دو بال پیروزی ایران در میانه رویدادهای تاریخی و تحولات ژئوپلیتیکی جهان

خبرآنلاین یکشنبه 29 مهر 1403 - 12:31
در صورت پیروزی احتمالی ترامپ در آمریکا، تأثیرات این انتخابات بر اقتصاد و رفتار بین‌المللی ایران چیست؟

اهداف سیاسی ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران، بر اساس ضرورت‌های ژئواستراتژیک، منطقه‌ای و اقتصادی تنظیم گردیده است. این اهداف طیف گسترده‌ای از کنش، برنامه‌ریزی و رفتارهای دیپلماتیک سازمانی را شامل می‌شود. تحریم‌ها، ابزاری ناکارآمد و پرهزینه برای اعمال فشار سیاسی هستند که در بلندمدت، پیامدهای منفی اقتصادی و اجتماعی در کشور به بار خواهند آورد. تحریم‌های اعمال شده بر ایران پس از خروج آمریکا از برجام، دسترسی ایران به منابع مالی و بازارهای بین‌المللی محدود کرده و منجر به افزایش هزینه‌های تجارت خارجی ایران گردیده است. همچنین محدودیت‌های ارزی در برخی از دوره‌ها منجر به جهش‌های ارزی و درنهایت منجر به جهش‌های تورمی شده است. حال که فرصت چندانی تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در ۵ نوامبر ۲۰۲۴ نمانده، پرسش مهم این است؛ در صورت پیروزی احتمالی ترامپ در آمریکا، تأثیرات این انتخابات بر اقتصاد و رفتار بین‌المللی ایران چیست؟ آنچه در ادامه می‌آید پاسخی به این سوال است. 

بازدارندگی ایران تقویت شد 

اگر ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی نقطه آغاز در نظر گرفته شود، ایران شاهد تحولات متعددی در منطقه بوده‌ است. ابتدا حملات بی‌امان و وحشیانه اسرائیل به غزه، سپس حمله این رژیم به بخش کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق و در نهایت عملیات وعده صادق و پاسخ قاطع ایران به این تجاوزات رخ داد. با نگاهی جامع به این وقایع، می‌توان تقویت بازدارندگی ایران را مشاهده کرد. این موضوع مشابه وضعیتی است که در مورد کشورهای دارای سلاح هسته‌ای وجود دارد. به این معنا که دیگر کشورها به دلیل ترس از پیامدهای سنگین، جرئت حمله به آن‌ها را پیدا نمی‌کنند. به نظر می‌رسد ایران به‌ نوعی به بازدارندگی با سلاح‌های متعارف دست‌یافته است. این بازدارندگی به این معناست که هرگونه تجاوز احتمالی به ایران، با پاسخی قاطع و پر هزینه از سوی این کشور روبرو خواهد شد. این مفهوم، ریشه در محاسبات سنتی دارد که از زمان سون‌تزو و نگارش کتاب هنر جنگ تا نظریات ریمون آرون و متفکران معاصر مطرح بوده است. در این دیدگاه، هر اقدامی با سنجش هزینه و فایده همراه است. با این‌حال، نکته مهم در مورد بازدارندگی ایران، ابعاد عمیق‌تر آن در مقایسه با محاسبات سنتی است. این موضوع شباهت‌هایی به بازدارندگی اتمی دارد. برای مثال، پس از آزمایش اولین سلاح هسته‌ای هند در سال ۱۹۹۸ میلادی، پاکستان نیز به ‌سرعت در همین مسیر گام برداشت. این اقدام نشان می‌دهد که سایه ترس از سلاح هسته‌ای، می‌تواند از وقوع جنگ و درگیری جلوگیری کند. ایران نیز با اتکا به قدرت بازدارندگی خود، که ترکیبی از توانمندی‌های نظامی متعارف و دکترین قاطع دفاعی است، به ثبات و امنیت در منطقه کمک می‌کند.
از زمان آزمایش هسته‌ای هند در سال ۱۹۹۸ میلادی، این کشور از مصونیت نسبی در برابر حملات خارجی پیدا کرد. پس ‌از آن، پاکستان نیز با انجام آزمایش مشابه، به ‌نوعی به بازدارندگی هسته‌ای دست‌یافت. این دستاورد، یعنی بازدارندگی به وسله سلاح های متعارف به ‌عنوان یکی از افتخارات ایران در دوران أخیر تلقی می‌شود و واکنش‌های متعددی را به دنبال داشته است. 
باید تاکید کنم، اهمیت این اقدام در جایگاه راهبردی آن نهفته است. شلیک ۳۰۰ موشک، قدرت موشکی ایران را به ‌وضوح به نمایش گذاشت و بازدارندگی قابل‌توجهی در برابر تهدیدات خارجی ایجاد کرد. اگرچه بخش زیادی از این موشک‌ها در نهایت توسط سامانه‌های دفاعی آمریکا، انگلیس، فرانسه و اردن سرنگون شدند، اما این موضوع نشان‌دهنده نگرانی و هراس این کشورها از قدرت موشکی ایران بود. از سوی دیگر عدم تلفات انسانی در این حمله، نشان‌دهنده دقت و ظرافت ایران در طراحی و اجرای عملیات نظامی با هدف بازدارندگی به‌جای تخریب و کشتار بود. این اقدامات، در کنار عدم حمله رژیم صهیونیستی به منافع ایران پس از عملیات وعده صادق، مؤید موفقیت ایران در ارتقای بازدارندگی خود از طریق قدرت نظامی متعارف است. 

