همشهری انلاین - امیرحسین اعظمی -
با پیروزی مقابل کرهشمالی و قرقیزستان، تیم ملی ایران موقعیت ایدهآلی برای صعود به جامجهانی دارد ولی نمایش فنی شاگردان امیر قلعهنویی در این دو بازی با انتقادهای زیادی روبهرو شده، نقدهایی که به مذاق کادر فنی تیم ملی خوش نیامده و حتی سرمربی تیم در مصاحبهای تأکید کرد که اسامی بعضیها را در دفترچهاش نوشته تا یک روز در مورد آنها صحبت کند. در مورد فضای بهوجود آمده در مورد تیم ملی، دقایقی با مجید جلالی، رئیس کمیته فنی فدراسیون فوتبال صحبت کردیم و او به سؤالات همشهری پاسخ داد. جلالی معتقد است که مجموعه تیم ملی نباید به انتقادها واکنشی نشان دهد.
بعد از ۲بازی اخیر تیم ملی، انتقادها از تیم ملی شدت گرفته.
این چالش یا فضایی که ایجاد شده، در دورههای قبل هم وجود داشت. از زمان مرحوم دهداری تا به امروز، مربیانی چون مایلیکهن، دایی، قطبی، کیروش، اسکوچیچ و... این چالشها را تجربه کرده بودند و همه منتقدان هم در مقاطع مختلف برای نارضایتی و ناراحتیشان دلایلی داشتند. هیچ مربی یا هیچ تیمی نمیتواند همه را راضی نگه دارد، حتی اگر گواردیولا هم باشید و منچسترسیتی هم دستتان باشد. این مسائل در فوتبال طبیعی است.
انتقادات منصفانه است؟
کسانی که انتقاد میکنند چند گروه هستند. برخی ایدههای فنی دارند و دیدگاهشان در مورد آینده است که باید حرفشان را گوش کرد. ولی ماهیت بعضی از صحبتها خوب نیست و اینکه مجموعه تیم ملی هم بخواهد جواب این انتقادها را بدهد خوب نیست، حتی اگر نقدها مغرضانه باشد. وظیفه ما این است تا جایی که توان داریم در زمین و مسابقه کارمان را انجام بدهیم. یک خاطره جالب از این موضوع دارم؛ قبل از جامجهانی۲۰۰۶ زمانی که سرمربی صباباتری بودم، هجمه شدیدی علیه دایی وجود داشت و ایراد میگرفتند که چرا او از تیم ملی خداحافظی نمیکند. دایی از هر طرف تحت فشار بود و یک روز از او پرسیدم چگونه با این فضا و فشارها کنار میآید که در جواب گفت:« فقط منتظر بازی بعدی میشوم.»
برخی از رسانهها، مردم و کارشناسان، مخالف حضور مربی ایرانی در تیم ملی هستند و بهنظر میرسد دلیل بخشی از این نقدها بهخاطر این تفکر است.
اینکه بخشی از افکار عمومی نسبت به مربی ایرانی دیدگاه خوبی ندارد درست است و این موضوع میتواند دلایل فرهنگی و اجتماعی هم داشته باشد. مردم ما حتی یک جنس خارجی را که شاید کیفیت مطلوبی نداشته باشد، به جنس ایرانی ترجیح میدهند. در این سالها در فوتبال برنامههایی داشتیم که مربیان ایرانی را پایین آوردند و مربیان خارجی را بالا بردند. البته خود ما مربیان هم نتوانستیم اعتماد جامعه را جلب کنیم؛ خیلی مواقع جملاتی بهکار بردیم که درست نبود یا با یکدیگر دعوا کردیم یا یکدیگر را تکذیب کردیم. همین موضوع باعث شد تا مردم هم ذهنیت منفی نسبت به مربیان ایرانی داشته باشند اما اینکه بخواهیم بین مربی ایرانی و خارجی خطکش بگذاریم درست نیست. اگر میخواهیم در مورد مربی ایرانی یا خارجی صحبت کنیم، بهتر است کیفیت آنها را درنظر بگیریم.
ولی نظر خیلیها این است که فوتبال ایران با کمبود مربی باکیفیت ایرانی مواجه است.
