متن گفتگوی تابناک با علیرضا کمیلی تحلیلگر مسائل سوریه و دبیر "اتحادیه امت واحده" را از نظر می گذرانید:
آقای کمیلی! دلیل سقوط سریع حکومت بشار اسد را چه میدانید و شخصا این رویداد را پیش بینی میکردید؟
بله به نحوی قابل پیشبینی بود. چندین عامل در این امر دخیل بود، بعضی از این عوامل ریشهای بودند و بعضی به شرایط اخیر ارتباط داشت، یکی از عوامل ریشهای قابل اشاره در سقوط این حکومت بحث فقدان مدیریت صحیح در حوزهی آزادی سیاسی اجتماعی و توجه به احزاب و گروهها بود که در مورد آن مفصل حرف زده شده است، و در مورد عامل دوم باید به بحث مشکلات اقتصادی اشاره کرد که دیگر به بحران تبدیل شده بود. فقر فراگیری که در همان عامل اول ضرب شده و به رشوه گرفتن ارتشیها و ... منجر شده بود؛ که البته پیش ازین هم وجود داشت و فساد فراگیری را شکل داده بود که در جنگ هم خود را بیش از پیش نشان داد.
درباره روابط اسد با روسیه هم اخیرا حرف و حدیث هایی مطرح شده بود، نظر شما در این خصوص چیست؟
دو عامل جدیدتر که به نظر من بر سقوط حکومت بشار اسد تأثیر داشتند، یکی این بود که به نظر میرسید بشار اسد با روسیه صحبت کرده و احساس کرده بود که آنها با آمریکاییها در مورد اوکراین معامله کردهاند و دیگر به حمایت از او ادامه نمیدهند، بنابراین برای استمرار حکومتش ناامید شده بود.
دوم بحث تعطیل کردن «قوات وطنی» یا همان «ساختار بسیجی» که ایران از لایه مستشاری و از نیروهای خودی آموزش داد و تربیت کرد، اما آقای اسد به وعدههای اماراتیها و ... گوش سپرد و آن ساختار را تعطیل کرد. در حالیکه آنها میتوانستند به جای ارتشی که نایستاد بایستند و مبارزه کنند. به نظر من اینها عوامل اصلی سقوط سریع اسد بودند.
مهمترین اشتباهات حکومت بشار اسد در طول سه دهه گذشته را چه میدانید؟
خوب اصل مسئله همین بود که اسد ساختار بومرنگی اقوام و مذاهب در سوریه را با یک دیکتاتوری سیاسی مدیریت میکرد و هویت دینی مردم آنجا را به فضای سکولار تبدیل کرده بود که این هم منجر به اعتراضات شده بود. در مجموع اسد نتوانست با معارضین خود هم کنار بیاید و آنها را به مهرهای در دست کشورهای همسایه از جمله ترکیه تبدیل کرد.
چه تحلیلی از آینده سوریهی «پسا اسد» دارید؟
از نظر من دو سناریو قابل ترسیم است. اول اینکه این جریانی که روی کار آمده با ترکیه و آمریکا و با همه، حتی با اسدیها مصالحه کند، اگرچه بعید است که بتواند با آنها مصالحه کند، که اگر این اتفاق بیفتد نشان دهندهی این است که بقیهی قدرتها آمده اند دخالت کنند تا این جریان تثبیت بشود
در غیر این صورت تبدیل به درگیریهای داخلی میان خودشان خواهد شد. چرا که بعضی ازینها تندروترند و نگاههای تکفیری تری دارند و درگیری داخلی میان آنها سوریه را به لیبی تبدیل خواهد کرد.
چه نقدهایی را میتوان به سیاست گذشتهی دستگاه دیپلماسی و رسانهها در ماجرای سوریه وارد دانست؟
من معتقدم مهمترین اشکال ما در رسانه این بود: زاویه ها و مسائلی که از سوریه نمیگفتیم را باید میگفتیم، سیاست رسمی ما، سیاست دیپلماتیک و نظامی ما با سیاست رسانهای نباید انطباق داشته باشند.
راهبردهای کلان باید یکی باشد، اما همانطور که از اسم رسانه پیداست رسانه باید رسانا باشد و باید حرفها و نقطه ضعفهای مختلف را بشنود و بگوید. اینکه ما دستگاه دیپلماسی و نظامی را با رسانه منطبق کنیم اشتباه است. این مهمترین معضل ما در گذشته بوده است.
دلیل حملات شدید و ناگهانی اسرائیل به زیرساختهای سوریه چه بود؟
به نظر میرسد اسرائیل نگران این است که جریان روی کار آمده که میان آنها چهرههای متنوع از اخوانی تا تکفیری وجود دارد بخواهند از این فرصت علیه آنها استفاده کنند؛ و حتی در نشریات خود اذعان کرده اند که این جریان میتواند برای ما خطرناک باشد؛ و حتی تاکید داشتند که بشار تضعیف شده برای ما بهترین گزینه و از این جریان کم خطرتر است، چرا که بشار اسد بنای درگیری با اسرائیل را نداشت، اما اینها ممکن است چنین درگیری را رقم بزنند. چرا که تحت کنترل هم نیستند و هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
فکر میکنید حاکمان جدید سوریه به سمت تقابل با رژیم صهیونسیتی حرکت کنند؟
من تصور نمیکنم فعلاً چنین چیزی اتفاق بیافتد، چون آنها از حملهی رژیم و یا ازاینکه رژیم رهبرانشان را ترور کند میترسند، ولی این را هم باید در نظر داشت که در بدنهی این جریان افراد به شدت ضد اسرائیلی و حامی فلسطین هستند که از آنها این کار بعید نیست.
به نظر شما جنبش حماس چه انتخابها و ظرفیتهایی در سوریه بعد از اسد دارد؟
من فکر میکنم حماس و جهاد اسلامی رابطه خوبی با جریان اسلام گرایی که روی کار آمده داشته باشند هرچند از وجههی تکفیری آنها نگرانند و احتمال میدهم که روابط آنها ادامه پیدا کند و دفاتر آنها در سوریه بسته نشود.
و در شرایط فعلی با ایجاد رابطه و گفتگو میان معارضین و جمهوری اسلامی موافق موافق هستید؟
حتما موافقم. سوریه کشوری نیست که به راحتی بتوانیم آن را فراموش کرده و کنار بگذاریم، ظرفیتهای مهمی دارد و باید این اتفاق بیفتد.
چه منافع مشترکی میان ایران و حاکمان جدید سوریه وجود دارد؟
منافع زیاد هستند، غیر از منافع اقتصادی، برای ما ارتباط با حزب الله و کریدور بودن و کلاً تاثیر سوریه در کل منطقه مهم است. در واقع همان منافعی که قبلاً داشتیم الان هم داریم.