به گزارش شمال نیوز، اوایل سال ۱۴۰۱ زن میانسالی با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد پسر ۳۰ سالهاش ناپدید شده است.
وی در تشریح ماجرا گفت: چند سال قبل با دو پسرم از افغانستان به ایران آمدیم و در منطقه شریف آباد خانهای اجاره کردیم و باهم زندگی میکنیم. پسر بزرگم رحیم، زن و بچه دارد اما کریم مجرد است. یک هفته پیش کریم با برادرش از خانه بیرون رفتند اما چند ساعت بعد رحیم تنها به خانه برگشت.
وقتی سراغ برادرش را گرفتم گفت کریم برای انجام کاری به مسافرت رفته و چند روز دیگر برمیگردد. از آن زمان به بعد هم خبری از پسر کوچکم ندارم و او حتی یک تماس هم با من نگرفته و میترسم برایش اتفاقی افتاده باشد.
پس از اظهارات این زن مأموران رحیم را احضار کردند و تحت بازجویی قرار دادند.
رحیم در ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت برادرش شد اما با توجه به تناقض گوییهای وی شک مأموران به او بیشتر شد و در ادامه بازجوییها سرانجام در اعترافاتی تکان دهنده به قتل برادرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: چند روز پیش از آنکه برادرم را بکشم همسرم ماجرای تلخی را برایم تعریف کرد.
او به من گفت که وقتی در خانه نبودیم کریم دخترمان را آزار داده و از او فیلم گرفته است. از حرفهای همسرم شوکه شدم و نمیدانستم باید چه کاری انجام دهم. همان موقع با دخترم حرف زدم و از او خواستم تا اظهاراتش را ثابت کند.
دخترم هم وقتی عمویش خواب بود تلفن همراهش را برداشت و به من نشان داد و عکسها و فیلمهایی که برادرم از دخترم گرفته بود را دیدم. آنجا بود که تصمیم گرفتم برادرم را به قتل برسانم. غروب همان روز به بهانهای کریم را به بیابانهای اطراف شریف آباد کشاندم و او را کشتم.
در حالی که متهم به صراحت به قتل برادرش اعتراف کرده بود، همسرش با مراجعه به پلیس آگاهی راز جنایت دیگری را برملا کرد و گفت: صبح همان روزی که برادر شوهرم ناپدید شد شوهرم دخترمان را به بهانه خرید لباس بیرون برد اما عصر بدون دخترم به خانه برگشت و گفت او را به خاطر اتفاقی که افتاده به افغانستان فرستاده است.
با اینکه من حرفهایش را باور نکردم اما از ترسم دیگر پیگیر سرنوشت دخترم نشدم. اما حالا که فهمیدم شوهرم برادرش را کشته مطمئن شدم که سر دخترمان هم بلایی آورده است.
بعد از اظهارات همسر متهم، رحیم دوباره بازجویی شد و این بار به قتل دخترش نیز اعتراف کرد و گفت: بعد از بلایی که برادرم بر سر دخترم آورد حالم بد بود و نمیتوانستم این موضوع را تحمل کنم. آن روز صبح دخترم را به بهانه خرید بیرون بردم و با هم صبحانه خوردیم و بعد او را به بیابانهای شریف آباد بردم و با چاقو او را کشتم و جسدش را در داخل گودالی انداختم، بعد به خانه آمدم و چند ساعت بعد هم برادرم را کشتم.
با اعترافات متهم، مأموران به سراغ اجساد دو قربانی در بیابانهای شریفآباد رفتند و به جست و جو پرداختند اما غیر از کیف و کفش و لباسهای تکه پاره شده و چند تکه استخوان چیزی کشف نشد و پلیس احتمال داد که اجساد را حیوانات خوردهاند.
در ادامه پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهم محاکمه شود اما قضات دادگاه پس از بررسی پرونده مقرر کردند ابتدا با انجام آزمایش DNA باید مشخص شود استخوانهای کشف شده متعلق به مقتولان است یا خیر و در صورت تأیید هویت دو مقتول باید همه اولیای دم شناسایی و درخواست آنها از سفارت افغانستان گرفته شود تا متهم پای میز محاکمه بایستد.
بنابراین پرونده برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگردانده شد. اما در این میان یکی از اقوام متهم با حضور در دادگاه مدعی شد که اولیای دم مقتولان همگی رضایت خود را اعلام کردهاند.
بدین ترتیب در صورت تأیید هویت مقتولان و همچنین بررسی و تایید رضایت اولیای دم از سوی سفارت افغانستان متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد.