روزنامه جوان نوشت: ورزشگاه شهر قدس وضعیت فاجعهباری دارد. ورزشگاه تختی با سروصدای زیاد بازسازی، اما بعد از یک بازی از رده خارج شد. ورزشگاه فولادشهر اصفهان با وجود هزینه ۶۰ میلیاردی وصلهپینهای است و با شیلنگ آبیاری میشود. از ورزشگاه نقش جهان هم خبرهای خوبی به گوش نمیرسد. ورزشگاههای امام رضای مشهد و قایقران انزلی هم وضعیتهای جالبی ندارند. شنیده میشود قرار است ورزشگاه آزادی دی ماه آماده شود.
ر این میان وزرای ورزش و نفت هم خبر دادند که پروژه احداث ورزشگاه جدید پایتخت هم متوقف شده و باید آن را تمامشده فرض کنیم.
این چند مورد بیانگر وضعیت ورزشگاههای کشور است؛ ورزشگاههایی که میزبان مسابقات فوتبال هستند، هر چند از مسابقات بینالمللی فوتبال فعلاً به سبب ملاحظات امنیتی در خارج از کشور میزبانی میکنیم، اما کسی نیست که نداند آقایان فدراسیوننشین چقدر بابت این اتفاق خوشحال هستند، چراییاش هم مشخص است؛ بالاخره تعدادی سفر مفت گیرشان آمده است، ضمن اینکه اهمالکاریها و سوءمدیریتشان در رسیدگی به ورزشگاهها هم کمتر جلوی چشم قرار میگیرد.
در چنین اوضاعی خبر میرسد که تقریباً یک ماه دیگر بازرسان کنفدراسیون فوتبال آسیا به ایران میآیند. سؤال این است، آنها قرار است از چه چیزی بازبینی و کدام امکانات را تأیید کنند؟ این روزها همه از پیشرفت کار خبر میدهند، اما چیزی که دیده میشود، چندان امیدوارکننده نیست، حداقل چیزی که تاکنون دیده شده این را میگوید.
این روزها وقتی بازیهای لیگ برتر را نگاه میکنیم، به وضوح میتوان اوضاع اسفبار ورزشگاهها را مشاهده کرد، اما کت و شلوارپوشهای ورزش و فوتبال با تمام قدرت سعی دارند وانمود کنند همه چیز خوب است.
اوضاع خوب نیست، البته در این میان نباید از روابط فدراسیون با AFC به سادگی گذشت؛ روابطی که باعث شده است خیلی از ایرادهای اساسی فوتبال ایران از چشم ناظران و بازرسان کنفدراسیون فوتبال آسیا نادیده گرفته شود. این واقعیتی است که حتی رأی و نظر مثبت بازرسان کنفدراسیون فوتبال آسیا هم نمیتواند باعث نایدهگرفتهشدن آن شود.
ما فقط با جلب نظر ظاهری آنها سر خودمان را کلاه میگذاریم.
این یک ماه مانند برق و باد خواهد گذشت. بازرسان میآیند و میروند، اینکه چه حکمی بدهند و وضعیت ورزشگاههای ما را تأیید کنند یا نه را باید منتظرش باشیم، ببینیم، اما نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم. نمیتوانیم سرمان را مثل کبک در برف کنیم و بگوییم کنفدراسیون متوجه نشد و بعد هم مدعی شویم فوتبالمان حرفهای است و مجوز حرفهای هم گرفته است، واقعیت فرسنگها با این ادعا فاصله دارد. واقعیت این است که اوضاعمان خوب نیست و بدتر اینکه نمیخواهیم این واقعیت را بپذیریم و کاری اساسی برای بهبود وضعیت انجام دهیم. واقعیت این است که اوضاع فوتبالمان به لحاظ زیرساختی خوب نیست (البته به لحاظ فنی هم تعریف چندانی ندارد) این را باید باور کنیم.