زینب اسماعیلی: عباس عراقچی به پاکستان سفر کرده، سفری در نوع خود مهم. شاید بگویید که دیپلماتها و روزنامهنگاران همه سفرها را مهم ارزیابی میکنند. البته هر سفر دیپلماتیک با توجه به برنامه سفر و وضعیت رابطه دو کشور میتواند از درجه اهمیت بالا یا متوسطی برخوردار باشد اما سفر فعلی به پاکستان از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه گزارش علل اهمیت سفررا با هم مرور میکنیم.
کمی فارغ از منطقه، کمی همسایگی
سفر وزیر خارجه به پاکستان اولین سفر او به کشوری غیر از معادلات فعلی منطقه است. پاکستان یکی از همسایگان ایران است که اگرچه در اتفاقات منطقه بازیگر است اما جزو بازیگران اصلی نیست. ممکن است زمانی بهعنوان مهره بازی عربستان و زمان دیگر جزو مهرههای بازی چین قرار گیرد. موقعیت این کشور و روابط تاریخی آن این قابلیت لغزنده را برایش ایجاد کردهاست.
عباس عراقچی به تبع حوادثی که در منطقه رخداده عمده سفرهای آغاز به کارش را در کشورهای حوزه منطقه تعریف کرد تا شاید از تنش رو به فزونی پیشگیری کند. از این باب سفر به پاکستان بهعنوان یکی از همسایگان که دستور کاری مستقل از مساله اسراییل دارد، مهم است. اگرچه جمهوری اسلامی پاکستان به عنوان دومین کشور مسلمان و عضو سازمان همکاری اسلامی مواضع حمایتگرانهای در قبال مساله فلسطین دارد که با جمهوری اسلامی ایران مشترک است و در این سفر نیز بر این حمایت تاکید شد.
یکسال بعد از موشک زنی پاکستانی به خاک ایران
۲۸ دی سال گذشته بود که پاکستان به روستایی در حریم ایران حمله موشکی کرد. حمله موشکی پاکستان اگرچه لابه لای زرورق دو کشور برادر و دوست پیچانده شده و بهعنوان تجاوز به حریم کشور محسوب نشد اما واقعیت صحنه چیزی است که سفر امروز عباس عراقچی را پراهمیت میکند.
سال گذشته بعد از آن حمله که منجر به کشتهشدن سه زن و چهار کودک شد، پاکستان در بیانیهای نوشت که «به حاکمیت و تمامیت ارضی ایران احترام کامل میگذاریم، پاکستان یک سری حملات نظامی در استان سیستان و بلوچستان ایران انجام داد. هدف از اقدام امروز تأمین امنیت و منافع ملی پاکستان بود.»
دو روز پیش از آن، ایران منطقه کوهسبز واقع در ایالت بلوچستان را هدف قرار دادهبود. اینگونه عملیات نظامی عمدتا از سوی ایران با توجیه هدف قراردادن مقر گروهکهای ترویستی مستقر در آن مناطق انجام میشد. پاکستان هم عمدتا مشکلی با این عملیاتها نداشت و اتفاقا از این ابزار برای کنترل گروههای تروریستی در ایالت بلوچستان استفاده میکرد.
اما رد و بدل موشک بین ایران و پاکستان واکنش برانگیز بود علاوه بر افکارعمومی داخلی که آنرا مصداق تجاوز به خاک دانستند دیپلماتها و تحلیلگران نیز این اتفاق را نپسندیدند.
محسن روحی صفت، دیپلمات سابق و کارشناس مسایل پاکستان آن حمله موشکی را بدترین تجربه در رابطه دو کشور توصیف کرد.«اینکه فضای دو کشور به سمت اقدامات نظامی رفته برای دو کشوری که دارای پیشینه تاریخی و همسایه هستند، نگران کنندهاست. این بدترین تجربه در رابطه بین دو کشور ایران و پاکستان است که نسبت به هم اقدام تلافیجویانه انجام دهند، در حالی که تهران و اسلامآباد همیشه در شرایط سخت، روی کمک همدیگر حساب بازمیکردند. ایران جزو امور استراتژیک پاکستان بوده و ثبات و امنیت پاکستان، ثبات و امنیت ایران محسوب میشده است. فضای موشک پرانی بین دو کشور، مایه تاسف و شکست سیاست و دیپلماسی در این دولت است. مسیر دو کشور باید به شکلی طراحی میشد که اساسا به چنین جایی منجر نمیشد، اینکه دو همسایه به سمت بخشی از خاک دیگری موشک پرتاب میکند، به معنی موفقیت نیست.»
