انجام بعضی از کارها باعث میشود که ما مثل یک باتری خراب عمل کنیم و برای داشتن عملکرد خوب به طور مداوم نیاز داریم که خودمان را شارژ کنیم که انرژی و زمان بسیار زیادی را از ما میگیرد.
این کارها باعث میشوند که ما در طول زمان روانرنجورتر، افسردهتر، ناراحتتر و از زندگی ناراضی باشیم.
این انتظار بالا و مداوم از خود باعث تحلیل سیستم عصبی و رفتاری ما میشود. فشار زیاد برای رسیدن به بهترینها میتواند باعث استرس نهفته زیادی شود که به اضطراب و افسردگی تبدیل میشود.
وقتی اول صبح که از خواب بیدار میشوید اولین کارتان چک کردن گوشی است، متاسفانه حجم زیادی از اطلاعات و اخبار وارد مغز شما میشود. overload یا همان وارد شدن اطلاعات زیاد در زمان کم به مغز انرژی زیادی را از شما میگیرد. چک کردن گوشی مانند یک بانک اطلاعات بهدردنخور است.
بسیاری از اخباری که میشنوید و یا اطلاعاتی که وارد مغز شما میشود ارزشمند و یا حتی مورد نیاز شما نیستند. این اخبار ممکن است استرسزا باشند و صبح شما را خراب کنند. میتوانید چک کردن گوشی را به اواسط روز موکول کنید تا در ابتدای روز انرژی زیادی برای انجام کارهایتان داشته باشید.
شاید متوجه شده باشید در یک بعدازظهر یا یک روز تعطیل که به سر کار نرفتهاید و فقط روی مبل لم دادهاید بیشتر از روزی که به سر کار رفتهاید احساس خستگی میکنید. گاهی هر چه بیشتر هیچ کاری نمیکنیم، خستهتر میشویم. آیا دلیل این اتفاق را میدانید؟ در هنگام این استراحت چه میکنید؟ در شبکههای اجتماعی یکی پس از دیگری ویدئوها و پستها را نگاه میکنید. اگر هر ویدئو به طور میانگین ۳۰ ثانیه باشد و شما یک ساعت را به این کار اختصاص دهید، یعنی ۱۲۰ ویدئو دیدهاید. ۱۲۰ موضوع مختلف، ۱۲۰ انسان مختلف، ۱۲۰ احساس مختلف. مغز برای پردازش همه اینها انرژی زیادی را لازم دارد و شما را خسته میکند.
در روزهای تعطیل برای استراحت بهترین پیشنهاد ورزش کردن، فعالیت فیزیکی، انجام کارهای هنری، آشپزی و کتاب خواندن است. هر کاری به جز غرق شدن در فضای مجازی!
همه از ناسالم بودن شکر و غذاهای فراوری شده آگاهی دارند. شکر جزو معدود خوراکیهایی است که با خوردن آن دوپامین آزاد میشود. خوردن شکر لذت زیادی به افراد میدهد، مانند لذتی که از موفق شدن و انجام کارهایتان پیدا میکنید. شکر حتی میتواند اراده ما را کم کند زیرا با خوردن آن احساس لذت پیدا میکنیم و ممکن است دیگر به دنبال احساس لذت و رضایت یک روتین سالم و هدفمند نباشیم.
یکی از خطرناکترین انرژیخوارها همین ذهنیت است. طبق تحقیقات انسانهایی که ذهنیت قربانی داشتند حتی در فعالیتهای فیزیکی هم ضعیف عمل کردند و نمیتوانند هیچ وقت از پتانسیلهای واقعی خودشان استفاده کنند. بعضی از افراد خودشان را قربانی جامعه، مدرسه، والدین یا دوستان سمی میدانند. نمیتوان انکار کرد که بسیاری از ما از این موارد ذکر شده آسیب دیدهایم؛ اما باید بدانیم اختیار نیز داریم. شاید هیچ وقت مانند کسی نشویم که آسیبی ندیده ولی قطعا با اراده و تلاش و کوشش از امروز خودمان بهتر میشویم.
ما باید یک برنامه برای اولویتبندی کارهایمان داشته باشیم.
چیزی که باعث میشود در زندگی پیشرفت کنید انجام کارهای دسته ۱ و ۲ هستند.
انجام کارهای دسته ۳ و ۴ یه اندازه کارهای مهم از شما انرژی میگیرد ولی وقتی در پایان روز به کارهایی که انجام دادهاید نگاه میکنید احساس میکنید خیلی خسته هستید ولی کار مهم و بزرگی انجام ندادهاید.
باید در انتهای شب اولویتهای خود برای روز بعد را بنویسید و کارهایی که باید روز بعد انجام دهید را در این ۴ دسته جای دهید و ابتدا کارهای دسته ۱ و ۲ را انجام دهید.
این پدیده زمانی اتفاق میافتد که فرد در طول روز به دلیل کار زیاد و مسئولیت وقت کمی را برای خودش میگذارد و در نتیجه شبها برای جبران آن بیدار میماند. این اتفاق بیشتر در میان کارمندان رخ میدهد. با این کار با این حال که میداند به ضرر اوست یک جوری از خودش انتقام میگیرد. این رفتار یک پاسخ ناخوداگاه با احساس فقدان کنترل و استقلال در زندگی است. دلایل این پدیده:
در طول روز حتی شده ۲۰ الی ۳۰ دقیقه زمان را به خودتان اختصاص دهید و کارهایی که خودتان به شخصه لذت میبرید را انجام دهید و انرژی و انگیزه را برای ادامه روز افزایش دهید.