قدرت نظامی‌ و دیپلماسی، دو بال پیروزی

با ‌وجود موفقیت بالای ایران در بازدارندگی نظامی، اما کشورمان چالش‌های متعددی نیز در مسیر پیش روی خود دارد. تحریم‌های اقتصادی، تنش‌های منطقه‌ای و مسائل مربوط به جنگ غزه، از جمله این چالش‌ها هستند. برای حفظ و ارتقای این دستاورد ارزشمند، لازم است ایران ضمن تداوم تقویت توان دفاعی خود، در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز استراتژی داشته و اقدامات مؤثری انجام دهد تا به ثبات و امنیت پایدار در منطقه دست یابد. استراتژی یا امور استراتژیک مانند کبوتری است که دو بال دارد، شامل بال نظامی و بال دیپلماسی است. برای پرواز این پرنده، هر دو بال باید به‌طور هماهنگ حرکت کنند. این موضوعی است که در طول تاریخ همواره مورد توجه بوده است. نویسنده سال‌ها در خلال جنگ ایران و عراق و مذاکرات مربوط به پایان آن، شاهد این امر بوده است. هماهنگی بین وزارت امور خارجه و بخش‌های نیروهای مسلح در این زمینه نقشی اساسی دارد. به نظر می‌رسد می‌توان اقدامات بیشتری در این راستا انجام داد. برای مثال، پس از عملیات وعده صادق و شلیک موشک‌های ایران به سمت سرزمین‌های اشغالی، وزیر خارجه اسرائیل بلافاصله به ۴۳ کشور نامه نوشت و تجاوز ایران را شرح داد.


 در مقابل، زمانی‌که رژیم صهیونیستی به بخش کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه حمله کرد، آیا ایران اقدامی مشابه در جهت روشنگری برای جامعه جهانی انجام داد؟ وضوح و آشکار بودن این تجاوز و نقض صلح آشکار در چارچوب فصل هفت منشور ملل متحد، ایجاب می‌کرد که ایران به ۱۶۰ کشور نامه بنویسد و با شرح وضعیت، حقانیت خود را به اثبات برساند. در حادثه ناگوار سقوط هلی‌کوپتر نیز، کشور شاهد همدردی جامعه جهانی با ایران در بخش دیپلماسی بود. ایران می‌توانست با تشکیل هیئت‌های دیپلماتیک (مثلاً ۱۰۰ هیئت) و اعزام آن‌ها به ۱۰۰ کشور، علاوه بر پاسخ به پیام‌های تسلیت، در مورد تحریم‌ها، راه‌های بهبود اوضاع و زمینه‌های همکاری با دیگر کشورها به گفتگو بپردازد. همچنین می‌توانست غیرقانونی بودن تحریم‌های فرامرزی آمریکا را برای این کشورها تشریح کند و آن‌ها را به عدم پایبندی به این تحریم‌ها تشویق نماید. این اقدامات نیازمند تلاش و پیگیری مستمر است. اساس دنیا بر پایه تعامل و دیپلماسی استوار است و برای رسیدن به اهداف، باید با صبر و حوصله این مسیر را دنبال کرد.

