در این ویدئو قسمتی از خاطرات سرتیپ صبوریزاده از فرماندهان جنگ ۸ ساله را میبینیم.
سرتیپ صبوریزاده در قیسمتی از خاطرات خود میگوید: از ابتدایی که سوار کامیون شدم در فکر فرار بودم، به دو دلیل منتظر بودم تا هوا تاریک شود تا از کامیون بپرم، اول اینکه دید دو سرباز که در کامیون بودند کمتر باشد و دوم اینکه ستون را برای گرفتن من نگه ندارند.
این فرمانده دوران جنگ در قسمتی دیگر از خاطرات خود از تلاش برای خودردن مار و قورباغه برای زنده بودن میگوید.
منبع خبر "
فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.