فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
۱- گاهی آنقدر در فکر این نیت میباشید که گویی آه شما از آسمان هم فراتر میرود، اما بدان که باید سخن نگویی تا از تیر آه دیگران هم برحذر باشی، یعنی دو خطر شما را تهدید میکند:
الف) بیش از اندازه خود خوری میکنی و فکر این و آن کردن و کار را به فردا افکندن، صلاح نمیباشد.
ب) حسادت حسودان که به زندگی شما رشک و حسد میبرند.
۲- فکر میکنی او بسیار مغرور، خودخواه و سنگدل است، اما چنین نیست، زیرا او با فکر و اندیشه کار میکند و تمام جوانب کار را میسنجد. ولی شما بی محابا و بی حوصله عمل میکنید؛ لذا قدری ملایمتر و با تدبیرتر عمل کنید.
آن کسی که تو انتظارش را میکشیدی به راهی خلاف انتظار تو رفته است و اکنون تو مستاصل و حیران شده ای. تو هم همان راهی را انتخاب کن که او برگزیده، زیرا کامیابی و صلاح تو در آن است، پس تردید مکن که اگر در این راه تلاش کنی زندگیت شیرین و گوارا خواهد شد. فقط توجه داشته باش که هرگز کاری نکنی که آه کسی دامانت را بگیرد.