لزوم دیپلماسی فعال‌تر 

به نظر می‌رسد در تبیین آثار تحریم برای جهانیان کوتاهی شده است. حداقل دستگاه دیپلماسی می‌توانست  به‌صورت گفتمانی و رو در رو به این مهم بپردازد. علی‌رغم برخی انتقادات، در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ و تا نیمه اول دهه ۸۰ پیشنهادات زیادی در موضوعات مختلف، از طرف ایران (مجریان سیاست خارجه) ارائه می‌شد. مجریان سیاست خارجه در سازمان‌های تخصصی بین‌المللی همیشه دارای پیشنهاد بودند. از تغییر ساختار ملل متحد تا ارائه پیسنهادها و ابتکارات در سازمان بین المللی کار، سازمان بین المللی دریانوردی، سازمان بین المللی کشاورزی و غذاست. دیپلماسی نوین دو نکته دارد. یک اینکه باید سفیران همواره در تلویزیون، روزنامه و رسانه‌های کشور مدنظر باشند و دوم اینکه دیپلماسی عمومی داشته باشند، یعنی برای افراد عادی به زبان انگلیسی هم برنامه داشته باشند و آن‌ها نیز با جاذبه‌های ایران آشنا شوند. همین قضیه غزه نشان داد دانشجو در دانشگاه‌های کلمبیای نیویورک، مدرسه علوم سیاسی لندن و هاروارد چقدر می‌تواند مؤثر باشد. در حالی ‌که در گذشته این دانشگاه‌ها در اختیار جریان طرفدار اسرائیل و یهودی‌ها بود ولی الان این‌طور نیست. این نشان می‌دهد دنیا تغییر کرده و دولت‌ها باید روش‌های خود را عوض کنند.

ایران امروز با ایران بعد از خروج ترامپ از برجام متفاوت است

همان‌طور که افلاطون، فیلسوف یونان باستان، بیان کرده است، یک انسان دو دفعه به‌صورت مشابه نمی‌تواند در یک رودخانه شنا کند. یعنی گذر زمان انسان و محیط اطراف او را دستخوش تغییر می‌کند. این امر در مورد جوامع و ملت‌ها نیز صادق است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و در سال‌های أخیر شاهد تحولات قابل ‌توجهی در عرصه‌های مختلف، به‌خصوص در فضای سیاسی و اقتصادی بوده است. خروج ایالات ‌متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی نقطه عطفی در روابط ایران با جامعه جهانی به شمار می‌رود. این اتفاق، فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران را به‌طور قابل توجهی افزایش داد. با وجود این چالش‌ها، ایران تلاش‌های دیپلماتیک خود را برای حفظ روابط با سایر کشورها و بازگشت به توافق هسته‌ای ادامه داده است. وضعیت اقتصادی ایران در مقایسه با سال ۲۰۱۸ پیچیده‌تر شده است. از یک سو، ایران از نظر حضور در عرصه جهانی و تعاملات بین‌المللی پیشرفت‌هایی داشته است. از سوی دیگر، فشارهای اقتصادی، به خصوص تحریم‌های ایالات متحده، منجر به افزایش مشکلات اقتصادی برای مردم ایران شده است. 

چالش‌های اقتصاد ایران


اقتصاد ایران با چالش‌های متعددی در بخش‌های مختلف، از جمله تولید، خدمات و مصرف مواجه است. یکی از بارزترین این چالش‌ها، مصرف بالای انرژی، به‌خصوص در حوزه سوخت‌های فسیلی است. ایران در حال حاضر در زمره هفت کشور مصرف‌کننده برتر سوخت‌های فسیلی در جهان قرار دارد. این آمار نشان‌دهنده عدم تناسب الگوی مصرف در ایران و نیاز به اصلاحات ساختاری در این حوزه است. فشارهای اقتصادی ایالات متحده بر ایران، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر الگوی مصرف و شاخص‌های اقتصادی این کشور تأثیر گذاشته است. تحریم‌ها، دسترسی ایران به منابع مالی و بازارهای بین‌المللی را محدود کرده و منجر به افزایش تورم، بیکاری و سایر مشکلات اقتصادی شده است. تحریم‌های اقتصادی به ‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و وادار‎ کردن کشورها به تغییر رفتار، سابقه‌ای دیرینه دارد. با وجود این، کارایی و اثربخشی تحریم‌ها همواره مورد بحث و جدل بوده است. در ادامه متن، به بررسی کارایی تحریم‌ها با تمرکز بر تجربه ایران پرداخته خواهد شد.

