به گزارش رکنا، ناصرالدین شاه در سال ۱۲۱۰ هجری شمسی در تبریز به دنیا آمد. او فرزند محمدشاه قاجار و ملکجهان خانم (مهد علیا) بود. در نوجوانی به دستور پدرش به عنوان ولیعهد به آذربایجان فرستاده شد تا با امور حکومتی آشنا شود. پس از درگذشت پدرش در سال ۱۲۲۷ هجری شمسی، به کمک صدراعظم وقت، میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر)، به سلطنت رسید.
یکی از مهمترین وقایع ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه، صدارت امیرکبیر بود. امیرکبیر اصلاحات گستردهای در حوزههای اداری، نظامی، مالی و آموزشی انجام داد که از جمله آنها میتوان به تأسیس دارالفنون، اصلاحات مالیاتی و کاهش فساد در دربار اشاره کرد. اما این اصلاحات با مقاومت طبقه اشراف و دربار روبهرو شد و در نهایت به دستور ناصرالدین شاه، امیرکبیر در سال ۱۲۳۰ شمسی به قتل رسید. این واقعه نقطه عطفی در دوران سلطنت شاه بود و نفوذ درباریان و مداخلههای خارجی در امور ایران را تقویت کرد.
دوره ناصرالدین شاه با تغییرات مهمی در ایران همراه بود. با ورود تمدن غربی به ایران، نخستین جرقههای نوسازی و تغییر در فرهنگ و اقتصاد کشور زده شد. او چندین سفر به اروپا داشت و با دیدن تمدن پیشرفته غرب، به لزوم نوسازی و مدرنسازی ایران پی برد، اما نتوانست اصلاحات بنیادینی را که مورد نیاز کشور بود، عملی کند.
سفرهای خارجی: ناصرالدین شاه سه بار به اروپا سفر کرد و با پادشاهان و دولتمردان غربی دیدار داشت. او از نزدیک با فرهنگ، صنعت و تکنولوژی غرب آشنا شد و تحت تأثیر این دیدارها، برخی از عناصر مدرنیته را به ایران وارد کرد، اما بیشتر این تحولات سطحی باقی ماند و نتوانست به اصلاحات عمیق اجتماعی و سیاسی منجر شود.
امتیازات به کشورهای خارجی: دوران سلطنت ناصرالدین شاه با اعطای امتیازات مختلف به کشورهای خارجی همراه بود که برخی از این امتیازات باعث نارضایتی عمومی و اعتراضات داخلی شد. امتیاز تنباکو به بریتانیا یکی از این موارد بود که منجر به قیام مردم و فتوای تاریخی میرزای شیرازی علیه مصرف تنباکو شد. این رویداد به لغو امتیاز انجامید و شاه را مجبور به عقبنشینی کرد.
ناصرالدین شاه قاجار به دلیل طولانیترین دوره سلطنت خود و زندگی شخصی پرماجرایش، به ویژه درباره علاقهمندیاش به زنان و حرمسرای سلطنتی، شهرت دارد. او زنان متعددی در حرمسرای خود داشت که برخی از آنان به دلیل محبوبیت ویژهای که نزد شاه داشتند، به عنوان "سوگلی" شناخته میشدند. سوگلیها نقش مهمی در دربار ناصرالدین شاه داشتند و گاهی حتی بر تصمیمات او و سیاستهای حکومت تأثیر میگذاشتند. در اینجا به چند سوگلی مشهور ناصرالدین شاه اشاره میشود:
جیران شاید مشهورترین سوگلی ناصرالدین شاه باشد. او از خانوادهای روستایی و از طبقه پایین جامعه بود، اما به دلیل زیبایی و استعدادهای فردیاش توانست به حرمسرای شاه راه یابد و به سرعت محبوب شاه شود. ناصرالدین شاه به جیران علاقه خاصی داشت و او را نه تنها به عنوان یک سوگلی، بلکه به عنوان یک دوست نزدیک نیز میپذیرفت. جیران علاقهمند به سوارکاری بود و حتی گفته میشود که شاه به این دلیل او را "جیران" (به معنی آهو) نامیده بود.
