به گزارش سرویس سیاسی تابناک، پس از رد صلاحیت علی لاریجانی در دو انتخابات ریاستجمهوری، اینک به نظر می رسد راه جدیدی برای این سیاستمدار ارشد گشوده شده است، لاریجانی در هفته جاری تحرکات معناداری داشت:گفتگوهای با پایگاههای خبری و تحرک دیپلماتیک او در قالب سفرهایی به عنوان نماینده ویژه رهبرمعظم انقلاب به سوریه و لبنان.
اما مهمترین وجه این تحرکات جدید مصاحبه اخیر او با سایت دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب بود، مصاحبه ای مهم که در آن پالس های صریحی برای مذاکره مستقیم اما مشروطی با دولت آمریکا در آن وجود داشت و محل انتشار مصاحبه نیز نشان می داد که "علی لاریجانی دیگر تنها نیست"
در همین حال زمزمه ها و گمانهزنیهای بازگشت علی لاریجانی به نقشهای اجرایی، از جمله دبیری شورای عالی امنیت ملی نیز تقویت شده است.
این تحولات از سوی برخی کاربران فضای مجازی بهعنوان بازگشت تدریجی لاریجانی به عرصه قدرت و سیاستگذاری تعبیر شده است. با این حال، کاربران سوپرانقلابی تلاش کردهاند اخبار مربوط به سفرهای او به لبنان و سوریه را کمتر بازتاب بدهند، درحالیکه پیوسته از مسائل جنگ غزه و لبنان مینویسند.
واکنش جناحهای مختلف در فضای مجازی
کاربران اصولگرا و اصلاحطلب هر یک از زاویه دید خود به موضوع پرداختهاند. اصلاحطلبان، مصاحبه اخیر لاریجانی و بازتاب آن را نشانهای از بازگشت او به عرصه تصمیمگیری دانسته و او را بهعنوان سیاستمداری کارآمد و راهگشا معرفی کردهاند. در مقابل، جریانهای سوپرانقلابی با استناد به سوابق و مواضع پیشین لاریجانی، او را مورد انتقاد قرار داده و تلاش کردهاند نقش او راکمرنگ جلوه دهند و کمتر درباره او مطالبی منتشر کنند.
کاربران مخالف حکومت، لاریجانی را به دلیل تناقض در مواضعش مورد انتقاد قرار دادهاند. به باور این دسته، او در گذشته با تأثیرگذاری تحریمها بر اقتصاد ایران مخالفت میکرد، اما اکنون از لزوم رفع تحریمها سخن میگوید. در همین راستا، عبدالرضا داوری یادآوری کرده است که در تابستان ۱۳۸۶، توافقی موفق بین لاریجانی و خاویر سولانا درباره پرونده هستهای ایران حاصل شد، اما محمود احمدینژاد برای جلوگیری از ثبت این توافق به نام لاریجانی، او را برکنار کرد و سعید جلیلی را جایگزین وی نمود.
برخی کاربران اصلاحطلب لاریجانی را به عنوان نماد «پوستاندازی دوم نظام» بعد از پزشکیان معرفی کردند، در حالی که اصولگرایان سوپر انقلابی تلاش کردهاند نقش او را با عدم پرداختن به این مساله و تحرکات علی لاریجانی بایکوت کنند. رسانههای خارجی همچون اینترنشنال و BBC نیز این تحولات را در چارچوب فشارهای بینالمللی و سیاستهای هستهای ایران تحلیل کردهاند.
احتمال نقشآفرینی جدید علی لاریجانی
بسیاری ازکاربران گمانهزنی کردهاند که لاریجانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی یا نمایندهای در مذاکرات جدید با غرب منصوب میشود. این گمانهزنیها پس از مصاحبه لاریجانی با سایت دفتر رهبری شدت گرفت. کاربران اصلاحطلب این احتمال را نشانهای از بلوغ و عقلانیت در سیاست خارجی میدانند، در حالیکه طیف سوپرانقلابی و نزدیک به جلیلی این احتمال را شدیداً بایکوت کردهاند.
