قابل کتمان نیست که پس از سقوط سوریه و فتح دمشق به دست تحریر الشام آن هم در یک زمان کوتاه ، روزهای پر ابهام و به قولی اندوهناکی را سپری میکردیم. قطع ارتباط با خط مقدم جبهه مقاومت علیه رژیم اشغالگر از یک سو و دلهره و دغدغه تعرض به حرمین شریف از سوی دیگر ، این سوال بزرگ را در ذهن میپروراند که چه شده است که دست حمایتگر ام القرای اسلام و تشیع و مقاومت ، از سر محور میانی مقاومت کوتاه شده و ما یکباره تسلط بر سوریه را از دست دادهایم؟
آیا خون هزاران شهید مدافع حرم و جانفشانی های رزمندگان این راه مقدس ، در بده بستانهای غبارآلود سیاسی خاورمیانه و غرب آسیا معامله و پایمال شد؟!
و همه این پرسشها را بگذارید در کنار همه زخم زبانهای این روزهای خناسان و دشمنان مردم ایران.
و اما امروز ...
رهبری عزیز انقلاب ، برخلاف سخنرانیهای پیشین، بی مقدمه به سراغ اصل موضوع رفتند :
"من امروز قصد تحلیل شرایط را ندارم، تحلیل را دیگران انجام خواهند داد . امروز به تبیین و تفسیر اتفاقات خواهم پرداخت"
حسینیه امام خمینی(ره) سراپا گوش شده بود تا امام المسلمین هاله ابهام را بشوید و برای فرزندانش واقعیت ماجرا بگوید.
و گفت.
مثل همیشه همانند پدری صادق و دلسوز و مقتدر.
از تلاش ایران و اقداماتش تا گوش ناشنوای دولت سوریه در قبال نهیب اطلاعاتی ایران و بی عرضگی و بزدلی ارتش سوریه.
از دست پشت پرده امریکا و رژیم غاصب تا خیانت ترکیه به جبهه مقاومت!
از حمایت سوریه از ایران در دوران دفاع مقدس و جبران آن حمایت توسط ما در جنگ سوریه.
و هر جمله نور و تسکینی بود بر دل پر درد ما !
و حالا زمان فرو ریختن بت یاس و نا امیدی بود :
"آن تحلیلگر نادانِ بیخبر از معنای مقاومت، خیال میکند مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد! و من عرض میکنم به حول و قوه الهی، باذن الله تعالی، ایرانِ قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد!"
و صدای تکبیر از جان برخواسته حسینه، به مثابه جانی دوباره بود بر دلهای بی زخم دیده و بیقرار مقاومت.
و ادامه دادند که : "جمهوری اسلامی در هیچ مشکلی در طول دوران انقلاب، یک لحظه دچار انفعال نشد.
در موفقیتها غرور، سم است و در ناکامیها انفعال زهر".
به اواخر جلسه نزدیک میشویم، چهرههای فرو رفته، حالا شاداب و پر امید شده بود و امیدوار.
و آقا در انتها گفتند:"قطعا جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست و پیروز خواهند شد؛ مثل جوانان عراق که آمریکاییها را بیرون کردند."
و دلمان قرص شد و قلبمان آرام...