محمود شهرام فرد
گزارشهای بعضی از مدیران دولتهای گذشته مبنی بر کاهش آمار بیکاری و تکرقمی شدن آن با واقعیت سازگاری ندارد و کاملأ با شرایط موجود و سیل عظیم بیکاران، مخصوصا فارغالتحصیلان دانشگاهی، مغایرت دارد.
در آخرین گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری ایران تا پایان تابستان ۱۴۰۳ را ۷.۵ درصد اعلام کرد، یعنی در ایران تنها دو میلیون نفر از کل جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر، که از نظر مرجع رسمی اعلام آمار در پی یافتن شغل بودند ولی در سه ماهه تابستان آن را نیافتند!؟
تقریبا از سال ۱۴۰۰ آمارهای اعلام شده از سوی مرکز آمار مورد انتقاد و تردید واقع شده. خصوصا که با کم شدن محدودیتهای کرونایی، این مرجع رسمی اعلام، این تصویر را القا میکرد که به سرعت مشاغل در حال ایجاد و جویندگان در حال مشغول به کار شدن هستند.
تصویری که از نظر برخی از صاحب نظران چنان غیرواقعی بود که آن را «گمراه کننده» بدانند. از جمله مرکز پژوهشهای مجلس در سال گذشته با انتشار یک گزارش مبسوط خواهان تغییر در نحوه محاسبه و اعلام آمار نرخ بیکاری شد
البته کارشناسان با ارائه آمارهای واقعی معتقدند که جمعیت بیکار کشور بیش از این تعداد است و حداقل پنج میلیون بیکار در کشور وجود دارد!؟
یک سفر درون شهری نه چندان طولانی در پایتخت و سایر شهرهای کشور کافی است تا متوجه افرادی شویم که سر چهارراه ها و کنار پیاده روها اقدام به دست فروشی می کنند که اتفاقا بیشتر آنها جوانند، علاوه بر این روند رو به رشد مشاغل کاذب و افزایش تعداد دستفروشان در اماکن عمومی، تعداد بیشماری از جوانان، بازنشستگان و حتی شاغلین در مشاغلی همچون رانندگان اینترنتی مشغول هستند که افزایش تعداد خودروهای اینترنتی سبب کاهش درآمده این عدهی کثیر نیز شده است.
آمار بالای بیکاری در کنار رکود، مشکلات نظام تامین مالی، وضعبت نظام بانکی به یکی از مشکلات اساسی اقتصادی کشور تبدیل شده است.
رئیس جمهور دوازدهم در دومین سالگرد تشکیل دولت تدبیر و امید" به بیکاری جوانان به عنوان مهمترین دغدغه دو سال آینده دولت اشاره و تاکید میکند: دغدغه امسال و سال آینده دولت درست کردن اشتغال برای جوانان است و مسائل بازار کار باید با سرمایه گذاریهای جدید درست شود، اگر شرایط سرمایه گذاری درست نشود، به جایی نمی رسیم و هرچند در سال گذشته ۵۵۰ هزار شغل جدید در کشور ایجاد شد اما از سویی مشاغل فراوانی نیز از بین رفته است؛ از این رو آمار اشتغال در کشور ما مناسب نیست، وی هچنین در جای دیگری گفته بود، "بیکاری مهمترین مشکل اجتماعی امروز جامعه است" و چرا باید امروز در ایران با عظمت با این همه ظرفیتهای اقتصادی و جوانان لایق و تحصیلکرده با چنین حجمی از بیکاری مواجه باشیم؟
بر اساس این گزارش بخش عمده ای از بیکاران را جمعیت جوان که اتفاقا فارغ التحصیل دانشگاه ها هستند در بر می گیرند، آنطور که مرکز آمار اعلام کرده ۱۸.۵ درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار هستند و سه و نیم میلیون نفر از تحصیل کرده های فوق دیپلم به بالا در کشور بیکارند.
مشاور اقتصادی رییس جمهور وقت در آن سال با اشاره به اهمیمت حل مشکل بیکاری میگوید: برای حل این مشکل لازم است که مشکلات نظام بانکی برطرف شود تا بتوانیم بیکاری را برطرف کنیم، باید سرمایه گذاری و تامین منابع صورت بگیرد تا اشتغال ایجاد شود و لازمه این امر اصلاح نظام بانکی است.
