جدال مارپیچ و بازدارندگی

اقتصادنیوز دوشنبه 30 مهر 1403 - 19:23
سید عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان در سفرهای 9 گانه خود به لبنان، سوریه، عربستان، قطر، عراق، عمان، اردن، مصر و ترکیه این پیام را مخابره کرد که ایران ضمن اینکه برای هرگونه جنگ و پاسخ به حملات اسرائیل آماده است، اما رویکرد و اولویت آن حمایت از صلح در خاورمیانه است.

اما چرا آقای عراقچی این کشورها به ویژه کشورهای حاشیه جنوب خلیج‌فارس را برای رایزنی‌های دیپلماتیک انتخاب کرد. در پاسخ باید گفت که تقریباً بیشتر کشورهای منطقه جنوب خلیج فارس به این ادراک مشترک رسیده‌اند که فرجام این تصاعد تنش می‌تواند عواقب امنیتی بزرگی برای منطقه به دنبال داشته باشد. به همین دلیل به نظر می‌آید در میان بازیگران موجود در منطقه خاورمیانه، منطقه جنوب خلیج فارس روزنه‌ای برای تهران است تا بتواند با تکیه بر دیپلماسی فعال خود هم بر ادراکات این بازیگران تاثیر بگذارد هم با توجه به روابط چند جانبه این بازیگران با قدرت‌های فرامنطقه‌ای نظیر ایالات متحده آمریکا و به ویژه چینی‌ها از این فرصت استفاده کند و این تغییر ادراک را به یک اهرم فشار بر بازیگران فرامنطقه‌اى تبدیل کند تا این‌ امکان به وجود بیاید که سطح تنش از آنچه که امروز مشاهده مى‌کنیم، پایین‌تر بیاید.

در این بین صحبت‌هاى آقای عراقچی در مورد توقف روند مذاکرات غیرمستقیم بین تهران و واشنگتن که از آن به عنوان روند مسقط یاد می‌شود، توجه رسانه‌ها را بسیار به خود جلب کرد که چرا در میانه رایزنی‌های دیپلماتیک برای کاهش تنش در منطقه، وزیر خارجه در این رابطه ابراز نظر کرده است.

به نظر مى‌رسد که جمهوری اسلامی ایران از مواضع و عملکرد اخیر ایالات متحده آمریکا ‌به شدت ناراضی است که یک دلیل آن برمی‌گردد به حمایت آمریکا از اصل پاسخ ‌ اسرائیل به حمله اول اکتبر ایران. درواقع واشنگتن با اصل پاسخ‌ مشکلى ندارد و یک ادراک مشترکی از حیث ضرورت پاسخ به اقدام ایران بین آمریکا و اسرائیل ایجاد شده است. از طرف دیگر ایالات متحده آمریکا طى چند روز گذشته درصدد برآمده تا با توجه به تجربه حمله اول اکتبر که ‌سامانه ضد موشکی اسرائیل نتوانست با موشک‌هاى ایران مقابله کند، از طریق سامانه‌های خودش و ارسال این سامانه‌ها به اسرائیل به این رژیم کمک کند. ضمن اینکه واشنگتن در نظر دارد با اعزام تکنسین‌های آمریکایی برای راه انداختن هرچه سریعتر این سامانه‌ها به اسرائیل یارى رساند. گفته مى‌شود شاید حدود ۱۰۰ سرباز آمریکایی در کنار سامانه ضد موشکی تاد در اسرائیل مستقر شوند. این هم مزید بر علت شده و تهران را از مواضع و عملکرد ایالات متحده در قبال تحولات منطقه خشمگین کرده است.