رابطه ناصرالدین شاه با جیران فراتر از عشق و علاقه بود. جیران توانست موقعیتی استثنایی در دربار به دست آورد و ناصرالدین شاه بارها تصمیمات خود را تحت تأثیر پیشنهادات و نظرات او میگرفت. از مهمترین آرزوهای جیران، این بود که فرزندش ولیعهد ایران شود، اما مرگ زودهنگام پسرش (محمدقاسم میرزا) این رؤیا را محقق نکرد. جیران نیز مدتی بعد در جوانی از دنیا رفت و مرگ او ناصرالدین شاه را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
انیسالدوله یکی دیگر از سوگلیهای پرنفوذ ناصرالدین شاه بود که پس از جیران، توانست جایگاه ویژهای در حرمسرا به دست آورد. او ابتدا به عنوان یکی از زنان حرم به دربار وارد شد، اما به دلیل هوش، سیاستمداری و رفتار دلپذیرش توانست توجه شاه را جلب کند. ناصرالدین شاه علاقهمند به شخصیت آرام و مدبر انیسالدوله بود و به او اختیارات زیادی در امور داخلی حرمسرا داده بود.
انیسالدوله به عنوان سوگلی اصلی شاه بعد از جیران، قدرت و نفوذ زیادی به دست آورد و حتی در برخی مراسمات رسمی، مانند دیدارهای شاهانه یا سفرهای سلطنتی، همراه شاه بود. او نقشی اساسی در اداره حرمسرا ایفا میکرد و در امور خیریه و کمک به نیازمندان نیز مشارکت داشت. انیسالدوله به دلیل رفتار متین و محترمانهاش به یکی از چهرههای محبوب در تاریخ سلطنت قاجار تبدیل شد.
شکوهالسلطنه یکی از دیگر همسران ناصرالدین شاه بود که اگرچه به اندازه جیران یا انیسالدوله محبوب نبود، اما به دلیل مادر بودن مظفرالدین شاه (ولیعهد و جانشین ناصرالدین شاه) از جایگاه ویژهای برخوردار بود. شکوهالسلطنه به دلیل رابطه مادرانهاش با ولیعهد و نقشش در دربار، توانست تا حدی در سیاستهای دربار تأثیر بگذارد.
سوگلیهای ناصرالدین شاه تنها به عنوان همسران شاه شناخته نمیشدند، بلکه به عنوان زنان باهوش و تأثیرگذار در برخی از تصمیمات مهم دربار نقش داشتند. شاه در بسیاری از امور خصوصی و حتی برخی از امور سیاسی به سوگلیهایش اعتماد داشت و نظرات آنان را میپرسید. این زنان توانستند از موقعیت خود برای کسب نفوذ و قدرت در دربار استفاده کنند، به ویژه در مواقعی که مسائل حساس سیاسی یا اجتماعی مطرح میشد.
با این حال، نقش آنان بیشتر در امور داخلی دربار و زندگی خصوصی شاه بوده و کمتر در امور دولتی و رسمی دخالت میکردند. علاقه ناصرالدین شاه به سوگلیهایش، به ویژه جیران و انیسالدوله، از موضوعات جذاب و داستانی در تاریخ قاجار به شمار میآید و به نوعی نشاندهنده روابط شخصی و عاطفی پادشاهان آن دوران است.
ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی، در آستانه برگزاری پنجاهمین سالگرد سلطنتش، در حرم شاهعبدالعظیم توسط میرزا رضا کرمانی، یکی از مخالفان حکومت، ترور شد و به قتل رسید. او در هنگام مرگ حدود ۶۵ سال داشت. ناصرالدین شاه در طول سلطنتش دستخوش بسیاری از حوادث و تحولات داخلی و خارجی شد، اما بسیاری از ناظران بر این باورند که او نتوانست ایران را به سوی پیشرفت و ترقی هدایت کند.
دوران ناصرالدین شاه از جهات مختلف حائز اهمیت است. در این دوران، ایران به تدریج با جهان خارج و تمدن غربی آشنا شد، اما ناصرالدین شاه بیشتر به حفظ قدرت و تثبیت موقعیت شخصی خود متمرکز بود تا توسعه واقعی کشور. با این حال، او تلاش کرد برخی از جنبههای نوگرایی را وارد کند که در نهایت به تغییرات اجتماعی و سیاسی در دوران بعد از او کمک کرد.
میراث ناصرالدین شاه ترکیبی از پیشرفتهای سطحی و ناکامی در اصلاحات اساسی بود. او اولین پادشاه ایران بود که به اروپا سفر کرد و به دنیای مدرن دست یافت، اما در عین حال با استبداد شخصی و فساد دربار، فرصتهای بسیاری برای پیشرفت ایران را از دست داد.