به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از الجزیره، در چارچوب «نبرد پشتیبانی» از جبهه غزه که آتش جنگ در آن صبح هفتم اکتبر ۲۰۲۳ شعلهور شد، در هشتم اکتبر ۲۰۲۳، نخستین موشکهای حزبالله به سمت اراضی اشغالی شلیک شد.
اما جبهه پشتیبانی که در آغاز با احتیاط و در قالب تشدید کنترلشدهای از سوی دو طرف وارد جنگ شد، پس از یک سال به رویارویی تقریباً باز در زمین و هوا تبدیل شده است، اما در عین حال جنگ در آن همچنان در جستجوی چشماندازی سیاسی است که به نظر نمیرسد به این زودیها محقق شود.
شهرکنشینان شمال اراضی اشغالی هنوز به توانایی ارتش این رژیم برای تأمین امنیت اعتماد نکرده و نتوانستهاند به شهرکهای خود بازگردند.
در یک نظرسنجی که اخیراً توسط مؤسسه صهیونیستی «ماگار موحوت» انجام شده، ۷۰ درصد از کسانی که از شهرکهای شمال تخلیه شدهاند اعلام کردهاند که حتی اگر جنگ همین حالا متوقف شود، تمایلی به بازگشت به منازل خود ندارند.
رژیم صهیونیستی با سقف بالای اظهارات وارد جنگ با حزبالله شد، تا حدی که صحبت از نابودی توانمندیهای نظامی این حزب و ایجاد منطقهای خالی از سکنه در شمال مرزهای اراضی اشغالی به میان آمد. اما اهداف به تدریج کاهش یافتند تا جایی که هرتزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش این رژیم، یک هفته پیش اعلام کرد که ترور فرماندهان ارشد حزب برای توقف جنگ کافی است.
پس رژیم صهیونیستی از جنگ در جبهه لبنان چه خسارتهایی را متحمل شده که آن را به این عقبنشینی نسبی واداشته است؟
یک شکست بزرگ
در طول یک سال جنگ، منطقه الجلیل در شمال اراضی اشغالی که از اهمیت استراتژیک و امنیتی برخوردار است، به منطقهای تهدیدشده و ناامن تبدیل شده، در حالی که برای تقریباً دو دهه از ثبات امنیتی نسبی، به ویژه در مقایسه با منطقه اطراف غزه در جنوب، برخوردار بود.
منطقه الجلیل به دلیل موقعیت مرتفع و کوهستانی خود، برتری میدان نبرد و تاکتیکی را به ارمغان میآورد و امکان ایجاد پایگاههای نظامی و مراکز ارتباطی و دیدهبانی امن در قلهها را فراهم میکند. همچنین محل استقرار کهنهسربازان و کیبوتسهایی بودند که یهودیان مهاجر از لبنان و سوریه را میپذیرفتند.
اما اکنون منطقه الجلیل به منطقهای ناامن و خالی از سکنه تبدیل شده است. کابینه رژیم صهیونیستی مجبور شد حدود ۲۸ شهرک را تخلیه کند و تمامی تأسیسات نظامی و اطلاعاتی در این منطقه زیر آتش حزبالله قرار گرفته، به شکلی که اعتبار امنیتی آن به شدت آسیب دیده است.
این موضوع شامل هدف قرار گرفتن مقر اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی در صفد و مقر تیپ گولانی - یکی از مهمترین تیپهای نخبه رژیم صهیونیستی در شمال که به «تیپ شماره ۱» معروف است - در عملیاتی دقیق بود که تجمع نظامیان صهیونیستی را مورد هدف قرار داد.
علاوه بر این، جنگ در جبهه لبنان، که بدون تحقق اهدافش طولانی شده، شکافی را که طوفان الاقصی در دکترین نظامی رژیم صهیونیستی ایجاد کرده بود، عمیقتر میکند.
رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس خود از جنگهای طولانی پرهیز کرده و بر «جنگهای برقآسا» برای دستیابی سریع به اهداف با تکیه بر برتری فنی و اطلاعاتی تأکید داشته است. اما این برتری اکنون با تردیدهای جدی روبرو شده است.
همچنین استراتژی دفاع انفعالی این رژیم که بر سهگانه فضاهای امن، توانایی بالای رهگیری آتش و مقاومت شهرکنشینان استوار بود، شکست خورده است. این سه ستون اکنون با چالشهایی مواجه شدهاند که آنها را به شدت متزلزل کرده است.
تلفات پیدرپی نظامی
در یک ماه از آغاز عملیات زمینی در جنوب لبنان در ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴، رژیم صهیونیستی حدود ۹۵ نظامی را در صحنه نبرد از دست داد و بیش از ۷۵۰ افسر و سرباز زخمی شدند.
همچنین ۳۸ تانک «مرکاوا» از کار افتاده و چهار پهپاد پیشرفته صهیونیستی از نوع «هرمس ۴۵۰» و «هرمس ۹۰۰» سرنگون شدند.
این آمار شامل خسارات در جبهه داخلی به دلیل حملات موشکی مداوم نمیشود، زیرا این ارقام تحت سانسور نظامی قرار دارند و واقعیات آنها آشکار نشده است.