البته طی یک سال گذشته و با توجه به رخدادها، به لحاظ راهبردی تغییرات شگرفی در سیاست خارجی آمریکا در قبال منطقه مشاهده نمی‌شود. یعنی اگر در سند امنیت ملی آمریکا که در اکتبر ۲۰۲۲ حدود یک سال پیش از ۷ اکتبر منتشر شد، بر دو کلید واژه تاکید می‌شود، امروز هم با همان سیاست دو ستونی آمریکا در منطقه خاورمیانه مواجه هستیم؛ سیاستی که یک ستون آن را ‌ بازدارندگی تشکیل می‌دهد و ستون دیگر که می‌تواند مقوم بازدارندگی باشد، از دید آمریکا محدودسازی تنش است. به نظر نمی‌آید که آمریکایی‌ها با توجه به اولویت‌ها و کلان راهبردشان در قبال نظام بین‌الملل و رقابت با قدرت‌های بزرگ نظیر چین از این دو ستون عدول کرده باشد. حال اینکه این دو ستون تا به امروز چقدر کارآمد بوده، جای بحث دارد؛ ولی این مسئله که آمریکایی‌ها از چه منظر و با چه هدفی ‌ تحولات منطقه را دنبال می‌کنند، تغییر شگرفی در دیدگاه و سیاست آمریکایی‌ها مشاهده نمی‌‌شود. شاید برخی تمایلات در برخی مقاطع زمانی در نزد آمریکایی‌ها به‌وجود آمده باشد. به طور مثال ترور سید حسن نصرالله و انفجار پیجرها شاید این ادراک را نزد آمریکایی‌ها به وجود آورد که ممکن است تداوم چنین راهبردی از طرف اسرائیل در قبال حزب‌الله و حماس بتواند نفوذ منطقه‌ای ایران را کاهش دهد. هرچند به نظر می‌رسد که بلافاصله بعد از تشدید اقدامات حزب‌الله و سازماندهی مجدد این جریان، به ویژه عملیاتی که در حیفا انجام دادند، بلافاصله این ادراکات تصحیح شده و به نقطه اول بازگشته است.

نشانه آن نیز تیتر یک روز چهارشنبه 16 اکتبر رسانه‌های بین‌المللی است که شامل هشدار ایالات متحده آمریکا به اسرائیل است مبنی بر این که در صورت تشدید تنش ‌ این گزینه روی میز قرار دارد که صادرات اسلحه را به اسرائیل متوقف کنند.

بنابراین همان راهبردی که آمریکایی‌ها در سند امنیت ملی دارند، یعنی بازدارندگی و عنصر مقوم آن یعنی محدودسازی تنش در دستور کار است که این البته مغایرت دارد با استراتژی اسرائیل در منطقه که تصور می‌کند از طریق تصاعد و تشدید تنش می‌تواند تحولات را به نقطه‌ای برساند که در آن نقطه مطلوب برای خودش شاهد محدودسازی تنش باشد. این در حالی است که حداقل روندهای موجود این واقعیت را بازنمایی نمی‌کند و هر چه از ۷ اکتبر جلوتر آمدیم، تا به امروز این فرایند تشدید تنش، خودش دوباره منجر به تنش‌های بیشتر و عبور از خطوط قرمز بیشتر در منطقه شده و منطقه را در یک وضعیت ویژه قرار داده است.

 با این حال به نظر می‌آید که آمریکایی‌ها بر پایه اصل بازدارندگی و ضرورت دفاع از متحدین خود که در سند امنیت ملی در قالب عنوان چارچوب کاری جدید منطقه‌ای آمده، بر ضرورت دفاع از متحدین برای ایجاد بازدارندگی تاکید می‌کنند. لذا اگر واشنگتن در منازعه قبلی در آوریل ترجیح ‌داد که اسرائیلی‌ها اساساً پاسخی به اقدام ایران ندهند، این بار روی پاسخ دادن به اقدام ایران با اسرائیلی‌ها دیدگاه مشترکی دارند و فشارشان را بیشتر روی اهداف این حملات احتمالی اسرائیل متمرکز کرده‌اند. به این صورت که دامنه و اهداف چه باشد؟ به طور مثال این اهداف به جز اهداف نظامی، شامل مراکز اقتصادی و هسته‌ای هم باشد یا نباشد.

بر این پایه تصور آمریکایی‌ها این است که اگر پاسخ اسرائیلی‌ها محدود به حوزه نظامی باشد، بازدارندگی و آنچه که در قالب منطقه دنبال آن هستند، حفظ می‌شود ولی اگر اسرائیل پا را فراتر بگذارد، احتمالاً محدودسازی تنش و حتی بازدارندگی دچار خدشه خواهد شد.