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه سابق ایران، بهمن سالگذشته و بعد از آن ماجرا به پاکستان سفر کرد. ۴ اردیبهشتماه نیز در قالب هیاتی به ریاست سیدابراهیم رییسی، رییس جمهوری وقت سفری به پاکستان انجام شد. سفری با برنامه کاری گفتوگو در مورد «مسائل بینالمللی، تحولات منطقهای و ارتقاء وضعیت روابط دوجانبه از قبیل تجارت، انرژی، ترانزیت، علم و فناوری، فرهنگی، گردشگری سلامت و زیارت، همکاریهای مرزی، مبارزه با موادمخدر و تروریسم، امنیتی، قضایی.» در رسانهها اطلاعات دقیقی از گفتوگو در مورد آن موشکپرانی مطرح نشد و به نظر میرسد گذر زمان غبار فراموشی روی آن نشاند. اگرچه چنین اتفاقی اثرش در عمق رابطه دو کشور را میگذارد.
با گروههای تروریستی چه خواهند کرد؟
پیداست که همه اینها در سفر وزیر خارجه ایران به کشور پاکستان هدفگذاری نشده است اما بدون شک مهمترین مساله مورد بحث، کنترل فعالیت گروههای تروریستی در حریم کشور پاکستان است که باید مدیریت شود.
این همان نکته پر اهمیت دیگر در سفر عراقچی به پاکستان است. در یک سال گذشته دستکم هر ماه حادثهای تروریستی در منطقه سیستان بلوچستان به وقوع پیوسته که تلفات جانی داشتهاست. این حوادث توسط گروهی به نام جیشالعدل صورت میگیرد که گروهی ترویستی در منطقه بلوچستان پاکستان است و حوادث متعددی را در سیستان و بلوچستان رقم زده است.
وجود این گروه تروریستی در منطقه بلوچستان به شدت برای ایران آسیب زا بوده و حتما باید برای آن راه حلی پیدا کرد. طبیعی است که ایران باید انتظار داشته باشد استفاده از این گروه تروریستی برای هر هدفی که هست توسط پاکستان مهار شود. وجود شعب مختلف گروه های تروریستی در کشوری که به شدت تحت فشار اقتصادی است میتواند از مهار خارج شده و به نظر میرسد امروز اسلام آباد با چنین وضعیتی مواجه است.
محسن روحی صفت میگوید « در طول سالهای گذشته سابقه حملات انتحاری و انفجار در پاکستان چند برابر گذشته بوده. پاکستان نیز بیش از ایران قربانی فعالیتهای تروریستی است. میبینیم که تی تی پی در پاکستان چقدر عملیات خرابکارانه انجام داده. آنها دو روی سکه طالبان افغانستان هستند.» او توضیح میدهد «با روی کارآمدن طالبان در افغانستان، قوت قلبی در گروههای افراطی ایجاد شده و احساس میکنند قدرت و میدان بیشتری برای کار دارند. نمایندگان دو دولت باید نقاط قدرت گروههای تروریستی را پیدا کنند. ایران و پاکستان باید تلاش کنند نقاط قدرت و تمرکز گروههای تروریستی را کم کرده و از بین ببرند.» این دیپلمات پیشنهاد میدهد که «دو طرف با طالبان صحبت کنند و مامن این گروههای تروریستی را کشف کنند تا جلوی فعالیت این گروهها گرفته شود.»
آیا از انفعال خارج میشوند؟
دو کشور با بیش از نهصد کیلومتر مرز مشترک و مسایل دو جانبه همسایگی، برای تحکیم روابط نیازمند ارتباطات قویتر و پیگیری بیشتر مسایل دوجانبه است تا روابط دو کشور از بیانیه خوانی خارج و به همکاری واقعی نزدیک شده و مردم دو کشور از منافع آن بهرمند شوند. آنچه تاکنون بین ایران و پاکستان رخ داده افزوده شدن گره روی گرههای پیشین است. خروج از انفعال و طراحی نقشهراه ساده ترین راه برای نیل به سمت حل و فصل مسایل است.
۳۱۱۳۱۱