1- اگر روايت دموكراتها از مكتب و مسلك ترامپ در ايام تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريكا را بپذيريم كه تصريح كردند ، «ترامپ يك فاشيست است» بايد اين گزاره را صادق بدانيم كه از این پس گامهايي كه اجارهنشينهاي جديد كاخ سفيد برميدارند صداي پاي فاشيسم را سراپرده تاريخ معاصر واتاب ميدهند.
2- دونالد ترامپ در انتخابات رياست جمهوري با يك اختلاف جدی پيروز شد. سنا و مجلس نمايندگان هم به دست جمهوريخواهان افتاد. آنها كه از دور به آراء ايالتها نگاه ميكردند ديدند كه «الاغها» زير پاي «فيلها» له شدند. حتي ترامپ در آرا مردمي هم يك فاصله نجومي دارد، تا كسي به پيروزي او شك نكند.
دموكراتها متهم به نسلكشي در غزه و لبنان و ارتكاب جنايات جنگي هستند. آنها حتي به لحاظ اخلاقي چون طرفدار سقطجنین و حمايت از همجنسگرايان میباشند مورد نفرت افكار عمومي میباشند.
رأي به ترامپ در حقيقت يك رأي سلبي بود. اغلب به اين نيت رأي دادند كه دموكراتها را از كاخ سفيد، سنا و مجلس نمايندگان اخراج كنند.
آنها بين بد و بدتر اولي را انتخاب كردند.
3- پديدارشناسي ترامپ میگوید ظهور وي حكايت از ظهور يك نظام معنايي در سياستورزي رجال سياسي آمريكا است كه مختصات آن را در مفهوم نوعي« فاشيسم » ميتوان جستجو كرد. اين مختصات در چارچوب فساد اخلاقي ، فساد مالی، ستم پيشگي ناشي از مستي قدرت و تكخوري در جهانخوارگي تعريف ميشود. اين نظام معنايي ، خبر از انحطاط ، فروپاشي و زوال ميدهد.
4- بسياري از كساني كه پاي صندوق رأي آمدند به وعدههاي ترامپ مبني بر ايجاد ميليونها فرصت شغلي،كاهش ماليات ، پايان دادن به بدمستيهاي نظامي در غرب آسيا و خاتمه بازيگوشي نظامي در اوكراين اعتماد كردند و ترامپ سوار اين موج، راهي كاخ سفيد شد.
ضمن اينكه برخي بر اين باور بودند اگر او رأي نياورد آمريكايي باقي نخواهند ماند وحوادثی نظير تسخير كنگره و ناآراميها در دور قبل تكرار خواهد شد.
5- ترامپ به دليل جرائم مالي و اخلاقي دو پرونده سنگين در دو ايالت دارد.
به لحاظ حقوقي قطعا او محكوم و جرائم او احراز شده است.
حالا كه او رئيسجمهور شده اين اختيار را قانون اساسي به او داده است كه هر كس را ميخواهد مورد عفو قرار دهد!
او خود را يكي از آن «هركس» ميداند در اولين گام خود را مورد عفو قرار ميدهد و آن دو پرونده را براي هميشه ميبندد.
6- ديوان عالي آمريكا عاليترين مركز فيصله بخش به نزاعهاي حقوقي 9 قاضي دارد كه اكنون 6 نفر جمهوريخواه و 3 نفر دموكرات هستند. ترامپ با ديوان عالي هم مشكلي ندارد، يك حاكميت يكدست و يك مملكت يك صدايي را به ارث برده است.
7- از هر 10آمريكايي 8 نفر ميگويند اوضاع اقتصادي كشور فاجعهبار است اگر ترامپ بخواهد به صداي قابلمهبهدستها ، كارتنخوابها و 45 میلیون انساني كه زير خط فقر زندگي ميكنند گوش كند بايد جنگ اوكراين را خاتمه دهد و اگر نتوانست حداقل هزينههاي آن را روي دوش اتحاديه اروپا بگذارد.
او در غرب آسيا بايد در مورد ماندن و نيز حمايت از رژيم صهيونيستي هزينه – فايده كند. هزينه ماندن و حمايت هولوكاستي را از گردن مالياتدهندگان آمریکایی بردارد و يك سرودستي روی زيرساختهاي ويران اقتصادي و اجتماعي اين كشور بكشد.
8- سؤال كليدي اين است تكليف ملت ما و جبهه مقاومت با اصحاب فيل در كاخ سفيد چيست؟ هيچ افق روشني از آتشبس و صلح در رفتار فيلسواران ديده نمي شود. ترامپ سند برجام كه مزين به امضاي 6 قدرت جهان و ازجمله آمريكا بود پاره كرد و همه تعهدات را زير پا گذاشت. پس هيچ توافقي روي كاغذ دستيافتني نيست.
فيل سواران كركره ديپلماسي را پايين كشيدهاند به چندوچون ميدان فكر ميكنند.
اين سخن هوشمندانه شيخ نعيم قاسم، دبیر كل حزبالله و خلف صالح سيدحسن نصرالله كه فرمود : «راه توقف جنگ از ميدان نبرد ميگذرد.» هوشمندانهترين ، سياستمدارانهترين و راهبرديترين پاسخ به اوضاع كنوني است.
او تأکید كرد : «كاري میکنیم رژيم صهيونيستي خود خواهان آتشبش شود و به التماس افتد.» ترامپ هيچ زباني را نفهمد كه نميفهمد زبان زور و ميدان را درك ميكند. او در ضربه عينالاسد فهميد بايد به پیامهای ميدان احترام گذاشت و رجزخوانيهاي قبل را ناديده گرفت و در رجزخوانيهاي جديد «حد» نگه دارد.
9- مقام معظم رهبري در تازهترین موضعگيري در مورد تحولات منطقه و جهان در ديدار اعضاي مجلس خبرگان از هر دري سخن گفتند ، الا از انتخابات آمريكا و انتخاب ترامپ.!
مفهوم اين بياعتنايي آن است كه گويي نه خاني آمده نه خاني رفته، لذا احتمال هيچ تغييري با اين انتخاب در سياست آمريكا مبني بر توقف جنايات و خونخواری صهيونيستها متصور نيست.