اما نکته‌ای که امروز حائز اهمیت است علاوه بر نوع پاسخ اسرائیل، نوع پاسخ بعدی ایران به آن است. در این مورد دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد؛ برخی از کارشناس‌ها و پژوهشگران چه داخلی چه بین‌المللی بر این باورند که ایران و اسرائیل با محدودیت‌های داخلی و منطقه‌ای مواجه هستند که آنها را آگاهانه به مسیری سوق می‌دهد که از‌ تشدید تنش خودداری به عمل بیاورند. بنابراین کنش و واکنش ایران و اسرائیل در یک جایی به پایان می‌رسد. در این مورد بازی بر لبه پرتگاه را مثال می‌زنند که طی آن بازی تا لبه پرتگاه ادامه پیدا می‌کند تا یک طرف عقب نشینی کند یا مدل آبشار یا نردبان را مطرح می‌کنند که در آن یک دوره زمانی داریم که تنش‌ها افزایش پیدا می‌کند ولی سپس یک سراشیبی افول تنش‌ها را خواهیم داشت. اما تصور خود من این است که هرچه به جلوتر حرکت کردیم، به سمت مدل مارپیچ نزدیکتر می‌شویم که این مدل، مکانیزمی شتابان دارد که ‌بازیگران را بدون اینکه خودشان تمایل و اراده داشته باشند که به سمت یک منازعه بزرگتر و جدی‌تر بروند، آنها را به آن سمت می‌کشاند.

نقش بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مثل آمریکا و چین در جلوگیری از تصاعد بحران نیز از امروز خیلی پیچیده شده است. زیرا شرایط برای مداخله واشنگتن خیلی پیچیده شده است.

همانطور که پیشتر اشاره شد اگر در عملیات آوریل آمریکایی‌ها تلاش می‌کردند اسرائیل را قانع کنند که به ایران حمله نکند، این بار به دلیل تشدید تنش فزاینده،  فشارهای خود را روی دامنه و نوع اهداف پاسخ اسرائیل متمرکز کرده‌اند. در نتیجه هرچه به جلوتر حرکت می‌کنیم از میزان تاثیرگذاری و نفوذ بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر این روند کاسته می‌شود و امکان اینکه این بازیگران بر ادراکات یا سوء ادراکات تاثیر بگذارند، کمتر می‌شود. نکته حائز اهمیت دیگر‌ی که باید به آن اشاره کنیم معمایی است که این روزها ذهن پژوهشگران را به خود جلب کرده  است؛ این معمایی که در شرایطی کنونی‌ مطرح است این که چرا باوجودیکه برخی پژوهشگران از منظر مارپیچ، چشم‌انداز تشدید تنش بیشتر و فزاینده را می‌بینند و حتی وقوع یک منازعه سخت‌تر را احتمال می‌دهند، چرا بازیگران دیگری که حتما از بحث جنگ منطقه‌ای یا منازعات شدیدتر زیان می‌بینند، وارد اقدامات جدی نمی‌شوند. در این خصوص هم چین و هم ایالات متحده می‌توانند ذینفع باشند. به هر حال ایالات متحده آمریکا یک کلان استراتژی با عنوان رقابت با قدرت‌های بزرگ دارد و بر این اساس می‌خواهد بیشتر سرمایه‌ها و دارایی‌های خود را بر چنین رقابتی متمرکز کند. اما اگر تحولات خاورمیانه به سمت و سوی تنش پرشتاب و آشوب تمام عیار حرکت کند، حتماً با این هدف‌گذاری در کلان استراتژی آمریکا مغایرت دارد.