میزان کارایی تحریم‌های ایران؟ 


در طول تاریخ، تحریم‌های اقتصادی علیه طیف گسترده‌ای از کشورها، از جمله آفریقای جنوبی، عراق، کره شمالی، خمرهای سرخ و اخیراً روسیه، اعمال شده است. آمار نشان می‌دهد که از میان حدود ۱۲۰ مورد تحریم اعمال شده، تعداد بسیار کمی به‌ طور کامل به اهداف خود دست‌یافته‌اند. ایران یکی از کشورهایی است که در طول چند دهه گذشته با تحریم‌های اقتصادی متعددی روبرو بوده است. این تحریم‌ها، به خصوص از سال ۲۰۰۳ میلادی به بعد، تشدید شده و تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و معیشت مردم ایران گذاشته است. تحریم‌ها، دسترسی ایران به منابع مالی و بازارهای بین‌المللی را به شدت محدود کرده و منجر به افزایش تورم، بیکاری و سایر مشکلات اقتصادی شده است. با وجود این چالش‌ها، مردم ایران همچنان با روحیه‌ای قوی به زندگی و کار خود ادامه داده‌اند. اگرچه تحریم‌ها نتوانسته‌اند به‌طور کامل به اهداف خود دست یابند، اما هزینه‌های سنگینی را به مردم ایران تحمیل کرده‌اند. بدون شک، اگر ایران در دو دهه گذشته با تحریم‌های اقتصادی روبرو نبود، کشور شاهد شکوفایی اقتصادی و پیشرفت‌های قابل توجهی در زمینه‌های مختلف، ازجمله نوآوری و کارآفرینی ‌می‌بود. ایران با اتکا به نیروی انسانی جوان و منابع عظیم خود، پتانسیل بالایی برای توسعه و پیشرفت دارد. تحریم‌ها، ابزاری ناکارآمد و پرهزینه برای اعمال فشار سیاسی هستند. در حالی که ممکن است در برخی موارد به نتایج کوتاه‌مدت دست یابند، اما در بلندمدت، پیامدهای منفی اقتصادی و اجتماعی به بار می‌آورند. تجربه ایران نشان می‌دهد که تحریم‌ها نه تنها نتوانسته‌اند ایران را به تغییر رفتار وادار کنند، بلکه باعث رنج و مشقت مردم این کشور شده‌اند.

ایران، نقطه تقاطع رویدادهای تاریخی و تحولات ژئوپلیتیکی جهان 


اگر گفته شود که ایران از نظر ذخایر اثبات شده نفت خام در رتبه چهارم جهان قرار دارد و بزرگترین دارنده ذخائر تجمعی نفت خام و گاز طبیعی متعارف در دنیاست و همچنین در زمینه گاز طبیعی دومین کشور از نظر ذخایر اثبات شده است، این موضوع صحت دارد و نکته‌ای قابل توجه است. اما ایران فقط به این دو مورد خلاصه نمی‌شود. این کشور در نقطه تقاطع رویدادهای تاریخی و تحولات ژئوپلیتیکی جهان قرار دارد و این موضوع در حال حاضر نیز صدق می‌کند. با وجود تمام چالش‌ها و مشکلاتی مانند تحریم‌ها، اگر یک هواپیما یا حتی هزاران هواپیما از اروپا به سمت شرق بخواهد سفر کند، عبور از آسمان ایران به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه‌تر خواهد بود و در صورت فرود در فرودگاه امام خمینی که ۱۲۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد، این صرفه‌جویی به مراتب بیشتر خواهد بود. 
ایران از نظر منابع طبیعی، نیروی انسانی و امکانات در وضعیت مطلوبی قرار دارد. اما بهره‌برداری کارآمد از این منابع نیازمند مدیریت صحیح و هماهنگی بین بخش‌های مختلف است. در این زمینه، جای تردید وجود دارد که ایران عملکرد قابل قبولی داشته باشد. با وجود تمام چالش‌ها، هویت و جایگاه ایران به ‌عنوان یک کشور مستقل، فارغ از وابستگی به نفت یا نوع آن (شیل یا غیره) محفوظ است.

