مرتضی رضایی - سپهر ستاری؛ از رضا شاه تا شاه؛از حضور متفقین در ایران و خیلی رویدادهای تاریخی را به چشم دیده.مثل روزی که واحد پول ایران از قران تبدیل به ریال شد.یا روزی که دختر لر از سینماهای تهران پخش شد؛یا مثلا تاسیس بیمه ایران به عنوان نخستین شرکت بیمه ایرانی. سینه اش مالامال درد است اما دردهایی شیرین! او حتی یک شام عروسی هم کنار آقا تختی خورده و در روزگاری که تجریش جزوی از تهران نبوده و تهران همه اش خاک و خل؛با خانواده اش در خانه باغی که حالا بالای شهر همین تهران است زندگی می کرده.
تقی عسگری را می گوییم؛۱۰۰ سال آبروی ورزش ایران که حتم دارم خیلی ها او را نمی شناسند! سال قبل با همین سن و سال در قطر و به صورت نمادین در آب شیرجه زد تا خیلی چیزها را به رخ خیلی ها بکشد.«این شیرجه را زدم اما در کشور خودم کسی اصلا نفهمید که در ۱۰۰ سالگی چه کار بزرگی کرده ام.در کشور خودم غریب بودم.»
عاشق شجریان،عاشق خوانندگی و البته مهمتر از نان شب که می شود شیرجه در آب.عشق هر چیزی را هم که داشته باشد باز تکلمه حرف هایش شیرجه است؛تقی عسگری می گوید اگر دنیای دیگری باشد و او یک حق انتخاب،قطعا جلوی کاغذی که از او تاییده خواهند گرفت خواهد نوشت:«تا ابد شیرجه.»
*استاد چه شد که شما رشتهی شیرجه را انتخاب کردید؟
من در تجریش زندگی می کردم. در آنجا استخر کوچکی بود که افراد محل به آنجا میآمدند و پشتک وارو می زدند.من بدون اینکه شنا بلد باشم آنجا پشتک می زدم و بقیه من را از آب می کشیدند بیرون. افراد حرفهای آنجا هر حرکتی که انجام می دادند من نگاه می کردم و همان حرکت را می زدم.یک روز بچه محل ها گفتند بیا برویم استخر منظریه،آنجا استخر بزرگی است. از باغ فردوس پیاده به منظریه می رفتیم.آنجا سکو و تخته فنر داشت.آنجا را که دیدم خیلی روی من اثر گذاشت.کارهایی که بقیه انجام می دادند را خوب نگاه می کردم و سعی می کردم آن را انجام بدهم.آنجا یک مربی بود به نام امیر علایی؛ آدم معروفی بود.به من گفت این شیرجه ها را کجا یاد گرفته ای؟ گفتم همینجا، گفت چند وقت است اینجا میآیی؟ گفتم جلسه اولم است. او من را تشویق کرد و دستور داد ک یک کارت برای من صادر شود که از فردا یا هر وقت که می خواستم بیایم و دیگر بلیت نخرم. این اولین تشویقی بود که برای من انجام شد.
*بعد از آن آموزشی بود یا اینکه باز هم خودتان می رفتید و نگاه می کردید؟
آنجا که می رفتم نگاه می کردم و چند حرکت دیگر را یاد گرفتم و مربی با من شروع به کار کردن کرد.از آن سن کار می کردم و شاگرد بنا بودم.به همین دلیل بیشتر جمعه ها و یکشنبه ها می رفتم و با من کار کردند. جمعه ها که تعطیل بودم یکشنبه ها هم با یک بهانه ای چیزی مثلا دل درد در می رفتم و به استخر می رفتم. دلیلش هم این بود که متفقین آن زمان در تهران بودند و به استخر می آمدند و حرکات جالبی می زدند. من هم برای دیدن آنها می رفتم. در آخر فصل هر استخری مسابقاتی برای ختم دوران شنا در تابستان برگزار می کرد و من را وادار کردند در این مسابقات شرکت کنم. شیرجه رو های تهران همه برای شرکت در این مسابقات آمده بودند.آن زمان مدالی در کار نبود و کاپ می دادند. من مسابقه دادم و در عین ناباوری اول شدم.
