کوروش احمدی دیپلمات پیشین در شرق نوشت: هفته گذشته شاهد دو تحول مهم درباره موضوعاتی بودیم که بهناچار در ماههای آتی باید در دستور کار ایران قرار گیرد؛ یکی از این دو تحول مصاحبه آقای علی لاریجانی با سایت رهبری و دیگری قطعنامه آژانس بود.
درباره این دو تحول و موارد مربوطه نکاتی به شرح زیر ذکر میشود:
۱- قطعنامه جدید شورای حکام آژانس در ادامه سه قطعنامه پیشین همین شورا و با محتوایی کمو بیش مشابه صادر شد. تاریخ صدور نخستین قطعنامه ژوئن ۲۰۲۰ (خرداد ۹۹) بود. ویژگی قطعنامه جدید این است که در ادامه فعالیت جدیدی است که سه کشور اروپایی از نوامبر ۲۰۲۳ با هدف زمینهسازی برای فعالکردن مکانیسم ماشه شروع کردهاند. این سه کشور این زمینهسازی را از نوامبر ۲۰۲۳ و ژوئن ۲۰۲۴ با ارسال دو نامه به رئیس شورای امنیت درباره آنچه گسترش غنیسازی در ایران نامیده بودند، شروع کرده و در آنها درباره انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهر ۴۰۴) اظهار نگرانی کرده بودند.
با فرض اینکه برای فعالشدن مکانیسم ماشه نیاز به زمینهای مساعد در شورای امنیت وجود دارد، آن دو نامه و این قطعنامه میتواند برای آنها کمکرسان باشد. محتمل است که این سه کشور بر مبنای «گزارش جامع» درخواستی از آژانس، در نشست بعدی بانی قطعنامه دیگری شوند و آن زمان یا در نشست خرداد موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهند. اما این ارجاع را در شورای امنیت مبنای کار قرار نخواهند داد؛ چراکه دراینصورت حق وتوی چین و روسیه میتواند مشکلساز شود. آنها از زمینه سیاسی مناسبی که بهاینترتیب انتظار دارند در شورای امنیت ایجاد شود، برای فعالکردن اسنپبک که مانع حق وتو را پیشرو نخواهد داشت، برای اعاده قطعنامههای قبلی علیه ایران استفاده خواهند کرد.
۲- در چنین شرایطی و با توجه به بازگشت ترامپ به کار در اول بهمن مهمترین سؤال این است که ایران چه خواهد کرد. آقای علی لاریجانی که سمت رسمی مشاور رهبری را دارد، در مصاحبهای که در سایت رهبری منتشر شده، ضمن تأکید بر اینکه «برجام وحی منزل نیست»، پیشنهاد «مذاکره جدید» و «توافق جدید» را داده است. پیشنهاد مذاکره اگرچه گریزناپذیر است، اما مجموع گفتههای مقامات در چند هفته گذشته حاکی از نوعی بلاتکلیفی و ناهماهنگی است.
روشن نیست که نقش آقای لاریجانی در این قضیه چیست. آیا قرار است ایشان متکفل این قضایا شود و آیا ایشان و دولت و وزارت خارجه با هم هماهنگ هستند؟ ثانیا این سخنان آقای لاریجانی در حالی است که مقامات وزارت خارجه تاکنون بر آن بودهاند که صبر میکنیم تا ببینیم برنامه ترامپ چیست و سپس واکنش نشان میدهیم. سخنان ضدونقیض مقامات وزارت خارجه درباره روند مذاکره با آمریکا در مسقط، تمرکز بر مدیریت تنش و نه حل مشکلات و ایجاد ابهام درباره مذاکرات آتی در ژنو نیز حاکی از نوعی بلاتکلیفی است.
سخنان سخنگوی وزارت خارجه درباره مذاکره با سه کشور اروپایی در ژنو «راجع به لبنان و فلسطین و مسئله هستهای» حاکی از این است که هنوز اراده سیاسی لازم شکل نگرفته است. روشن است که مذاکرات ژنو راجع به مسائل ایران و غرب خواهد بود و بعید است نمایندگان آن سه کشور مأموریتی برای مذاکره با ایران در ژنو درباره لبنان و فلسطین داشته باشند.
۳- مشکل دیگر سخنان آقای لاریجانی این است که ایشان با گفتن اینکه «برجام وحی منزل نیست» و صحبت از «توافق جدید»، فاتحه برجام را خوانده است. این موضع درستی نیست. برجام توافق ارزشمندی است. امکان ندارد ایران بتواند به توافقی بهتر از برجام با آمریکا دست یابد. درست است که این توافق از حوادث عقب مانده و غنیسازی ایران و تحریمهای آمریکا آن را فعلا بلااستفاده گذاشته و نیز دو سرفصل آن به سود ایران سپری شده و یک سرفصل باقیمانده (انقضای قطعنامه ۲۲۳۱) نیز به سود ایران، اما غیرعملی است، اما اولا این ما نیستیم که باید مرگ برجام را یعنی مرگ توافقی را که به سود ما است، اعلام کنیم. قاعدتا طرف مقابل باید چنین خواستهای را مطرح کند و در ازای آن امتیاز بدهد.
ثانیا ما با چسبیدن به برجام باید سعی کنیم طرف مقابل این توافق را حداقل بهعنوان مبنای مذاکره بپذیرد. مذاکره از سر خانه اول قطعا بسیار به ضرر ایران خواهد بود.
۴- نهایتا اینکه آمریکا به تحریک اسرائیل و اعراب نخواهد پذیرفت که مذاکرات آتی تنها درباره برنامه هستهای ایران باشد. تکموضوعی بودن برجام یکی از دلایل تعلیق آن بود. ترامپ در دولت اولش با این ادعا که ایران روح برجام را نقض کرده، به عبارتی در مقدمه برجام (کمک مثبت برجام به صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی) اشاره میکرد و مدعی بود ایران این بند را نقض کرده است. این نیز موضوع مهمی است که مقامات ما باید خود را آماده مواجهه با آن بکنند.