مشکل آمریکا با ایران چیست؟ 


یکی از موضوعاتی که  درخصوص تشدید تحریم های ایران مطرح می شود این است که آیا افزایش تولید نفت شیل پشت پرده شروع تحریم های گسترده علیه ایران است یا خیر؟ به عبارتی، برخی ها معتقدند با افزایش تولید نفت شیل و اقتصادی شدن استخراج آن، آمریکا دیگر نیازی به نفت خلیج فارس و تامین امنیت آن از سوی ایران ندارد و به همین دلیل کلان‌معامله تاریخی خود  با ایران را زیر پاگذاشته است. به باور این افراد، کلان‌معامله‌ای از دهه ۱۳۳۰ بین ایران و آمریکا وجود داشت که با بی نیاز شدن آمریکا به نفت خلیج فارس، این کلان‌معامله هم خاصیت خود را از دست داده است. این افراد به همزمانی تحریم های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و افزایش تولید نفت شیل نیز استناد می کنند و آن تحریم ها را نتیجه بی نیازی ایالات متحده به کلان‌معامله قدیمی می دانند. 
در این خصوص باید موضوع را با دو گزاره بحث کنیم. موضوع اول این است که نفت شیل در مقابل مخازن نفتی عظیمی مانند گچساران در ایران، از نظر مقیاس و پایداری قابل مقایسه نیست. استخراج نفت شیل با استفاده از دو تکنولوژی اصلی انجام می‌گردد. اول استخراجبه روش معدنی از سنگ‌های رسوبی، در این روش، نفت از لابه لای سنگ‌های رسوبی استخراج می‌شود، برخلاف نفت خام که به صورت سیال وجود دارد. دوم حفاری افقی، این روش به دسترسی به منابع نفتی در اعماق زمین که استخراج آن‌ها با روش‌های سنتی دشوار است، کمک می‌کند. این در حالی است که میزان ضریب تولید نفت شیل در مقایسه با مخازن نفتی سنتی بسیار پایین‌تر است. به‌عنوان مثال، یک میدان نفتی شیل ممکن است در روز ۱۰ بشکه نفت تولید کند، در حالی که یک میدان نفتی مانند یادآوران ‌تواند تا ده‌ها رابر این مقدار تولید نفت داشته باشد. از طرفی عمر میدان‌های نفت شیل به‌طور قابل توجهی کوتاه‌تر از میدان‌های نفتی سنتی است. به‌عنوان مثال، یک میدان نفت شیل ممکن است فقط برای دو سال نفت قابل توجهی تولید کند. نکته دیگر فرآیند استخراج نفت شیل می‌تواند منجر به آلودگی منابع آب زیرزمینی و سطحی در منطقه شود.
اثرات زیست‌محیطی استخراج نفت‌خام در مقایسه با نفت شیل به‌طور کلی کمتر است. در مورد نفت شیل، استخراج و شستشوی سنگ‌ها برای استخراج نفت، می‌تواند منجر به آلودگی منابع آب در منطقه شود. در حال حاضر، ایالات متحده حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز نفت شیل تولید می‌کند. با این ‌حال، این به معنای پایداری بلندمدت این سطح تولید نیست. برخلاف مخازن نفتی سنتی مانند اهواز، استخراج نفت شیل در بلندمدت با چالش‌های قابل توجهی مواجه است. حتی با فرض استخراج بهینه، عمر میدان‌های نفت شیل به‌طور قابل توجهی کوتاه‌تر از میدان‌های نفتی سنتی است. مگر اینکه چاه‌های جدید به‌طور مداوم حفر شوند، حفظ سطح تولید فعلی نفت شیل در بلندمدت دشوار خواهد بود. ایران با وجود منابع و پتانسیل‌های فراوان، در زمینه مدیریت و بهره‌برداری کارآمد از این منابع با چالش‌هایی روبرو است. نفت شیل، علی‌رغم پیشرفت‌های تکنولوژیکی، در مقیاس و پایداری با مخازن نفتی سنتی مانند گچساران قابل مقایسه نیست و معایب زیست‌محیطی قابل توجهی نیز به همراه دارد. هویت و جایگاه ایران به ‌عنوان یک کشور مستقل، به منابع طبیعی محدود نمی‌شود و این کشور با اتکا به منابع انسانی و ظرفیت‌های خود می‌تواند مسیر توسعه و پیشرفت را در بلندمدت دنبال کند.
در کنار آنچه در خصوص نفت شیل گفته شد، حال سوال این است که مشکل اصلی ایالات متحده با ایران بر سر چیست. از دیدگاه من، اصل مشکل ایالات متحده با ایران، که در کتابی که نوشته ام و اخیرا به نام روابط ایران و آمریکا ترجمه شده است، مسئله خاورمیانه است. به‌طور مشخص‌تر، مسئله اسرائیل است. ایالات متحده به این نتیجه رسیده که بدون حضور اسرائیل در این منطقه، منافعش حفظ نمی‌شود و ایران یکی از کشورهایی است که این موجودیت را تهدید می‌کند. به‌طور مستقیم این طور نیست، اما هیچ تردیدی وجود ندارد که هم انقلاب ایران و هم جمهوری اسلامی تأثیر زیادی بر مردم کشورهای عربی دارند. 
به هر حال، آنچه ایران در این مناطق دارد، بسیار متفاوت از دیگران است و موضوعی که ایالات متحده نسبت به آن بسیار حساس است، حضور اسرائیل در این منطقه است. اینکه سیاست خارجی ایران چگونه باید باشد، اینکه آیا باید به دنبال محو اسرائیل باشد یا تنش‌زدایی با ایالات متحده را دنبال کند، نیاز به بحث دارد. اما در نهایت، حرف اصلی آمریکایی‌ها این است که ایران باید این موضوع را کنار بگذارد و این مسئله نیازمند بحث طولانی است. نفت ایران آنقدر مهم این روزها نیست و تنها ۲-۱ درصد از تولید نفت جهان را تشکیل می‌دهد. همچنین، انرژی اکنون بسیار متنوع شده است و ده‌ها حامل انرژی جدید وجود دارند. علاوه بر انرژی‌های تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، بادی، آبی و غیره، هیدروژن سبز و آبی و دیگر انواع انرژی نیز وجود دارند. 
تفاوت این جنگ غزه با جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ میلادی نیز همین است. در سال ۱۹۷۳ میلادی، زمانی که جنگ اعراب و اسرائیل شروع شد، عربستان سعودی و به تبع آن دیگر کشورهای عربی عضو اوپک، جلو استخراج نفت را گرفتند و در مدت ۷-۸ روز اسرائیل جنگ را خاتمه داد. این بار اسرائیل خاتمه نخواهد داد، زیرا نفت‌خام متعارف تنها در دست کشورهای عربی نیست، بلکه اکنون بسیاری از کشورها از جمله جمهوری آذربایجان، جمهوری قزاقستان، روسیه و دیگران نیز تولیدکننده نفت هستند و نفت از طریق خط لوله باکو، تفلیس، جیهان در شمال و خط لوله ایلات-اشکلون از جنوب به سمت اسرائیل می‌رود.
مورد بعدی این است که آنقدر تعداد حامل‌های انرژی زیاد شده که فقط نفت یا گازوئیل یا بنزین نیست که موتور محرکه نیروهای تولیدی و مصرفی یک کشور باشد. خیلی چیزهای دیگر است که از همه مهم‌تر برق است. سومین نکته به نظرم مقدار تأثیر این موارد روی جنگ‌ها کمتر شده است. بنابراین الان نسبت به گذشته استفاده از سلاح نفت و گاز به صورت عریان یعنی فقط قطع کردن کار نمی‌کند اما اگر یک خط لوله ۳۵ میلیارد مترمکعب در سال داشته باشید و از ایران به چین یا اروپا باشد و آن را قطع کنید تأثیرگذار است ولی اینکه گاز دارید که خود مصرف می‌کنید و نفت خامی که به این وضعیت می‌فروشید تأثیرگذار نیست. 