از آنجا بود که به من گفتند به استخر امجدیه بیا آنجا سکوهای بلندی دارد و راحت تر می شود تمرین کرد. گفتم من تا به حال به تهران نیامده ام، نمی دانم امجدیه کجاست.گفتند اتوبوس تجریش را سوار شو و به شاگرد اتوبوس بگو دروازه دولت پیاده می شوم. از آن به بعد سوار اتوبوس می شدم و نیم ساعت تا دروازه دولت فاصله داشتم.با نشانی هایی که آنها می دادند امجدیه را پیدا کردم.من را به استخر شیرجه بردند. وارد شدم و افرادی که با آنها تازه آشنا شده بودم را دیدم. دیدم یک سکوی ۱۰ متری آنجا هست، گفتم از آنجا هم می پرند؟ گفتند بله. من را اول روی سکوی ۳ متر بردند و گفتند اول باید از این بپری.سکوی منظریه ۴ متر بود و سکوی آنجا ۵ متر.گفتم پس زیاد فرقی ندارد، چند پرش انجام دادم و دیدم مربی شیرجه به سمتم آمد. او گفت شیرجه های خوبی میزنی مرتب بیا تمرین.ما ۱۰ روز دیگر مسابقات قهرمانی کشور را در پیش داریم. باید در این مسابقات شرکت کنی! گفتم این همه شیرجه رو هستند چرا من؟ گفت همین شیرجه هایی که میروی را برو. یکی دو تا از شیرجه ها هم از ۱۰ متر است.من از بچگی روی بالانس قوی بودم. شیرجه بالانس برایم مثل آب خوردن بود. شیرجه هایی که بلد بودم را یک هفته روی ۵ متر تمرین کردم. ۲ تا هم روی ۱۰ متر که هر دو شیرجه بالانس داشت. ما یک هفته تمرین کردیم، مسابقات انجام شد و من دوم شدم. این اولین بار بود که در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کردم و دوم شدم، این سری مسابقات دومین دوره مسابقات قهرمانی کشور در تاریخ ایران بود.
*نظر خانواده شما در این مورد چه بود؟
اصلا خانواده من نمی دانستند کجا می روم و کجا میآیم،چون با ورزشی میانه ای نداشتند.
*از آن به بعد پس وارد گود شدید و این رشته را به صورت حرفهای دنبال کردید.
بله از آن زمان تمرینات شیرجه را سخت شروع کرد.از آن سال به بعد در تمام مسابقات شرکت کرد.در ۴۱ سالگی آخرین مسابقاتم را با مقام اول به پایان رساندم.در این دوره ۱۱ بار در مسابقات شرکت کردم که ۹ بار اول شدم و دو بار دوم. بعد از آن به دنیای مربیگری و داوری اضافه شدم.
*در بازی های آسیایی هم دو بار مقام آوردید درست است؟
در اولین دوره مسابقات آسیایی سال ۱۹۵۱ بود.آنجا ۲ تا مدال گرفتم،یکی از تخته و یکی از سکو. سکو نقره گرفتم و تخته برنز.
*آن زمان چند سالتان بود؟
۲۷،۲۸ سال.
*از حضور متفقین در ایران صحبت کردید، آنها چیزی به ورزش ایران اضافه کردند؟
نه! آنها مدتی در کشور ما بودند،بعد رفتند.
*مثلا همیشه می گویند فوتبال را انگلیسی ها وارد ایران کردند و کلی امکانات ورزشی هم با خودشان آوردند.
انگلیس ها چون بحث نفت و استسمار بود این کارها را انجام دادند.آن هم برای رفاه حال خودشان نه کمک به ما و مملکت ما.