افزون بر این، طبق آمارها، ۱۲ هزار نیروی نظامی از ابتدای جنگ در بیمارستانها پذیرش شدهاند که ۱۵۰۰ نفر از آنها دو بار زخمی شدهاند.
با وجود این تلفات که در مقایسه با گذشته بسیار چشمگیر است، ارتش نتوانسته به میزان کافی در مرزها پیشروی کند و حتی قادر به تصرف کامل یک روستا نشده است.
خسارتهای اقتصادی
روزنامه «یدیعوت آحارونوت» گزارش داده که هزینه گسترش جنگ در جبهه لبنان در ماههای سپتامبر و اکتبر به حدود ۹ میلیارد دلار رسیده است و این هزینههای هنگفت نیازمند بازنگری دوباره در بودجه رژیم صهیونیستی خواهد بود.
شمال اراضی اشغالی شامل چندین مرکز اقتصادی و حیاتی برای رژیم صهیونیستی است، به ویژه شهر حیفا که اکنون در تیررس موشکهای حزبالله قرار دارد.
حیفا مرکز ثقل تجاری و انرژی بسیار مهمی برای این رژیم محسوب میشود و قرار گرفتن حیفا و مناطق اطراف آن در محدوده عملیات نظامی، روزانه حدود ۱۵۰ میلیون دلار خسارت به همراه دارد.
مطالعهای از مؤسسه «اهارون» برای سیاستهای اقتصادی نشان داده است که اگر سناریوی نظامی کنونی در جبهه شمالی ادامه یابد، هزینههای جنگ تا پایان سال ۲۰۲۴ ممکن است به میزان ۱۱۱ میلیارد شِکل افزایش یابد و کسری بودجه به ۶.۸ درصد برسد و نسبت بدهی در پایان سال ۲۰۲۴ حدود ۷۱.۶ درصد خواهد بود.
همچنین خسارات بخش گردشگری در شمال تاکنون به حدود ۳.۵ میلیارد دلار رسیده است، در حالی که منطقه الجلیل، به ویژه الجلیل علیا، از اهمیت گردشگری بالایی برخوردار است و سالانه حدود ۱.۵ میلیون گردشگر را جذب میکند.
تخلیه ۲۸ شهرک شمالی تا فوریه گذشته، حدود ۶۱۳ میلیون دلار هزینه داشته است (هزینهای معادل روزانه ۱۶۳ هزار دلار) و حدود ۱.۷ میلیارد دلار دیگر برای ادامه تأمین مالی تخلیه ساکنان تا ژوئیه ۲۰۲۴ تخصیص یافته است.
شبکه ۱۴ صهیونیستی گزارش داد که ۶ هزار درخواست برای جبران خسارات خانههای آسیبدیده در اثر بمباران حزبالله به شهرکهای شمالی ثبت شده است، که به طور میانگین روزانه حدود ۱۵۰ موشک شلیک میشود. این درخواستها تاکنون حدود ۴ میلیارد دلار برای خزانه داخلی هزینه داشته است.
روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نوشت که ترس از موشکهای حزبالله توانایی کشاورزان شمال در منطقه الجلیل را برای دسترسی به باغهایشان مختل کرده و خسارات ناشی از آن به حدود ۵۰۰ میلیون دلار رسیده است.
زمینهای کشاورزی با ارزش محصولی معادل ۲۰ میلیون شِکل (۵.۴ میلیون دلار) هنوز در الجلیل علیا قرار دارند، اما به دلیل کمبود نیروی کار که به حدود ۹۰ درصد رسیده است، کاملاً آسیب دیدهاند.
صنعت مرغداری نیز آسیب دیده و ۲۴ مرتع بزرگ حیوانی به دلایل امنیتی بسته شده است.
در یک نظرسنجی که شرکت «مایند پول» در سپتامبر گذشته روی ۵۰۰ نفر از افرادی که از شمال اراضی اشغالی تخلیه شده بودند انجام داد، ۶۸ درصد گفتند که از آغاز جنگ هیچ کمک شغلی دریافت نکردهاند، ۳۲ درصد اعلام کردند که در حال حاضر کاری پیدا نمیکنند و مهارتهای شغلی آنها در حال از بین رفتن است، و ۳۱ درصد اعلام کردند که از لحاظ روانی آماده کار هستند، به شرطی که شغلی برایشان فراهم شود.
به نظر میرسد این خسارات عمیق که برخی از آنها تأثیرات بلندمدت خواهند داشت، اثرات آشکاری بر دیدگاه سیاسی رژیم صهیونیستی نسبت به اهداف قابل دستیابی در جبهه شمالی گذاشته است.
پس از رد هرگونه تفاهم بر مبنای قطعنامه ۱۷۰۱ و اعلام عدم کارایی آن، اکنون رژیم صهیونیستی به پذیرش همان قطعنامه بازگشته است که نشاندهنده کاهش انتظارات است.
با وجود اینکه رژیم صهیونیستی عمداً اهداف عملیات زمینی را در هالهای از ابهام نگه داشته است، اما یک ماه عملیات گسترده که با مشارکت پنج لشکر از ارتش این رژیم انجام شده، به نظر نمیرسد که دستاوردهای محدودی را که تاکنون داشتهاند، پاسخگوی انتظارات باشد.