ایران مستقل از رقابت بین چین و آمریکا


برخی بیان می‌کنند ایران در رقابت بین چین و آمریکا قرار گرفته و مجبور است یکی را انتخاب کند، این دیدگاه مربوط به زمانی است که تئوری بازی‌ با حاصل جمع صفر غالب بود. در این دیدگاه، هرگونه منفعت یک طرف در معامله، به منزله ضرر طرف مقابل تلقی می‌شد. حال آن‌که این موضوع در دنیای واقعی صادق نیست. نکته دیگر آن‌که در سیاست‌های کلان ایالات متحده و چین، جایگاهی برای ایران در نظر گرفته نشده است. این به معنای ضعف ایران نیست، بلکه نشان‌دهنده برنامه‌ریزی بلندمدت این دو کشور است. چین دارای برنامه‌های ۵ و ۷ ساله مدون، به‌خصوص در حوزه انرژی است. ایالات متحده نیز اهداف مشخص خود را دنبال می‌کند. این کشور از نظر تکنولوژی پیشرو بوده و در سیاست خارجی، تمرکز خود را بر منطقه دریای چین جنوبی معطوف کرده است. در هر سناریو، به نظر می‌رسد ایران نقشی ندارد. البته طبق تئوری اثر پروانه‌ای، هر رویدادی، هر چند کوچک، می‌تواند پیامدهای بزرگی در پی داشته باشد. با این‌ حال، به نظر می‌رسد در مذاکرات بین آمریکا و چین، ایران اولویت اصلی محسوب نمی‌شود و تلاش ایران برای بهره‌برداری از رقابت بین این دو کشور، راه به‌جایی نخواهد برد. با وجود رقابت میان چین و آمریکا، این دو کشور دارای مجموعه‌ای از قراردادها، توافقات و تعهدات گسترده هستند. به‌طوری که بازارهای ایالات متحده برای چین و بالعکس کاملاً باز است.