بله، ما در این سالها نتوانستهایم مربیان باکیفیتی تربیت کنیم. این یک فرایند مهم و نسبتا طولانی است که شامل نظارت، برنامهریزی، سرمایهگذاری، برگزاری کلاسهای پیشرفته و... میشود. سالهاست که از کنار مربیان کسب درآمد میشود ولی هیچ اولویتی برای تربیت آنها نداشتهایم. حتی سرفصلهایی که برای تدریس مربیان بهکار گرفته میشود برای ۳۰سال پیش است. این باعث میشود وقتی مربیان جوان هم وارد بدنه لیگ میشوند، بعدها از طریق واسطهگری دنبال شغل باشند. در ۲۰سال گذشته حدود ۳۰۰میلیون دلار برای آوردن مربیان خارجی هزینه کردهایم ولی بابت تربیت مربیان داخلی یک دلار هم خرج نشده است.
نقد اصلی به انتخاب خود قلعهنویی است، اینکه چرا فردی که بیش از یک دهه موفقیت بزرگی نداشته و در حضور قبلیاش در تیم ملی هم دستاوردی کسب نکرده، دوباره باید سرمربی شود؟
نمیشود این را بهعنوان یک اصل یا یک دلیل درنظر گرفت. قهرمانیهای لیگ برتر در ۲۰سال گذشته معمولا بین ۳تیم خلاصه شده است، وقتی شما در جمع این ۳تیم نیستید، نمیشود گفت مربی موفقی نبودهاید. ممکن است شما یک تیم را از رده چهاردهم به رده پنجم بیاورید، این موفقیت است.
قبول دارید تیم ملی ضعف فنی دارد؟
درست است. وقتی بازیها را نگاه میکنیم متوجه ضعفها میشویم. هر تیمی در۹۰دقیقه بازی چیزهای خوب و بد دارد. هم میتوانیم آنالیز منفی داشته باشیم و هم آنالیز مثبت. ما در یک دورهای نتیجه میگرفتیم، همه میگفتند چرا تدافعی بازی میکنید. یک روز هم تهاجمی بازی میکنیم و گل میخوریم، میگویند چرا گل خوردید! هر دو ایده میتواند درست باشد ولی ما نمیتوانیم همهچیز را با هم از تیم ملی بخواهیم. ما نمیتوانیم از تیم ملی بخواهیم هم خوب بازی کند، هم گل نخورد، هم زیبا بازی کند، هم گل بزند و هم جوانگرایی کند.
چگونه میتوان به این سطح رسید؟
نیازمند یک برنامه توسعه و پیشرفت است. این چیزها از فوتبال پایه و از رده نونهالان شروع میشود که البته بخشی از آن مربوط به زمین فوتبال است. اینجا بحث برنامهریزی، ساختارسازی، امکانات مالی، بازاریابی و خیلی چیزهای دیگر مهم است، اینکه یک دوره ۱۰ساله را درنظر بگیرید و درست کار کنید تا به نتیجه برسید. اینکه بگوییم تیم ملی همین الان باید از بازیکنان جوان استفاده کند درست نیست، این کار نیازمند پارامترهای مختلف است. این خواستهها غیرمنطقی نیست ولی مهم این است که از راههای معقول آنها را مطالبه کنیم.
توصیه به کادر فنی
شما فکر میکنید این تیم ملی میتواند به جامجهانی صعود کند؟
میتواند. حتی در جلسات کمیته فنی که با مربیان تیم ملی صحبت میکنیم، میبینیم هدفهای آنها از چیزی که ما فکر میکنیم بالاتر است.
اعضای کادر فنی تیم ملی معمولا مقابل انتقادها گارد میگیرند. بهنظر شما دلیلش چیست؟
من براساس تجربه خودم حرف میزنم. وقتی در فوتبال هستیم باید یک زره محکم تن ذهنمان کنیم و برویم سراغ انجام کارمان. در سطح حرفهای باید از کنار این چالشها یا انتقادها گذشت.
ولی قلعهنویی مدتی پیش گفت که اسامی منتقدان را در دفترچهاش یادداشت کرده و جوابشان را در آینده خواهد داد!
این برآمده از وضعیتی است که در جامعه میبینیم. از لحاظ اجتماعی چیزهایی تبدیل به باور میشود که در ذهن مردم باقی میماند. بهعنوان مثال میگویند اگر حرف نزنی و سکوت کنی میگویند مقصر هستی یا اگر فریاد نزنی سرت کلاه میرود و نمیتوانی حقت را بگیری. این در فوتبال ما هم رواج پیدا کرده که نتیجه همین باورهاست. شاید قلعهنویی هم بر این باور است که اگر صحبت نکند، برخی حرفهایشان را ادامه میدهند ولی نظر من این است که او و مجموعه تیم ملی نباید پاسخی به انتقادها بدهند.