اکنون این معما دوچندان می‌شود که چرا آمریکایی‌ها به طور جدی در این منازعه و برای کنترل آن ورود نمی‌کنند. همچنین چین که حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد انرژی خود را از منطقه خاورمیانه تامین می‌کند چرا ‌اقدامی انجام نمی‌دهد. به هر حال زیان کننده اول تشدید بحران، حتماً چینی‌ها خواهند بود و اگر اقتصاد پکن متزلزل شود حتماً پیامدهای جهانی بر اقتصاد بین‌المللی خواهد داشت. با این وجود چینی‌ها هم تا به امروز موضع‌گیری جدی نداشته‌اند. اگر چه اخیرا نشانه‌هایی از تشدید نگرانی در چین شاهد بودیم که از جمله می‌توان به گفتگوی تلفنی وزیر خارجه چین با وزیر خارجه اسرائیل و پیش از آن با دکتر عراقچی اشاره کرد.

اگر بخواهیم پاسخی به این معما بدهیم باید گفت که احتمالاً ایالات متحده آمریکا و حتی چین تصور می‌کنند که منطقه وارد مارپیچ نشده و همچنان در وضعیت بازدارندگی قرار دارد. درواقع ادراک آنها این است که با توجه به اینکه ایران و اسرائیل تمایلی به ورود به یک منازعه جدی‌تر و سخت‌تر ندارند، به همین دلیل سعی می‌کنند حملات‌شان مدیریت شده و کنترل شده باشد. لذا با این نگاه پکن و واشنگتن، در این تشدید تنش، ما به یک نقطه‌ای خواهیم رسید که در این نقطه، تنش فروکش می‌کند.

 از این رو آمریکا و چین خیلی اضطراری نمی‌دانند که مورد خاص منازعه مستقیم ایران و اسرائیل ورود جدی‌تری از آنچه که الان شاهدش هستیم، داشته باشند. ضمن اینکه حتی شاید آمریکایی‌ها تصور کنند که اگر رفتار اسرائیل را کنترل کنند و اسرائیل پاسخ دهد، اما پاسخ آن به حوزه‌های اقتصادی و هسته‌ای سرایت نکند، امکان ترمیم بازدارندگی برای اسرائیلی‌ها احتمالا وجود دارد.

 درنتیجه برداشت چینی‌ها، آمریکایی‌ها و قدرت‌های فرامطقه‌ای این است که این منازعه هنوز در مارپیچ قرار نگرفته  است بلکه در یک وضعیت تلاش برای ترمیم بازدارندگی قرار دارد و این ترمیم بازدارندگی حاصل خواهد شد. نگرانی غالب آمریکایی‌ها و حتی چینی‌ها در عوض آنکه منازعه مستقیم ایران و اسرائیل باشد، بیشتر تصاعد بحران و تشدید تنش در غزه و لبنان است. 

در نهایت این پرسش نیز مطرح است که با توجه به برخی تناقض نگاه‌ها بین اسرائیل و آمریکا در مورد مسئله تنش‌ها در منطقه ممکن است تل‌آویو دست به اقدامی بزند که واشنگتن سورپرایز شود.

باید توجه داشت که در قبال ایران تا به امروز اسرائیل در مقاطع متعددی آمریکایی‌ها را غافلگیر کرده است. اسرائیلی‌ها به خوبی نسبت به این موضوع آگاه هستند که یکی از ستون‌های راهبردی آمریکا در منطقه خاورمیانه، محدودسازی تنش است و این محدودسازی تنش، دست و پای اسرائیل را برای استراتژی مدنظر خودش بسته است. بنابراین در بسیاری از موارد، اسرائیلی‌ها، آمریکا را با غافلگیری مواجه کرده‌اند. به گونه‌ای که به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها در بسیاری از مواقع بحرانی، واکنش دهنده به بحران بودند و در ساخت کنش و برنامه‌ریزی برای کنش، نقش حائز اهمیت نداشتند. این دنباله‌رو بودن آمریکایی‌ها در قبال اقداماتی که اسرائیل انجام می‌دهد و عدم ابتکار جدی یا عدم استفاده از اهرم‌های فشار برای ‌ تحت فشار قرار دادن اسرائیل، می‌تواند شرایط منطقه را ‌بیشتر از آنچه که امروز می‌بینیم، بحرانی‌تر کند و ما با یک وضعیت مارپیچ با شیب تند مواجه شویم که می‌تواند فرجام نامبارکی داشته باشد.

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.