ایران و آمریکا، آغازی برای گفتگو


در حال حاضر، کشور شاهد رویکردی خاص برای حل مسائل ایران و آمریکا است. جریانات سیاسی کنونی همانند رودخانه‌هایی هستند که به‌طور همزمان و مجزا، مسیر خود را طی می‌کنند. در خصوص تحریم‌ها، باید به دنبال روش‌هایی فراتر از راه‌حل‌های موجود برای دور زدن آن‌ها بود. ایران، با وجود تجربیات قابل توجه در زمینه تحریم، همچنان نیازمند راه‌کارهای گسترده‌تر است. هند نمونه بارزی در این زمینه محسوب می‌شود. در سال ۱۹۹۸ میلادی، پس‌ از انجام اولین آزمایش موشکی هسته‌ای توسط هند، ایالات متحده این کشور را تحریم کرد. با این ‌حال، این تحریم‌ها بی‌اثر واقع شد و در سال ۲۰۰۲ میلادی، پیمان همکاری‌های استراتژیک فناورانه بین هند و آمریکا به امضا رسید. دلیل این امر، اتکای هند به توان داخلی خود در ساخت موشک بود. همچنین، حضور گسترده اتباع هندی در سراسر جهان، اعمال محدودیت‌های شدید را برای ایالات متحده دشوار کرد. در مقابل، ایران علی‌رغم برخورداری از تعداد قابل توجهی متخصص در خارج از کشور، نتوانست از این ظرفیت به بهترین شکل در دوران تحریم‌ها بهره‌مند شود. فقدان سیستم مناسب برای ارتباط با این افراد، به‌خصوص نخبگان حاضر در دانشگاه‌های معتبر مانند هاروارد، ام آی تی و استنفورد، یکی از چالش‌های اساسی بود. علاوه بر این، در برخی موارد کشور شاهد اتخاذ رویکردی معکوس بوده است. به‌عنوان مثال، صدور ممنوع الخروجی برای فردی که مرتکب جرم مالی شده، اقدامی ناکارآمد تلقی می‌شود. به‌جای این امر، می‌توان با ممنوع الورود کردن چنین فردی، از حضور او در کشور جلوگیری کرد.
به‌جای اعمال محدودیت خروج برای افراد، باید از ورود آن‌ها به کشور جلوگیری کرد. اقداماتی همچون ممنوع الخروجی افراد، ما را از مسیر هند و دستاوردهای آن دور می‌کند. باید ده سال به‌طور جدی برای رفع چالش‌های مدیریتی و هماهنگی در سیاست‌گذاری‌ها و همچنین حل معضل موازی‌کاری تلاش کرد. کشور زمانی که به خودکفایی کامل برسد، می‌تواند با اتکا به توان داخلی در مذاکرات از موضع قدرت وارد شود. با وجود تمام این چالش‌ها، مذاکره‌کنندگان ایرانی از مهارت بالایی برخوردار هستند و ایران در زمینه دیپلماسی سابقه‌ای درخشان دارد. همان‌طور که در فصل آخر کتاب ایران و آمریکا، آغازی برای گفتگو به آن اشاره شده است، اقدامات قهرآمیز یک کشور صرفاً به پرتاب موشک محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند شامل رفتارهایی در مذاکرات نیز باشد که طرف مقابل را تحت فشار قرار دهد. در سیاست‌گذاری کشور، دیپلماسی و مذاکره جایگاه خاصی دارد. باید با همه کشورها، نه فقط یک کشور، گفتگو انجام شود. اگر کشوری مستثنی گردد، باید به دنبال ۱۹۹ کشور دیگر از ۲۰۰ کشور رفت.

پیروزی ترامپ تأثیر در صادرات نفت ایران نخواهد داشت 
در ظاهر ممکن است، پیروزی ترامپ در صادرات غیرنفتی ایران تأثیر داشته باشد، اما در واقعیت این‌طور نیست. یعنی ایران نفت خود را می‌فروشد و این حق کشور است. حتی این موضوع باید در دیوان دادگستری بین‌المللی مطرح شود که چگونه یک کشور می‌تواند قوانین و ضوابط خود را به خارج از مرزهایش تسری دهد. این کاری است که آمریکایی‌ها انجام می‌دهند. ایران همیشه نفت خود را تا جایی که امکان داشته است صادر کرده و گاهی این صادرات به صورت رسمی و با ارقام مشخص بوده، مانند دوره پسا برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی و گاهی به صورت مخفیانه بوده است. در هر صورت این کار انجام می‌شود. به نظر می‌رسد مسئله نفت یک موضوع تناقض‌آمیز است. در حال حاضر، انتخابات ۷ نوامبر نزدیک است و مردم ایالات متحده به قیمت نفت حساس هستند چون افزایش قیمت فرآورده‌ها تأثیر زیادی در انتخاب آنها دارد. به نظر می‌رسد نفت ایران به میزان کافی به فروش برسد. اگر ‌نتوانیم بیشتر به فروش برسانیم، دلیلش آن خواهد بود که بیشتر تولید نشده است. متأسفانه در سال‌هایی که کشور به دنبال تولید انرژی هسته‌ای بوده، توسعه انرژی‌های فسیلی مانند نفت‌خام و گاز طبیعی کنار گذاشته شده است. صنعت نفت مانند یک کودک است؛ باید به طور مداوم به آن توجه کرد. اگر یک لحظه غفلت شود، ممکن است خساراتی به آن وارد شود. نفت نیز از جمله منابعی است که بسیار آسیب‌پذیر و نسبت به تغییرات سیاسی حساس است. این نشان می‌دهد که باید همواره به آن توجه شود. متأسفانه چند سالی است که این کار را انجام نشده و امید است که دوباره به این موضوع توجه شود.

