برترینها: سوریه، سرزمین کهن و پرآلامی که در طول جنگهای طولانی و خونین خود شاهد تحولات عمیق و تراژیک بود، اکنون در آستانهی تغییرات عظیمی است. سقوط بشار اسد، رئیسجمهور سوریه و نماد استبداد این کشور، نه تنها پایان یک دوره سیاسی و جنگی است، بلکه آغاز سوالات جدیدی در خصوص مشروعیت، آزادی و آینده سوریه است. بسیاری از کسانی که در تمام این سالها به اسد وفادار ماندند، امروز با قلبی پر از امید و اضطراب به دنیای جدید نگاه میکنند. ولی این تغییرات، آیا به معنای آزادی و رفاه برای مردم سوریه خواهد بود یا آنکه دوباره جنگها و خونریزیها را به ارمغان خواهد آورد؟
در ۷ خرداد ۱۴۰۰، بشار اسد با کسب ۹۵ درصد آرا در یک انتخابات که بسیاری آن را به دور از دموکراسی و تحت شرایط غیرآزاد دانستند، برای بار چهارم به ریاست جمهوری انتخاب شد. او خود را نماینده "اراده ملت" میخواند، اما در دل جنگ و خرابیهای کشور، واقعیتهایی تلختر از این تصویر به چشم میخورد. در حالی که مردم بسیاری از مناطق سوریه به این انتخابات اعتراض داشتند و به دلایل مختلف، یا به مناطق تحت کنترل مخالفان پیوسته بودند یا از شرکت در انتخابات خودداری کرده بودند، بشار اسد به نظر میرسید که هنوز قدرت خود را در دست دارد.
اما حالا که اسد سقوط کرده است، سوال این است که آیا واقعاً این حکومت مشروعیت داشت؟ آیا یک حکومت میتواند بر پایهی سرکوب، نقض حقوق بشر و حمایتهای خارجی از دیکتاتوری خود بر سرنوشت مردم حکومت کند و در عین حال خود را "منتخب مردم" بخواند؟ سقوط او، حتی اگر با فشار خارجی و جنگهای نیابتی صورت گرفته باشد، باز هم نشاندهنده این است که مشروعیت هیچ حکومتی نمیتواند از طریق ترس و اجبار به دست آید.
چه کسی فکرش را میکرد که صبح روز 18 آذر بشار اسد سقوط کند؟ سقوط اسد در حالی اتفاق افتاده که مردم سوریه برای سالها در درگیریهای داخلی و جنگهای خانمانسوز غوطهور بودند. برخی از آنها اسد را به عنوان نماد مقاومت در برابر دشمنان خارجی میدیدند، اما بخش دیگری از مردم سوریه که در مناطق تحت کنترل مخالفان بودند، اسد را دشمنی میشناختند که هرگونه حق انسانی را از مردم سلب کرده است. این شکافهای عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نمیتوان با یک تغییر رژیم ساده حل کرد. سقوط بشار اسد در واقع آغاز یک دوره پر از تردید، ترس و در عین حال امید است.
امید به آزادی و تغییرات، اما ترس از آنکه این تغییرات ممکن است کشور را به سمت فروپاشی بیشتر سوق دهد، نه تنها میان مردم سوریه بلکه در سطح جهانی نیز وجود دارد. آینده سوریه، چه بهدست نیروهای داخلی و چه بهدست بازیگران خارجی، همچنان مبهم است.
پس از سقوط اسد، ممکن است بسیاری از مردم سوریه به خیابانها بیایند و جشن پیروزی بگیرند، اما واقعیت این است که تغییرات واقعی زمانی اتفاق خواهد افتاد که دولت جدید و نهادهای حکومتی بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند. آیا دولت جدید سوریه قادر خواهد بود به کسانی که در طول جنگ جان خود را از دست دادهاند، آسیبدیدگان و آوارگان، پاسخ دهد؟ آیا ممکن است نیروهای خارجی که مدتهاست در سوریه دخالت داشتهاند، در این مرحله از بحران به جلب حمایت مردم بپردازند یا بر بحران افزوده شود؟
به ویژه در شرایطی که بسیاری از مناطق کشور در دست گروههای مختلف قرار دارد، از کردها گرفته تا نیروهای مختلف اسلامی و حتی نیروهای خارجی نظیر آمریکا و ترکیه، هرگونه تغییر به سادگی امکانپذیر نخواهد بود. برای مردم سوریه که در طول این سالها شاهد تغییرات ناگهانی و بیثباتی بودند، سقوط اسد ممکن است تنها نقطهای باشد برای شروع دوباره، اما به شرطی که این تغییرات به سمت یک ساختار حکومتی واقعی و مردمی پیش برود.
حقیقت تلخ این است که سقوط بشار اسد، اگرچه یک پیروزی در برابر استبداد به نظر میرسد، اما سوریه امروز با بحرانهای عمیقتری روبهرو است که شاید سالها طول بکشد تا برطرف شوند. مردم سوریه که در جنگهای هولناک دچار آسیبهای روانی و جسمی شدهاند، به سختی میتوانند بازسازی کشور را شروع کنند. این بازسازی نیازمند نیروی انسانی، منابع مالی و کمکهای بینالمللی است، اما مهمتر از همه، نیازمند اعتماد و همبستگی مردمی است که مدتها در میان خرابیها و خونریزیها دستوپا زدهاند.
سوریه، اگرچه در مسیر بازسازی قرار دارد، اما برای بازسازی واقعی، به چیزی فراتر از سیاستهای جغرافیایی و نظامی نیاز دارد. این کشور به انسانی نیاز دارد که قادر به رهایی از سایه گذشته باشد و آیندهای روشن برای نسلهای بعدی بسازد.
در پایان، سقوط بشار اسد باید به عنوان یک نقطهی عطف در تاریخ سوریه دیده شود. با این حال، این نقطهی عطف تنها زمانی به حقیقت میپیوندد که مردم سوریه خود را از زیر سایهی جنگ و خونریزی بیرون کشیده و در مسیر صلح و آزادی قدم بگذارند. سقوط اسد، اگرچه فصلی تاریک از تاریخ سوریه را پایان داده است، اما این آغاز فصلی جدید است که هنوز بسیاری از صفحات آن به نوشته نشده است. آینده سوریه در دستان مردم است، و این تنها زمانی ممکن است که آنها در کنار هم برای ساختن آیندهای بهتر، دست به عمل بزنند.