گمانهزنی و برداشتها از اینکه لاریجانی در مصاحبههای اخیر خود از تمایل به مذاکره با دولت ترامپ سخن گفته است، این موضع واکنشهای گستردهای را به دنبال داشته است. اصلاحطلبان این موضع را با سیاستهای هاشمی رفسنجانی مقایسه کرده و آن را نشاندهنده تغییر تدریجی رویکرد نظام در مواجهه با آمریکا دانستهاند. در مقابل، سوپرانقلابیها این تغییر موضع را نشانه ضعف دانستهاند.
بازگشت علی لاریجانی به عرصه قدرت و سیاستگذاری، صرفنظر از اینکه در قالب مشاور یا نقشهای اجرایی باشد، نشاندهنده تصمیم سازی های جدید در ساختار سیاسی کشور است و به نظر می رسد لاریجانی بعد از دوره ای فطرت و غیبت اینک با قدرت و حمایت بی سابقه ای به صحنه بازگشته است.
به بیان دیگر، شاید بتوان گفت خاصیت شرایط بغرنج، احیای تیم های قدیمی و معتمد است، تیم ها و شخصیت هایی که در سالهای اخیر در زد و خوردهای قدرت به حاشیه رانده شده بودند.
علی لاریجانی یکی از سرمایه های اصولگرایی است که در سالهای اخیر با حملات شدید و مداوم سوپرانقلابی ها به حاشیه کشانده شده بود و بازگشت او قطعا خبری خوش برای سوپرانقلابی ها نیست و آنان را در موضع "تحقیر " قرار می دهد.
در شطرنج سیاست در ایران، اصلاحطلبان نیز از حضور او در دولت استقبال کرده اند، چون حضور وی به تقویت دولت پزشکیان می انجامد.
تحلیل کلی نشان میدهد که بازگشت لاریجانی به صحنه سیاست میتواند نشانهای مهم برای کاهش حساب شده تنشها با غرب تفسیر میشود. چنانچه سعید جلیلی به عنوان دبیر شعام نمایندهای از تفکر اصولگرایی سختگیرانه و ضد غربی در سیاست خارجی ایران بوده است، که رویکرد او در مذاکرات هستهای، بهویژه در دوره احمدینژاد، به بنبستهایی منجر شد. در مقابل، علی لاریجانی با تجربه دیپلماتیک و مواضع عملگرایانهتر، نماد سیاست خارجی مبتنی بر تعامل و گفتگو حکایت دارد.
با این وجود اگر لاریجانی جایگزین احمدیان در شورای عالی امنیت ملی شود، این تغییر میتواند به معنای احیای گفتگوهای هستهای تلقی شود
از سوی دیگر، این جایگزینی پیام مهمی برای جریانهای داخلی دارد. لاریجانی برخلاف جلیلی، تعاملپذیرتر و معتدلتر دیده میشود، و این تغییر احتمالاً به معنای بازتعریف سیاستگذاری کلان کشور است.
باید توجه کرد که جایگزینی لاریجانی اگر با همراهی دیگر نهادهای تصمیمگیرنده صورت گیرد، ممکن است به تعدیل فشارهای خارجی کمک کند. اما اگر این تغییر بدون انسجام و توافق داخلی باشد، میتواند موجب افزایش تنشها در میان جریانهای سیاسی سوپر انقلابی شود و لاریجانی نیز قربانی شرایط هیجانی و هیستریک شود.
تجربه اکبر هاشمی رفسنجانی پیش روی علی لاریجانی است، علی لاریجانی بر خلاف هاشمی رفسنجانی سیاستمداری است که پشتوانه حزبی ندارد و به صورت منفرد عمل می کند، این خاصیت می تواند در بزنگاههایی به نفع او شود و نیز می تواند موقعیت او در افکار عمومی را متزلزل کند، علی لاریجانی سیاستمداری است که در آخرین فصل حضورش در سیاست ایران باید ملاحظات گسترده ای را در نظر داشته باشد تا بتواند پروژه خود را پیش ببرد.