*بعد از خدافظی شما ما دیگر هیچ افتخاری در این رشته در آسیا نداشتیم؟
چرا، ۲ دوره بعد در ژاپن. ایران در مسابقاتی شرکت کرد و ۲ شیرجه رو ما هم مدال نقره گرفتند. بعد از آن هم بودند که حالا زیاد اسم هایشان یادم نیست.
*هیچ وقت به فکر مهاجرت نبودید؟
فکر می کنم این نامردی است که آدم وطنش را ترک کند. ما اینجا به دنیا آمدیم و تا آخر عمر هم در آب و خاک خودمان زندگی می کنیم.کار قشنگی نیست کسانی که می روند و به ایران پشت می کنند.
*سال قبل در مراسمی شرکت کردید و به صورت افتخاری شیرجه زدید در قطر.
ما جمعه ها به استخر داشنگاه علوم پزشکی می رویم و آنها تمرین می کنند و من در آب راه می روم، آنجا یک پشتک روی سکو زدم.مربی شنای آنها یک عکس از من گرفت و در اینستاگرام گذاشت و این عکس به دست رئیس فدراسیون جهانی رسیده بود که عسگری با ۱۰۰ سال سن این حرکت را انجام داده.بعد از آن من را دعوت کردند و آنجا به صورت نمادین یک شیرجه ساده زدم.تجلیلی هم از ما کردند.دعوتنامه هم برای دو نفر بود چون من ۱۰۰ سال داشتم می ترسیدند اتفاقی برایم بیافتد.من هم با یکی از بهترین دوستانم به نام آقای ماهی رفتیم و برگشتیم.این دعوت فکر نمی کنم در هیچ رشته دیگری اتفاق افتاده باشد. فقط فکر کنم پله را برای یک مسابقات دعوت کردند، اما برای رشته های دیگر برای اولین بار بود که از رشته شنا دعوت کردند. این یک اتفاق تاریخی بود. من نیازی به معرفی ندارم. این برای مملکت ما خوب بود که یک نفر با ۱۰۰ سال سن برود و مسابقات جهانی را از نزدیک تماشا کند ولی هیچ بازتابی در ایران نداشت!
*آیا مشابه چنین توجه و احترامی را در ایران دیده بودید؟
اصلا. تا به حال اتفاق نیفتاده بود. شاید حتی در جهان هم اتفاق نیفتاده بود. حدس میزنم فقط برای امثال پله این کار را کرده بودند. ضمنا من را در تیتر اخبارشان و مطبوعات مربوط به فدراسیون جهانی، به عنوان اسطوره شیرجه ایران و جهان معرفی کردند و لقب سفیر ورزشهای آبی جهان را به من دادند.
*به نظر شما چرا ایران مدتهاست در شنا و شیرجه موفق نبوده و انگار خیلی به آن توجه نمیشود؟
برای پیشرفت این ورزش باید سرمایه کلانی گذاشت. اولا ما استخر شیرجه عمومی در استانها نداریم. ۴-۵ استان در حال ساخت هستند که هنوز بهرهبرداری نشده اند. استخری که دایو ۱۰ متر داشته باشد و ورزشکاران بتوانند بپرند، اصلا ما چنین استخری در ایران نداریم. شاید یکی در اهواز باشد که قدیمی است و فعالیتی در آن نمیشود. در هر استان باید حداقل یک استخر استاندارد شیرجه داشته باشیم. دوما وقتی وسیله نباشد هرگز نمیتوانیم پیشرفت کنیم. در ایران با ۸۵ میلیون جمعیت، حداقل باید هر استان ۱۰-۲۰ نفر داشته باشد. وقتی تعداد زیاد شد، کیفیت هم در میآید.
*غیر از شیرجه چه رشتههای دیگری را تجربه کرده اید؟
مدتی کشتی میگرفتم و حتی در مسابقات انتخابی هم شرکت کردم.قرار بود بعد از جنگ جهانی اول به المپیک در ملبورن بروم.اتفاقا رفتم، ۲ کشتی گرفتم و هر ۲ را ضربه فنی شدم!