در حال حاضر مرکز آمار ایران جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر کشور را ۶۵ میلیون و ۲۴۲ هزار نفر اعلام کرده که از این تعداد ۲۷ میلیون و ۱۷۵ هزار نفر را فعال و بیش از ۳۸ میلیون نفر را غیرفعال محسوب کرده که کل جمعیت غیرفعال از محاسبه حذف میشوند، همچمنین تعداد شاغلان ۲۵ میلیون و ۱۲۹ هزار نفر و تعداد بیکاران را دو میلیون و ۴۶ هزار نفر برآورد کرده است.
بنابر آمار موثق، ۳۰ درصد از جمعیت کشور که در گزارشهای رسمی حذف میشوند بالغ بر ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشور را در بر میگیرند، رقمی بزرگ که نشان میدهد اگر واقعا مرکز آمار جمعیت شاغل و جویای شغل را بر مبنای متوسط منطقه خاورمیانه (یعنی همان ۷۰ درصد) در نظر میگرفت هم اکنون بر تعداد بیکاران باید افزوده میشدند، حال آنکه با حذف آنها هر سال از نظر عدد و رقم، رکوردها را میشکنند اما در واقعیت مردم هر روز چالشهای بیشتری دارند.
برمبنای نگاه کارشناسان این حوزه، ارقام رسمی مرکز آمار نشاندهنده این است که با اضافه کردن ۲۰ میلیون به جمعیت بیکاران، تعداد بیکاران با رشد چشمگیر به بیش از ۲۲ میلیون افزایش خواهد یافت، بر این اساس نرخ بیکاری نیز تا ۴۵ درصد افزایش مییابد.
کارشناس مسائل اقتصادی درباره شاغلان غیررسمی میگویند: "میدانیم در سالهای گذشته انواع مشاغل بی کیفیت و غیررسمی ایجاد شده، شاغلان این دسته از مشاغل نه بیمه میشوند ونه مشمول قانون کار هستند، به این معنا از هیچ حمایتی بهرهمند نمیشوند، به همین دلیل میتوانیم بگوییم بخش مهمی از مشاغل موجود در کشور، مشاغلی بی کیفیت، ناپایدار و از نظر دستمزد به نحوی است که شاغلان را علیرغم انجام کار، از فقر نمیرهاند.
این کارشناسان با انتقاد از رویه فعلی اعلام آمار حوزه اشتغال اعلام میکنند: این شوخی با آمار و واقعیات موجود است و میتوان آن را نوعی عددسازی محسوب کرد که موجب شده آمارها به جای انعکاس واقعیت، خودشان هم به عاملی گمراه کننده تبدیل شود. اگر واقعا نرخ بیکاری ۷.۵ درصد باشد، مسئولان مربوطه دلیلی ندارد که برای وضعیت اسفناک اشتغال چندان تکاپویی کنند، حال آنکه اشتغال در کشورمان چنان تضعیف شده که باید برای آن فکری کرد
متاسفانه آمار این بخش تنها موجب دادن سیگنالی غلط به سیاستگذار و همچنین افزایش بی اعتمادی در میان کارشناسان و مردم نسبت به مراجع رسمی شدهاست.
لذا بهتر است سیاستگذاران به این دسته از آمارها اعتنایی نکنند و بیشتر به چالشهای اساسی موجود مانند رشد پدیده شاغلان فقیر فکر کنند، معنی ندارد که افراد با وجود کار کردن همچنان در تامین حداقل نیازهای خودشان دچار مشکل شوند.
هم اکنون در حالی که در آمارهای حداقلی، معیشت یک خانواده سه نفره ۱۸ میلیون تومان تعیین شده اما حداقل دستمزد ۱۲ میلیون است!؟ این در حالی است که دستکم نیمی از کل مزدبگیران ایران، حداقل بگیر هستند، پس میتوان انتظار داشت که نیمی از حقوق بگیران کشور زیر خط فقر قرار دارند و بخشی از یک سوم تمام جمعیت ایران جزو فقرا به شمار میآیند!؟