مشکلات بزرگی هستند که به دلایل مختلف، چه ساختاری و چه سیاسی، نمیتوانند برای آنها راهحل یا تغییر اساسی ارائه دهند. این ناتوانی میتواند منجر به نوعی احساس ناامیدی و سردرگمی شود که به مرور زمان بر روحیه آنها اثر منفی میگذارد. در حالی که روانشناسان با ارائه راهحلهای درمانی به مراجعان خود، حس تحقق و تأثیرگذاری بیشتری را تجربه میکنند.
خبرنگاران بهویژه در حوزههای بحران، با واقعیتهای تلخ و بیرحمانهای روبهرو میشوند که عملاً توانایی تغییر آنها را ندارند. جنگ، فقر، خشونت و فجایع انسانی به بخش ثابتی از کار روزانه بسیاری از آنها تبدیل میشود. این واقعیتها نهتنها سلامت روان خبرنگاران را به خطر میاندازد، بلکه به دلیل عدم امکان مداخله و تغییر مستقیم، استرس بیشتری را نیز برای آنها به همراه دارد. عدم توانایی مقابله با این دردها از بعد عملی، این فشارها را بهمراتب سنگینتر میکند.
روانشناسان معمولاً در محیطهایی کار میکنند که سیستمهای حمایتی برای آنها تعریف شده است. جلسات مشاوره و دورههای آموزشی به آنها کمک میکند تا از لحاظ روانی و حرفهای، از فشارهای شغلی در امان بمانند. این در حالی است که خبرنگاران بهویژه در کشورها و محیطهای حساس، اغلب فاقد چنین حمایتهای تخصصی هستند. عدم وجود این پشتوانههای حرفهای میتواند فشار مضاعفی بر خبرنگاران وارد کند و به مرور زمان به سلامت روان آنها آسیب برساند.
یکی از مهمترین مهارتهایی که روانشناسان میآموزند، همدلی کنترلشده است. آنها یاد میگیرند چگونه با مراجعین خود همدلی کنند و در عین حال مرزهای عاطفی حرفهای را حفظ نمایند. این مهارت به روانشناسان اجازه میدهد تا در مواجهه با مشکلات دیگران، کمتر تحت تأثیر قرار گیرند. اما خبرنگاران معمولاً این آموزشها را نمیبینند و به دلیل ماهیت حرفهشان، بیشتر با درد و مشکلات مردم همدل میشوند. این عدم فاصلهگیری عاطفی میتواند سبب بروز فرسودگیهای روانی در آنها شود.
روانشناسان و خبرنگاران هر دو در معرض فرسودگی شغلی قرار دارند، اما خبرنگاران به دلیل عدم دسترسی به ابزارهای مناسب برای مدیریت استرس، آسیبپذیری بیشتری دارند. گزارشهای متعددی از فرسودگی روانی شدید در میان خبرنگارانی که در حوزههای جنگ و بحران فعالیت میکنند، وجود دارد. این فرسودگی میتواند به مشکلات جدیتری نظیر افسردگی و انزوای اجتماعی منجر شود.
در نهایت، هر دو حرفه روانشناسی و خبرنگاری به نوعی در مواجهه مستقیم با مشکلات و دردهای انسانی قرار دارند، اما نحوه برخورد آنها با این چالشها و تأثیرات روانی ناشی از آنها بهطور اساسی متفاوت است. روانشناسان با ابزارهای علمی و حمایتی قادر به حل مشکلات و حفظ سلامت روان خود هستند، در حالی که خبرنگاران به دلیل محدودیتهای حرفهای و نبود حمایتهای مناسب، اغلب در برابر فشارها آسیبپذیرترند. این موضوع نشاندهنده نیاز فوری به سیستمهای حمایتی برای خبرنگاران است تا از سلامت روان آنها در مواجهه با سختترین واقعیتهای جامعه محافظت شود.