*مبارزه کامران قاسمپور و تیلور را دیدید؟
تکههایی از آن را در اخبار دیدم.
*پس شما قطعا کشتیهای آقا تختی را هم دیده اید؟
بله! با آقا تختی دوست بودم. در یک عروسی ایشان شرکت داشتند و من هم بودم و باهم دیدار داشتیم.
*هنوز درباره مرگ تختی بحث زیاد است. واقعا او را کشتند یا خودکشی کرد؟
خودکشی کرد. عدهای که با حکومت شاهنشاهی مخالف بودند، عدهای از روشنفکران و بقیه مخالفان این را ساختند که شاه او را کشته است. سینما رکس را هم گردن شاه انداختند.
*یک چیزی که در مورد شما شنیده ایم این است که صدای خوبی دارید.
یک بار یک فیلم مستند از ما ساختند و در آن مستند هم این سوال را از من پرسیدند. گفتم ما آن زمان از کوچه باغ ها که می گذشتیم در راه برگشت همیشه آواز می خواندم تا به خانه برسم.
*بین شیرجه و کشتی و آواز کدام را انتخاب میکنید؟
هر ۳ را دوست دارم ولی شیرجه را ادامه میدهم. هنوز در ذهنم هست که کلاسی پیدا کنم به آواز بروم. چون صدایم خوب است و الان وقتی آواز سنتی خوبی را از کسی مثل شجریان و پسرش، ایرج، گلپایگانی و ... میشنوم، اشکم در میآید. دلم میسوزد که آن صدا در حد همایون شجریان بود. با حنجرهای بسیار باز و روان. با یکی از دوستانم که اهل هنر است، تار و سهتار مینوازد،میخواند،نقاش و شاعر است مراوده دارم. اسمش آقای عبادی است که اتفاقا بچهمحل من است.ایشان من را راهنمایی میکند که با همین سن و سال و ۲ دنگ صدا میتوانی کار کنی. هنوز شروع نکرده ام ولی در ذهنم هست این کار را انجام بدهم چون بینهایت آواز سنتی را دوست دارم.من اصل آن، که صدا باشد را دارم.
راز این سلامتی شما در چیست؟
من هر غذایی را میخورم ولی کم میخورم. همیشه هم صبح ورزش میکنم.
*این سلامتی ژنتیکی است؟
ما ۴ برادر هستیم که غیر از من، سن هیچکدام آنها از ۷۰ سال بیشتر نشد و همه فوت کردهاند.
*قدیم میگفتند منطقه یک تهران با وجود اینکه مرفهنشین بود، امکانات ورزشی خوبی نداشت. آیا واقعا اینطور بود؟
بله همینطور است.
*شما هنوز هم شنا میکنید؟
بله هفتهای ۳ روز در آب راه میروم.
*تا چه سالی شنا میکردید؟
شنای من ضعیف است و فقط ۱۰-۱۵ متر میتوانم شنا کنم. یکی از دوستانم میگفت اگر بین ما شیرجهروها مسابقه شنا بگذارند، هیچکدام نمیتوانند یک طول را بروند!
*پس ورزشکاران شیرجه بدن قوی را چگونه میسازند؟ از طریق بدنسازی است؟
بدنسازی نه به آن صورت که عضله و بازو بسازند. ورزش میکنند که توان عضلات بالا برود و بتوانند کارهای سنگین و سریعی انجام بدهند.
*ژیمناستیک هم تاثیر دارد؟
بله. قاعدهاش این است افرادی که به شیرجه میآیند، حداقل ۱-۲ سال حرکات نرمش انجام دهند و همان حرکاتی است که در ژیمناستیک انجام میدهند. درستش این است که نروند از ژیمناستیک ورزشکار آماده را برای شیرجه بیاورند چون آنها برای خودشان تمرین میکنند. ما باید خودمان مربی ژیمناستیک داشته باشیم که ورزشکاران را آماده کند. دیده شده کسی که از ژیمناستیک آمده و آمادگی داشته، سریع پیشرفت کرده است. محمد آذری قهرمان ژیمناستیک بود. او را تشویق به حضور در شیرجه کردیم و آمد و خیلی پیشرفت کرد. حتی در مسابقات آسیایی هم شرکت کرد.
