به گزارش خبرنگار مهر، مستند «آن روز که سنگ بارید» به تهیهکنندگی احمد شفیعی و کارگردانی سعید صادقی سرارودی محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که در خانه مستند تهیه و تولید شده و در بخش آوینی هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد.
«آن روز که سنگ بارید» مستندی است که اگرچه با دغدغه شخصی کارگردانش شروع می شود اما رد یک بی عدالتی اجتماعی را پی میگیرد.
مستند از روزهای خوش گذشته شروع می کند؛ دههها و سالهایی که آدم ها در ماشینهای غیراتومات و دنده ای به هم فشرده می شدند؛ سفر می رفتند و اتفاقاً بسیار خوش می گذراندند. به عبارتی شروع فیلم خاطره ای است از سفرهای دهه ۶۰ و ۷۰ و در ادامه همه گیر شدن دوربین های هندیکم و لذت فیلمبرداری و ثبت خاطرات با آنها.
این مقدمه ورود به قصه زندگی خانواده ای است که دهه ها عازم سفر شمال شده اند و هرگز در این راه احساس خطر نکرده اند اما وقوع یک حادثه متاخر همه چیز را عوض کرده و نگاه همه آنان را تغییر می دهد.
پدر و مادر میانسالی در مسیر جاده شمال با سقوط سنگ بر ماشین شان شوکه و دچار خسارتی به بدنه ماشین می شوند؛ موضوعی که دستاویز پسر مستندسازشان برای دنبال کردن موضوع شده و در اینجاست که او با ابعاد تازه ای از این حادثه و پرتکرار بودن آن مواجه می شود. در حالی که هیچ سازمانی مسئولیت خود در این آسیب ها را برعهده نمی گیرد، مستندساز دچار پاس کاری بین سازمان ها و نهادها می شود اما در می یابد که خانواده او کمترین آسیب را از بحران دیده اند. بلکه بسیارند آدمهایی که بر اساس اتفاقی مشابه به شکل دردناکی از دنیا رفته اند و اگرچه هنوز هم این منطقه از جاده چالوس مخاطره آمیز و آبستن تکرار چنین حوادثی است اما پاسخگویی در صورت وقوع سانحه وجود ندارد.
«آن روز که سنگ بارید» سرشار است از مواجه های اخلاقی که هرکدام فیلمساز و مخاطب را به چالش می کشند. بامزه ترین این چالش ها جایی است که مستندساز و پدرش در مورد مقایسه تنظیم شکایت دروغین برای بیمه و صدور گواهی پزشکی غیرواقعی برای دانش آموزانی که به هرشکل مدرسه را دور زده است، بحث می کنند و پدر به عنوان یک پزشک بااخلاق مورد اول را دزدی و مورد دوم را موضوعی که به کسی آسیبی نمی زند، عنوان می کند و عدم تایید پسر مستندساز با این تعبیر و یکی خواندن آنان مخاطب را هم به تامل وامی دارد. آدم های این قصه نمونه ای از انسان های شریفی هستند که همواره دوراهی های زندگی را به هدایت اخلاق پشت سر می گذارند.
یکی از مهمترین موضوعاتی که این مستند و کارگردان و قصه دنبال می کنند دعوت دیگران به نگاه دوباره و عمیق دیدن موضوعات است؛ زنی که زنده ماندن خود را هدیه ای دوباره می داند، مردی که خسارت مادی دیدن را صدقه ای قابل گذشت می داند و فرزندی که نمی خواهد به صرف زنده ماندن پدر و مادرش از احقاق حق دست بکشد. این مستند تلنگری است بر مسئولیت شهروندی که گاهی کوتاه نیامدن از یک حق می تواند به تصویب یا اجرای بهتر قانون برای خود و دیگران منجر شود.
البته «آن روز که سنگ بارید» می توانست در زمانی کوتاه تر و به شکلی جذاب تر روایت شود و برای اکران عمومی بهتر است که برخی پلان های غیرضروری که حذفشان آسیبی به روایت نمی زند از این فیلم برداشته شوند.