نفت ایران نقش مهمی در توسعه تمدن داشته است 
یک نویسنده به نام دانیل یرگین وجود دارد که در زمینه اقتصاد انرژی شناخته شده است. او کتابی به نام  «غنیمت» نوشته که تاریخ نفت را بررسی می‌کند. این کتاب، درباره تاریخ نفت جهان و تاریخ نفت ایران است. این کتاب چند هزار صفحه‌ای توضیح می‌دهد که نفت ایران چه نقش مهمی در توسعه تمدن داشته است. یرگین کتاب دیگری به نام «جستجو» دارد که در سال ۱۹۹۰ میلادی نوشته است و در آن به مسائل مربوط به انرژی‌های جایگزین و انرژی‌های پاک می‌پردازد. سومین کتاب دانیل یرگین که اخیراً نوشته شده نیز در همین زمینه است. در دو کتاب أخیر، ایران به‌طور کلی غایب است. وقتی از یرگین در این باره پرسیده شد، پاسخ داد که تولید نفت ایران کم است و مشکلات داخلی این کشور اجازه نمی‌دهد که در این مباحث بیشتر به آن پرداخته شود. با این‌حال، ایران همچنان در حوزه انرژی اهمیت دارد. 
ایران بزرگ‌ترین مجموعه نفت و گاز جهان را داراست. حتی با توسعه انرژی‌های پاک، احتمالاً تا سال ۲۰۵۰ میلادی، بیش‌ترین خودروهای دنیا با انرژی‌های فسیلی حرکت خواهند کرد و بیشترین تولید برق نیز به همین روش خواهد بود. سیاست‌گذاری‌هایی که برای انرژی‌های پاک انجام می‌شود خوب است و باید به آن سمت حرکت کرد، اما این به معنای این نیست که کشوری در دنیا بتواند بدون استفاده از انرژی‌های فسیلی ادامه دهد. هیچ کشوری نمی‌تواند ادعا کند که به نفت و گاز نیازی ندارد، زیرا این منابع با تمدن انسانی عجین شده‌اند. نفت هنوز هم در بازارهای جهانی خرید و فروش می‌شود و روزانه بالای دو میلیون قرارداد نفتی بسته می‌شود که البته بیشتر به صورت کاغذی است. هنوز تا جایی که انرژی‌های پاک بتوانند جایگزین کاملی برای انرژی‌های فسیلی شوند، فاصله زیادی وجود دارد. نکته دیگر این است که گاز طبیعی نیز یک نوع انرژی پاک است، و ایران دومین ذخایر گاز طبیعی جهان را دارد.
بنابراین ایران هم در انرژی‌های فسیلی و هم در انرژی‌های پاک نقش دارد. مهم این است که تلاش گردد و دو اقدام صورت گیرد. اول توجه کشور به تدوین استراتژی هایی برای تبدیل نفت و گاز به توسعه معطوف گردد. یعنی نفت خامی که زیر پای مردم بندر لنگه است، تبدیل به توسعه‌ای شود که مردم محلی از آن بهره‌مند شوند. دوم از سرمایه‌گذاری در انرژی‌های نو و جدید نباید غفلت شود. کاری که امارات عربی متحده انجام می‌دهد، می‌تواند الگو باشد. چون انگلستان پول ندارد لابراتوارهای خود را در آنجا راه‌اندازی کند، امارات این کار را انجام می‌دهد. ایران هم باید انرژی‌های نو را توسعه دهد و هم انرژی‌های فسیلی را به فروش برساند و درآمد حاصل را صرف توسعه نماید.

۳۱۱۳۱۱

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

بیشتر بخوانید