*فکر می کنم شغل اصلی شما مهندسی ساختمان باشد،این طور نیست؟
اجازه بدهید نکته ای را بگویم.
در دوره احمدینژاد ۵ استخر سهگانه بینالمللی مثل استخر آزادی ساختند. این استخرهای شیرجه مشخصات خاصی دارند که سکوها چه ابعاد و فواصلی داشته باشند. چقدر از لبه استخر جلو برود. این جزییات را هیچ مهندس - مشاوری نمیتواند از روی کتاب فدراسیون جهانی بردارد. هیچکدام از این استخرها قانونی نیست و هیچ مسابقه رسمی که زیر نظر فدراسیون جهانی باشد، در آن برگزار نمیشود. قانونی هست که قبل از مسابقاتی که زیر نظر فدراسیون ورزشهای آبی جهان انجام میشود، ۱۲۰ روز قبل یک نماینده برای بازرسی میآید و اگر طبق قوانین نباشد، باید در آن مدت اصلاح کنند. موقع ساختن استخر آزادی، چون حرفه اصلی من ساختمان است، از من هم خواستند سکوها را ببینم. رفتم دیدم این سکوها یک اشتباه کلی دارد و ۲-۳ اشتباه دیگر که ممکن است مسابقات را با مشکل مواجه کند.
این برای بازی های آسیایی بود؟
همان حدود ها. مهندس شاهمیر خدا بیامرز به من گفت برو ببین سکوها چطور است. مشاور عبدالعزیز فرمانیان و ناظر هم وزارت شهرسازی و مسکن. من هم کارمند وزارتخانه بودم و در شیرجه هم اطلاعات داشتم. گزارش دادم طول سکوی ۷ متر نباید با سکوی ۱۰ متر برابر باشد و باید ۷۵ سانتیمتر عقبتر باشد تا کسی که شیرجه میرود موقع فرود آن را نبیند. فدراسیون برای مشاور فرستاد و گفتند این سلیقهای است و ما طبق قانون کتاب فدراسیون جهانی انجام میدهیم. یک نامه تنظیم کردم طبق قوانین که ۱۲۰ روز قبل از مسابقه نمایندهای میآید و باید تایید کند. آنها ظرف ۲۴ ساعته از فدراسیون جهانی شیرجه دعوت کردند که استخر را ببیند ولی من را در جلسه راه ندادند! به من اطلاع رسید همه جا را دیده ولی به استخر شیرجه که رسیده، سکوها را از پهلو نگاه کرده و دیده سکوی ۷ و ۱۰ متر لبهشان برابر است که باید ۷۵ سانتیمتر عقبتر باشد.
شما هم در گزارش تان همین را گفته بودید.
من در گزارشم همین را گفته بودم. گفت باید کوتاه شود ولی هنوز در استخر آزادی مسابقات رسمی شنا، شیرجه و واترپلو برگزار نمیشود. برای اینکه استخر وارمآپی دارد که دیواری در آن کشیدند و آن را جدا کردند. برای اینکه سودآوری زیادتر شود و کرایه دادند. فدراسیون هم خیلی جدی تلاش کرد دست نزنند و این استخر را برای مسابقات حفظ کنند. درست است مسابقات جهانی و المپیک نداریم ولی مسابقات اسلامی و کشورهای منطقه را میتوانستیم برگزار کنیم. یک ماه پیش برای بازدید شخصی به کرمانشاه رفتم و دیدم آنجا اصلاح کردهاند و آن یکی قانونی است. ۹ دی هم درست کنار فدراسیون است و من مرتب نظارت کردم و با پافشاری توانستیم انجام دهیم.
۲۵۱ ۲۵۱