به گزارش شمال نیوز،مرداد سال ۱۴۰۱ گزارش یک درگیری مرگبار به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل حادثه در جنوب تهران رفتند. با بررسیهای اولیه مشخص شد که درگیری میان چند نفر رخ داده و مرد جوانی به نام داوود با ضربههای چاقو به قتل رسیده است.
در نخستین گام، مأموران با تحقیقات میدانی دریافتند که مقتول هنگام درگیری با دو پسر جوان به نامهای شهرام و شاهرخ به قتل رسیده است.
با افشای این ماجرا دو متهم فراری ردیابی و بازداشت شدند و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری مرگبار اعتراف کردند.شهرام در توضیح ماجرا گفت: من و شاهرخ سالهای زیادی است که با هم دوست هستیم. او سر خیابان ما مغازه دارد. شب حادثه از خانه بیرون آمدم تا به مغازه شاهرخ بروم. همان موقع مقتول و دو نفر داخل خودرویی نشسته بودند و مدام داخل مغازه را نگاه میکردند. فکر کردیم آنها سارق هستند. خیلی ترسیده بودیم، شاهرخ مغازه را بست و با هم سوار موتور شدیم و رفتیم. سر چهارراه من به بهانه خوردن جگر از موتور پیاده شدم اما شاهرخ با موتورش رفت تا ببیند آن افراد مشکوک چه میکنند، ولی ۱۰۰ متر جلوتر دیدم که آنها با شاهرخ درگیر شدهاند. بلافاصله به سمتشان دویدم. داوود با چاقویی که در دستش بود به کرکره مغازه میکوبید. من برای نجات دوستم جلو رفتم که چاقوی داوود به دستم خورد، بعد با چاقوی خودم چند ضربه به او زدم و روی زمین افتاد.
شاهرخ نیز به پلیس گفت: من نقشی در قتل نداشتم. آن شب شهرام وقتی دید داوود مرا کتک زده عصبانی شد و در حمایت از من داوود را با چاقو زد.
با تکمیل تحقیقات برای شهرام به اتهام قتل عمد، ایراد جراحات غیرمؤثر در فوت و برای شاهرخ به اتهام ایراد جرح عمدی غیرمؤثر در مرگ، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه مادر مقتول درخواست قصاص کرد. در ادامه شهرام با ابراز پشیمانی خواهان بخشش و شاهرخ نیز منکر دخالت در قتل شد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و شهرام را به قصاص و شاهرخ را به حبس محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد.